در میانههای بحث، موسوی به بحث ممیزی ارشاد و سختگیری اداره کتاب دولت نهم به اعطای مجوز به چاپهای چندم اشاره کرد که احمدینژاد هم آنرا پذیرفت و به نامهای استناد کرد که به وزیر ارشاد خود داده و در آن خواستار سرعت بخشیدن به روند اعطای مجوز و کاهش سختگیری شده است.
پیدایش چنین نامهای در گیر و دار انتخابات میتواند معانی زیادی داشته باشد. اول از همه اینکه تاریخ آن به چه زمانی بازمیگردد؟ دیگر آنکه چرا رسانهای نشده است؟ و سوم آنکه چرا هیچ نشانهای از اجرایی شدن آن دیده نمیشود؟
یکی از مهمترین بحثهای فرهنگی در 4 سال اخیر، بحث ممیزی کتاب ارشاد و چرخه کند و پر پیچ و تاب و احیانا خردکننده اداره کل کتاب معاونت فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی بود؛ دباغخانهای که گذر پوست همه نویسندگان به آن میخورد و درباره بیشتر رماننویسها، با کنده شدن پوست و گوشت همراه است.
این روند کند و آزاردهنده، هدفی جز خسته کردن و فرسوده شدن رماننویس درپی نداشت تا دیگر حوصله نکند، قصهای را قلمی کند یا خطی بر کاغذ گذارد تا درنهایت با 2 هزار چاپ، آنرا به دست خوانندگان بسپارد.
نتیجه این عملیات فرسایشی، کاهش تولید اندیشه در حوزه کتاب بود که حتی اکنون نیز برای رئیس دولت پدیدهای ناخوشایند جلوهگر شده است.
اما همانگونه که مطرح شد آیا این عقبنشینی و پذیرفتن خطا در این پدیده، به شرایط روز بازمیگردد یا واقعا دولت نهم به این مهم رسیده است؟
هیچ علائمی حتی در آخرین روزهای کاری دولت نهم شاهد این مدعا نیست اما در شرایطی که دولت فعلی بهویژه در عرصه فرهنگ بیشتر نقدها را حاصل کینهتوزی میداند، این قبول اشتباه، نشانه اهمیت و ظرفیت نهفتهای در تولید اندیشه در ساحت نشر و کتاب است که تاکنون مورد غفلت واقع شده است.
این پتانسیل وظیفه دولت دهم را در این حوزه سنگینتر میکند. اگر دولت فعلی باقی بماند که باید باتوجه به چنین موضعگیری رئیس دولت، مشی خود را در این زمینه تغییر دهد و اگر دولتی جدید بر سر کار بیاید، باید نسبت به غفلت دولت گذشته و حجم انبوهی از کتابهای جامانده در کشوهای میز ممیزان کتاب، فعالیت مضاعفی انجام دهد.
در هر حال لازم است تا آییننامه مدون، مشخص و قانونی، درباره ممیزی کتاب در اختیار همگان قرار گیرد تا از این پس، شاهد برخوردهای سلیقهای در این ساحت نباشیم.