تیم ملی ما بازی به بازی برای صعود به جام جهانی شرایط سخت تری پیدا می کند. شکل بازی تیم ملی به گونهای است که تغییراتی باید در آن ایجاد شود، درغیر اینصورت هیچکس در نرفتن ایران به جام جهانی نباید شک کند. اتفاقی که هیچ یک از ما دوست نداریم با آن روبهرو شویم.
فوتبال با الفاظ اداره نمیشود
پیروزی برابر کره شمالی برای ایران بسیار مهم بود اما ما به یک امتیاز اکتفا کردیم. دلیل این ناکامی نیز مشخص بود. ما محتاطانه پا به میدان رقابت با کره شمالی گذاشتیم. تعجب میکنم که چرا با وجود اینکه افشین قطبی ادعا میکرد کرهایها را به خوبی میشناسد، چیدمانش در روز بازی موضوع دیگری را نشان میداد. سرمربی تیم ملی شجاعانه عمل نکرد. در روزنامهها خواندم که او در خصوص این یک امتیاز با افتخار صحبت کرده است.
ببینید، فوتبال را با الفاظ نمیشود اداره کرد. باید برنامه داشت. ما در بازی مقابل کرهشمالی به چیدمان خودمان باختیم. معتقدم دوستان درباره تیم ملی به حجم عظیمی از الفاظ پناه بردهاند و این برای صعود ما حتی بهانه خوبی هم نیست چه برسد به اینکه دلیل قانعکنندهای محسوب شود.
دلخواه کره شمالی بازی کردیم
بررسی ابعاد فنی بازی ایران برابر کره شمالی اندازههای واقعی قطبی را نشان میدهد. آنها شناخت خوبی از ایران داشتند اما در مقابل افشین قطبی و تیم پر هیاهوی هلندیاش با کمترین شناخت ممکن روبهروی حریف قرار گرفتند. کرهشمالی وضعیت فنی ایران را بررسی کرده بود و میدانست که مقابل ایران نباید تاکتیک انتخاب کند. آنها استراتژی معین کردند. این دو مقوله متفاوت از یکدیگرند. استراتژی یعنی یک دستور ثابت برای تمام جریان بازی.
درست است که در فوتبال روز دنیا بحث استراتژی چندان طرفداری ندارد اما کرهشمالی با توجه به فوتبال ما این برنامه را طراحی کرده و به خوبی دریافته بود که ما با کمترین انعطاف ممکن روبهروی آنها قرار میگیریم. بکره شمالی علاقهمند بود که ما در میانه زمین تجمع کنیم. استراتژی آنها چه بود؟ میخواستند بازی را در مقابل ما دنبال کنند و اجازه ندهند که ما از پشتسر آنها فرار کنیم. درست به همین دلیل بود که حسین کعبی نفوذهای کور داشت و راه در میانه میدان برای علی کریمی بسته بود.
این همان اتفاقی بود که میلیونها بیننده را زجر میداد. مردم ما پای تلویزیون نشسته بودند و مدام در ذهن خود این سئوال را تکرار میکردند که چرا تا پشت دروازه حریف میرویم اما موقعیت زیادی نصیب ما نمیشود. علت روشنی وجود داشت. چون افشین قطبی با چیدمان خود و با استفاده از دو هافبک دفاعی سعی نداشت برابر کرهشمالی به پیروزی برسد. او قبل از هر چیز میخواست بازنده نباشد.
پرس در منطقه B
سرمربی تیم ملی درست همان شیوهای را برگزیده بود که کره شمالی انتظارش را داشت؛ پرس در منطقه B.
ما سه منطقه تعیین شده داریم که مربیان با توجه به این سه منطقه برنامه پرس را دنبال میکنند؛ منطقه A،B و C.
ما میانه میدان را انتخاب کردیم. معنای این تصمیم کاملا روشن بود. چون ما نمیخواستیم ببازیم. در منطقه B که همان میانه محسوب میشود تجمع فراوانی داشتیم و در حمله از سرعت بالایی برخوردار نبودیم. البته وقتی با یک مهاجم کار را دنبال میکنیم جز این هم نباید انتظار دیگری داشته باشیم. در میانه میدان ما با ترکیب 3-2 بازی کردیم. نکته جالب این بود که کره شمالی هم دقیقا همین پرس را انتخاب کرده بود. در چنین شرایطی ما باید بازی را باز میکردیم. اما این مسئله امکانپذیر نبود چون ما ابزارهای اجرا کردن این تصمیم را در درون زمین قرار ندادیم.
دو راه حل برای قطبی
این ما بودیم که در مسیر یک امتیاز کره شمالی حرکت کردیم. هرچند که حتی امکان داشت در دقایق پایانی ایران بازنده شود. ما مقابل امارات کار سختی داریم. این مسئله که آنها با توجه به حذف قطعی خود به تهران میآیند تا برابر ایران یک بازی تشریفاتی را برگزار کنند، خیال باطلی است. آنها اتفاقا به این بازی کاملا حیثیتی نگاه میکنند و میخواهند با شکست ایران خود را مطرح کنند. در واقع ما با یک تک بازی روبهرو هستیم. با حریفی که سرسختتر از کرهشمالی روبهروی ما قرار میگیرد. به همین دلیل من دو راه حل پیشنهاد میکنم؛ تیم ملی ایران با دو سیستم میتواند به مصاف امارات برود و البته امیدوار باشد که برنده از زمین بیرون بیاید.
سیستم 2-3-1-4 میتواند مشکل ایران را حل کند. به شکلی که ما با یک هافبک دفاعی بازی کنیم و در خط حمله در کنار وحید هاشمیان از یک مهاجم دیگر هم استفاده کنیم. معتقدم حضور جواد نکونام در وسط زمین کفایت میکند و در خط حمله نیز میتوانیم از مهاجمان سرعتی همچون برهانی بهره ببریم. در جناح راست نیز میتوانیم از خسرو حیدری که سانترهای فوقالعادهای دارد استفاده کنیم. ما امروز در تیم ملی بیش از نفوذهای کور حسین کعبی به شیوه بازیسازی حیدری نیاز داریم. او به خوبی فرار میکند و سانترهایش عالی است. در جناح چپ نیز میتوانیم از معدنچی به جای نصرتی استفاده کنیم. تفاوت این دو با یکدیگر در بار هجومی معدنچی است.
نصرتی خوب دریبل میزند و مدافع خوبی است اما پس از یکی، دو دریبل توپ را به حریف میدهد در حالی که معدنچی در تقویت بار هجومی سرعتیتر است و سانترهای خوبی هم دارد. اما اگر افشین قطبی به استفاده از یک مهاجم نوک اصرار دارد میتواند با سیستم 1-4-1-4 وحید هاشمیان را در نوک خط حمله قرار دهد و از آرش برهانی یک خط عقبتر از او استفاده کند. برهانی به خوبی میتواند برای مهاجمی چون هاشمیان فضا و موقعیت ایجاد کند.
حتی میتوانیم در این پست از خلعتبری استفاده کنیم. اما در هر صورت ما باید با یک هافبک دفاعی بازی کنیم. در این سیستم تغییرات زیادی لازم نیست. ما از هافبکهای دفاعی کم میکنیم و به خط حمله یک نفر را اضافه میکنیم. در این سیستم میتوانیم از مهدویکیا، کریمی، شجاعی و معدنچی استفاده کنیم و به مدافع چپ خود یعنی نصرتی دست نزنیم. معتقدم مسئله مهم این است که ما با دو مهاجم به مصاف امارات برویم و البته در جناح چپ میتوانیم از بازیکنانی چون زندی، معدنچی و خلعتبری استفاده کنیم. ضمن اینکه در جناح راست کاظمیان و کعبی نیز جانشینان خوبی برای مهدویکیا به شمار میروند.