محمود احمدینژاد رئیس جمهور کنونی ایران تمام تلاش خود را برای راهیابی دوباره به کاخ ریاست جمهوری به کار گرفته و این امر برخی دولتهای مایل به شکست وی در انتخابات را نگران ساخته است.
انتخابات آتی ایران در مقایسه با انتخابات سابق از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که ایران به سرعت به نقطه بیبازگشتی در برنامه هستهای خود نزدیک میشود و در همان آن، دولت جدید آمریکا به رهبری باراک اوباما سیگنالهایی مبنی بر تمایل به برگزاری مذاکرات بر سر برخی مسائل مورد اختلاف به این کشور ارسال میکند.
حال سئوال این است که آیا اصلاحطلبان میتوانند نتایج انتخابات را به نفع خود رقم زنند و چهار سال آینده قوه اجرایی در ایران را به دست گیرند؟
شمار زیادی از اصلاحطلبان خود را برای آزمودن بخت شدن در این انتخابات آماده کردهاند و میتوان گفت این تعداد زیاد اصلاحطلبان کاندیدا شده برای انتخابات ریاست جمهوری، تعدادی خارج از عرف و عادت است. خاصه اینکه فرصت هنوز تا می آینده برای کاندیداتوری شمار دیگری از اصلاحطلبان فراهم است.
در صورتی که اصلاحطلبان بر سر فردی واحد به توافق نرسند و از آن حمایت نکنند، بیتردید احتمال شکست خود در انتخابات را بالا بردهاند و پیروزی را در سبدی طلایی به احمدینژاد واگذار خواهند کرد.
از نگاه بسیاری از اصلاحطلبان، حل شمار زیادی از مشکلات ایران در گرو بازگشت محمد خاتمی به مقام ریاست جمهوری است.
خاتمی شخصیتی آرام است که همواره گفتوگوی تمدنها را تشویق میکند. او در زمان ریاست جمهوریاش با مشکلات عدیدهای دست به گریبان بود و به همین علت شیشه رویاهای وی برای گسترش دمکراسی، آزادی و حاکمیت قانون با سنگ محافظهکاران درهم شکست. با این حال و به رغم برخی انتقادات همفکران وی، خاتمی هنوز شخصیتی با محبوبیت بالاست و تنها شخصیت قادر به کشاندن رای دهندگان برای به زیر کشیدن احمدینژاد از مقام ریاست جمهوری است.
در این میان اما شخصیتهای اصلاحطلب دیگری نیز هستند که وارد عرصه انتخابات شدهاند که میتوان در اینجا به مهدی کروبی، روحانی اصلاحطلب، اشاره کرد. وی پس از شکل دادن حزب خود تحت عنوان اعتماد ملی، در انتخابات سال 2005 به رقابت با احمدینژاد پرداخت اما در مقابل وی شکست خورد. کروبی در آن زمان به برخی تخلفات در شمارش آرا اشاره کرد. او اکنون خود را برای رویارویی دوباره با احمدینژاد آماده میکند.
اما میرحسین موسوی دیگر شخصیت کاندیداشده برای انتخابات را شمار اندکی از جوانان میشناسند. اما پدرانشان به آنان این نکته را یادآوری خواهند کرد که او با شایستگی از 1980 تا 1988 یعنی در زمان جنگ عراق علیه ایران اقتصاد را اداره کرد. وی در آن زمان، پست نخست وزیری را در اختیار داشت، منصبی که ایران اکنون آن را حذف کرده است. موسوی چندان هم لازم نیست که فردی اصلاحطلب نامیده شود چرا که میتواند با محافظهکاران نیز ارتباط برقرار سازد.
به رغم تمامی گفتهها درباره چهرههای اصلاحطلب و در صدر آنها خاتمی، نمیتوان گفت جریان اصلاحطلب در ایران پیروز آینده انتخابات است، بلکه احتمال پیروزی احمدینژاد برای دوره دیگر ریاست جمهوری همچنان وجود دارد.
تاکنون هیچ علامتی دال بر تمایل عملی اصلاحطلبان برای ایستادن در کنار یک کاندیدای واحد دیده نشده و این امر به معنای آن است که هر کدام از سه کاندیداتور اصلی اصلاحطلب تبلیغات انتخاباتی خود را به صورت جداگانه ادامه خواهند داد.
چنین مسئلهای به معنای پراکنده شدن آرای طرفدار اصلاحطلبان و در نتیجه هموار ساختن راه برای احمدینژاد برای ریاست جمهوری است؛ این همان کابوسی است که غرب و همپیمانانش از آن گریزانند.
نویسنده: رولا خلف
منبع: روزنامه الوطن قطر