چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۳
۰ نفر

در حالی که چین فشار رکود اقتصادی را بیش از هر زمان دیگری احساس می‌کند، دولت این کشور از جانب 2 جناح «‌نوچپ‌گرایان» و «‌راست‌گرا‌ها» تحت فشار قرار گرفته است.

راست‌ها از پکن می‌خواهند تا به روند دمکراتیزه کردن کشور سرعت بیشتری بدهد و در همین حال « نو چپ‌گرا‌ها» خواهان بازگشت نوعی سوسیالیسم به جامعه چین هستند. 2اردوگاه سیاسی چین، به تازگی بر شدت انتقادات خود از یکدیگر با هدف نفوذ به  افکار عمومی افزوده‌اند. برخورد 2 جناح نشان دهنده دو راهی حساسی است که چین پس از 30 سال اصلاح اقتصادی و سیاست گشایش درهای کشور به آن رسیده است. اگر رهبران پکن درس‌های گذشته را فرا روی خود قرار دهند، در آن صورت حزب کمونیست چین با پس‌زدن تفکرات افراطی 2جناح، راه میانه روی را در پیش خواهد گرفت.

چند سال پیش بود که برای نخستین بار «‌نو چپ‌گرا‌ها» در صحنه سیاست چین ظاهر شدند، هر چند تا همین اواخر، آنها نفوذ محدودی بر پکن داشتند. اما در میانه بحران اقتصادی، موضوع بی‌عدالتی‌های اجتماعی ازجمله فساد مالی مقامات کشور و گسترش شکاف ثروت در عرصه جامعه، به مسئله مهمی مبدل شده و فرصتی طلایی را برای نوچپ‌گرایان فراهم کرده است. بررسی‌های جدید نشان می‌دهد که بی‌عدالتی‌های اجتماعی، منبع عمده نارضایتی عمومی در چین است.

اردوگاه نوچپ‌گرا‌ها شامل روشنفکران جوان و میانسال دانشگاهی است. آنان خود را نوچپ گرا می‌خوانند تا به این شکل راه خود را از چپ‌های قدیمی سال‌های 1980 جدا کنند؛ چپ‌های سنتی که سرسختانه با اصلاحات اقتصادی دنگ شیائو پینگ، رهبر وقت این غول آسیایی مخالفت می‌کردند. نوچپ‌گرایان مخالفتی با اقتصاد بازار ندارند اما از نقش قوی‌تر دولت در عرصه اقتصاد و توزیع ثروت حمایت می‌کنند.

اما راست‌ها،  جناحی بزرگ‌ترند و عمدتا شامل روشنفکران لیبرال، چهره‌های کهنه کار حزب کمونیست و اقتصاددانان هستند. این جناح از اصلاحات اقتصادی با محوریت سرمایه‌داری و از سیاست «درهای باز» حمایت می‌کند. این جناح عموما طرفدار غرب محسوب می‌شود.

در چین از بحران مالی جهان به‌عنوان نشانه ناکامی اقتصاد آزاد یاد می‌شود و نو‌چپ‌گرا‌ها با بهره‌گیری از این فرصت، بر شدت حملات خود علیه راست‌ها،  این روزها افزوده‌اند. آنان با این حملات می‌توانند دولت را برای انجام تغییرات بنیادی در خط‌مشی‌های اقتصادی کشور تحت فشار قرار دهند. چپ‌گرا‌ها طی ماه‌های اخیر با تاکید بر مسائل اجتماعی، موفق به جلب آرا و نظرات عمومی شده‌اند.

این روزها سخنرانی‌ها و سمینارهای اجتماعی که عمدتا با برنامه‌ریزی چپ‌ها برگزار می‌شوند، با ازدحام حاضران و شرکت‌کنند‌گان روبه‌رو هستند.

در کل نو چپ‌گرا‌ها بر این باورند که آنها نماینده افکار و منافع توده مردم به‌خصوص ساکنان مناطق روستایی‌ هستند. آنها با اشاره به شکاف در حال گسترش بین ثروتمندان و فقرا و بین شهرها و مناطق روستایی، حرکت چین را به سوی مدرنیزه شدن مورد تردید قرارداده‌اند. نو چپ‌گرا‌ها مدعی‌ هستند که این حرکت بر مبنای ارزش‌های غربی است که توسط راست‌ها ترویج می‌شود؛ از جمله اقتصاد بازار آزاد و ایده «‌دولت کوچک».

از آن سو راست‌ها در بحبوحه بحران اقتصادی، انگشت اتهام را به سوی روند کند اصلاحات سیاسی نشانه می‌روند و می‌گویند که اصلاحات سیاسی از اصلاحات اقتصادی عقب مانده است. آنان اقتصاد بازار را دارای ضعف نمی‌دانند. راست‌ها خواهان اصلاحات سیاسی هستند؛ اصلاحاتی که موجب تحقق( به گفته آنها) «‌ارزش‌های جهانی» مانند دموکراسی، حقوق بشر و آزادی خواهد شد.

برای مدتی طولانی راست‌ها از آنجا که دیدگاه‌هایشان منطبق بر خط‌مشی درهای باز و اصلاحات دولت بود، از محبوبیت بالایی برخوردار بودند. به باور بسیاری از مردم، سیاست‌های اصلاح‌طلبانه دولت و گشودن درها به روی سرمایه‌گذاران موجب ظهور چین به‌عنوان یک قدرت اقتصادی شده است. این همراهی افکار عمومی موجب‌شده راست‌ها به این نتیجه برسند که کشور را در مسیر درست قرار داده‌اند و اینکه ظهور قدرت اقتصادی چین حاصل هماهنگی این کشور با جهان متمدن است؛ جهانی که تحت نفوذ کشورهای غربی، به‌خصوص ایالات متحده قرار دارد.

از این روست که راست‌ها همواره با تمسخر به نو‌چپ‌گرا‌ها می‌نگرند و مدعی‌اند که آنها از واقعیات اقتصادی هیچ‌چیزی نمی‌دانند. راست‌ها از نو چپ‌گرایان به خاطر فقدان «وجدان اخلاقی» انتقاد می‌کنند، چرا که به باور آنها چپ‌ها به دموکراسی، آزادی و «ارزش‌های جهانی» باوری ندارند.

هر دو جناح، اتهامات نادرستی را علیه یکدیگر مطرح می‌کنند. راست‌ها می‌گویند که نو‌چپ‌گرایان خواهان بازگرداندن اقتدار‌گرایی دوران مائو هستند، در حالی که نو‌چپ‌گرا‌ها در واقع با چپ‌های سنتی تفاوت بسیاری دارند. در آن سو، نو چپ گرا‌ها می‌گویند که برنامه راست‌ها برای هماهنگی و سازگاری چین با غرب به اقتدار و استقلال کشور لطمه می‌زند.

این در حالی است که همه راست‌ها بر این باور نیستند که چین باید به ارزش‌های غربی ایمان بیاورد. تنها نقطه اشتراک 2جناح سیاسی، انتقاد آنها از دولت است. نو‌چپ‌گرا‌ها از گسترش سریع اقتصاد سرمایه‌داری راضی نیستند و می‌گویند که این روند موجب دامن زدن به نابرابری‌های اجتماعی می‌شود. در این حال راست‌ها دولت را به خاطر کندی روند اصلاحات سیاسی با هدف دموکراتیزه کردن کشور مورد انتقاد قرار می‌دهند.

پیش‌بینی اینکه جدال بین 2  جناح تا چه زمانی ادامه خواهد یافت، کار دشواری است. اما مشخص است که موفقیت سال‌های اخیر چین نمی‌تواند صرفا بر مبنای نظرات هر یک از 2 جناح باشد و نیز این موفقیت نتوانسته است توازنی بین عدالت اجتماعی و توسعه ملی برقرار کند.

عدالت اجتماعی مورد نظر نوچپ‌گرا‌ها نمی‌تواند به‌خودی خود موجب رشد ملی شود، در عین حال که حمایت راست‌ها از اقتصاد بازار آزاد به شکل اجتناب‌ناپذیری بر سطوح برابری اجتماعی تاثیر خواهد گذاشت.

انتقادات احساسی نوچپ‌گرایان از راست‌ها عمدتا موجب تحریک احساسات ملی‌گرایانه در چین می‌شود. در این حال ادعای راست‌ها درباره اخلاق‌گرا بودنشان مورد تردید است. اگر آنها خود را «جهان‌گرا» می‌دانند، باید به این پرسش چپ‌ها پاسخ دهند که چرا خود را شریک جرم «سرمایه‌داران شرور» در داخل و خارج از چین می‌کنند؟

اختلافات بین نو‌چپ‌گرایان و راست‌ها نشان دهنده تعارضات و اختلافاتی است که جامعه چین در حال حاضر با آنها روبه‌روست. هر چه مسائل اجتماعی بیشتر مطرح می‌شود، به اصلاحات رادیکال‌تری برای حل و فصل آنها نیاز است.

هر 2 جناح مدعی‌ هستند که راه آنها درست است، اما در این دوره که بحران اقتصادی سراسر جهان را فرا گرفته است، آنها باید بیشتر به آینده چین بیندیشند.

توازن بین موفقیت اقتصادی و عدالت اجتماعی، هم برای مردم چین مهم است و هم برای مشروعیت حکومت این کشور. از این دیدگاه، رهبری کنونی چین به احتمال زیاد «‌خردگرایی» دنگ شیائو پینگ را در پیش خواهد گرفت که راهی بین چپ و راست است و بدون شک این کار در عمل دشوارتر از آن است که به‌نظر می‌رسد.

آسیا تایمز
نویسنده: جیان جونبو

کد خبر 83232

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز