همشهری آنلاین؛ حوادث : صبح دوشنبه بیست و سوم بهمن ماه به قاضی امیرحسین علیمردان بازپرس جنایی تهران خبر رسید که جنایت هولناکی در یکی از خانه های غرب پایتخت اتفاق افتاده است. پس از این تماس، تیم جنایی راهی محل حادثه شدند و پس از ورود به آپارتمان طبقه اول با صحنه هولناکی مواجه شدند. یک دختر ۲۴ ساله و دو پسر ۲۰ و ۲۱ ساله غرق در خون روی زمین افتاده بودند؛ دختر جوان و یکی از دو پسر به کام مرگ رفته بودند اما پسر جوان دیگر هنوز زنده بود و نفس می کشید که برای درمان به بیمارستان انتقال یافت.
ساخت یک بازی
بررسی های اولیه حکایت از این داشت که ۵ دختر و پسر تحصیلکرده که استعداد خاصی در زمینه کامپیوتر و بازی های رایانه ای داشتند، تصمیم گرفتند دور هم جمع شوند تا یک بازی آنلاین حرفه ای بسازند. آنها برای این کار، آپارتمانی در غرب پایتخت برای چند شب اجاره کردند تا پروژه کاری خود را به اتمام برسانند اما تصمیم اشتباهی آنها کار دستشان داد و جنایت هولناکی را رقم زد. اما چه شد که این جنایت هولناک رقم خورد؟
بزم تحصیلکرده ها
تیم جنایی برای کشف حقایق این حادثه تکان دهنده به تحقیق از یکی از دوستان قربانیان که به شدت از مرگ هولناک دوستانش دچار شوک شده بود، پرداختند. وی که دختری ۲۰ ساله و دانشجوی رشته مهندسی برق است، گفت:دوستانم که نامشان کامبیز، آرش، ندا و نیره هستند اهل تهران نیستند. من با آنها مدتی قبل در فضای مجازی آشنا شدم. همه ما تبحر خاصی در زمینه کامپیوتر و ساخت بازی داریم. کامبیز و آرش مهندسی کامپیوتر و اهل ارومیه هستند؛ ندا انیمیشن خوانده بود و نیره گرافیک. قرارمان این بود که روی یک پروژه کار کنیم.
وی ادامه داد: پروژه ما ساخت یک بازی آنلاین بود و حدود ۴ شب بود که داشتیم روی این بازی کار می کردیم. اما شب حادثه اتفاق عجیبی رخ داد که هنوز هم از یاد آوری آن وحشت به جانم می افتد. وی گفت: آن شب یکی از دوستانم به نام کامبیز که مهندس کامپیوتر است برای خرید خوراکی و مواد غذایی از خانه بیرون رفت. دقایقی بعد برگشت و گفت ماده مخدر قارچ از بیرون خریده است. او می گفت، مصرف این ماده مخدر اعتیاد آور نیست و پس از مصرف، ممکن است فقط یک شادی عظیم به سراغمان بیاید و دور هم خوش بگذرانیم. من و دوستم نیره اما ترسیدیم که اعتیاد آور باشد و به همین دلیل خیلی کم مصرف کردیم. آنطور که کامبیز می گفت یکی از قارچ ها، پلاس بوده است. درواقع فروشنده به او گفته که قارچ پلاس، دوزش بالاتر است که بچه ها قارچ پلاس را مصرف کردند. من و نیره، قارچی که دوزش پایین بود را. اما کامبیز، آرش و ندا خیلی زیاد مصرف کردند.
وی ادامه داد: پس از مصرف، یک احساس خوشایندی به سراغمان آمد؛ فقط جوک می گفتیم و می خندیدیم. اما حال ۳ نفر دیگر (آرش، کامبیز و ندا) به شدت بد بود. آنها دچار توهم شده بودند. دیگر کار از شوخی گذشته و جدی شده بودند. کامبیز می گفت فرمانروا و حکمران است اما آرش و ندا مدعی بودند که آنها باید فرمان روایی کنند! کامبیز فریاد می کشید و می گفت این تئوری به واقعیت پیوسته است و او حالا به همه امور آگاه است! اما آرش فریاد می کشید که فقط او به همه چیز آگاه است و نه شخص دیگر!
دختر جوان گفت: من و نیره خیلی ترسیده بودیم. چون رفتارهای آنها عادی نبود. ناگهان کامبیز شمشیری از اتاق برداشت. راستش شمشیر را برای تولد من خریده بود چون عاشق یک کاراکتر بازی آنلاین بود و قرارمان این بود که آخر هفته، تولدم را جشن بگیریم. بعد ناگهان دیدم ندا دستانش خونی است، انگار دستش را به شیشه کوبیده بود اما فقط می خندید و اصلا متوجه خونریزی نشده بود. از سوی دیگر کامبیز با شمشیر به سمت آرش حمله کرده بود که من و نیره از ترسمان، فورا از خانه بیرون رفتیم و به پلیس زنگ زدیم.
با توجه به شواهد موجود، این فرضیه مطرح شد که ابتدا کامبیز و آرش با هم درگیر شدند و وقتی ندا برای میانجی گری رفته، وی نیز با ضربات شمشیر کامبیز به قتل رسیده است. تحقیقات ادامه داشت تا اینکه کامبیز از بیمارستان مرخص شد و برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران منتقل شد. .
امیرحسین علیمردان، بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به همشهری آنلاین گفت: تحقیقات از متهم ادامه دارد و قرار شد او برای بررسی سلامت روانیاش به پزشکیقانونی معرفی شود.
فقط ندا را کشتم
کامبیز مهندس کامپیوتر است. او در حالیکه دستانش را باند پیچی کرده روبه روی بازپرس جنایی تهران می نشیند تا به سوالات او پاسخ بدهد. خونسرد است و می گوید هنوز در شوک حادثه عجیب آن دور همی است. او از مرگ دوستانش خیلی ناراحت است و می گوید ماده مخدر قارچ باعث شد تا دورهمی آنها به جنایت ختم شود. گفت و گوی خبرنگار همشهری آنلاین را در ادامه با کامبیز را در ادامه می خوانید.
از آشناییت با دوستانت بگو، چند وقت بود که آنها را می شناختی؟
حدود ۴ یا ۵ ماه قبل از طریق اینستاگرام با بچه ها آشنا شدم. همه یا دانشجو بودیم یا درسمان تمام شده بود. قرار شد روی یک پروژه ساخت بازی آنلاین کار کنیم و به این منظور خانه ای در تهران اجاره کردیم.
اهل پایتخت نیستی؟
نه من تهران زندگی نمی کنم. ساکن شهرستانم و فقط برای ساخت بازی به تهران آمدم.
از آن شب بگو، چه اتفاقی افتاد که دست به جنایت زدی؟
آن شب کار تولید بازی رایانهای تمام شد و قرار بود برای کاربران اینترنتی آن را رایگان منتشر کنیم. حتی می خواستیم جشن تولد یکی از دوستانمان را هم بگیریم. راستش من برایش یک شمشیر خریده بودم. چون عاشق یک کاراکتر بازی بود که شمشیر در دستش داشت. اما وسوسه شدم که ماده مخدر قارچ هم تهیه کنم تا دور هم بخندیم. اینترنتی قارچ های جادویی و توهم زا را سفارش دادم. پیک که رسید رفتم سر کوچه بسته را تحویل گرفتم و بعد از اینکه کمی خرید کردم برگشتم. اما قبل از مصرف رفتم عوارض قارچ را در اینترنت سرچ کردم و به وحشت افتادم. ترسیدم و به دوستانم گفتم مصرف نکنیم اما آنها اصرار داشتند که مصرف کنیم! من، ندا و آرش دوز بالا مصرف کردیم اما فهیمه و نیره دوز پایین مصرف کردند. ابتدا فقط می خندیدم اما بعد آرش از اتاق بیرون رفت و ناخواسته پایش را روی عینک نیره گذاشت که شکست. از اینجا به بعد ماجرا جدی شد. نیره فریاد کشید که چرا عینکش را شکسته است که آرش یک سیلی به او زد. خیلی عجیب و غریب شده بود. از سوی دیگر ندا که حالا کشته شده، بهم ریخت و شروع کرد به شکستن وسایل. حتی با شیشه به دست خودش ضربه می زد. می گفت قدرتش زیاد شده و می خواهد به همه جهان حکمرانی کند. آرش هم همین جمله را تکرار می کرد.
خب بعد چه اتفاقی افتاد؟
آرش رفت سمت ندا و آنها با هم درگیر شدند. ناگهان ندا، شمشیر که برای تولد فهیمه خریده بودم را برداشت و با آن آرش را به قتل رساند. فهیمه و نیره ترسیدند و فرار کردند. من هم سعی داشتم ندا را آرام کنم چون می خواست جان مرا هم بگیرد. می گفت بیا خودکشی کنیم چون دیگر زندگی در این جهان فانی بی فایده است. می گفت ما باید به دنیای دیگر سفر کنیم و آن هم فقط با مرگ ما امکان پذیر است. او قصد داشت جان مرا هم بگیرد اما من شمیشیر را از دستش کشیدم و در دفاع از خودم ضربه هایی به ندا زدم. اگر نمی زدم قطعا او مرا هم می کشت.
حرف آخر؟
مصرف مواد مخدر توهمزا باعث بدبختی همه ما شد. ای کاش همه بفهمند که عاقبت مصرف این مواد ها، جز نابودی آینده شان، چیز دیگری برایشان ندارد. خیلی پشیمانم که به خاطر یک لحظه خوشی، مواد خطرناکی مصرف کردم که حالا خودم در این وضعیت هستم و دو نفر از دوستانم زیر خاک هستند. تا آخر عمرم باید با این عذاب وجدان زندگی کنم.
نظر شما