در هیچ دورهای از انتخابات ریاستجمهوری به اندازه این دوره، رسانهها نقش نداشته و انتخاب مردم تاثیرگذار نبوده است.
در این دوره رسانههای ایران توانستند به یکی از مهمترین کارکردهای هر رسانه که اطلاعرسانی است بپردازند و البته در راستای رسیدن به این هدف، روش انتقال پیام به مخاطب را نیز دگرگون کنند.
در این دوره صدا و سیما نیز به روشی متفاوتتر از قبل، نقش مهمی در جریان انتخابات داشت و بهجای گفتوگوهای ساده به صحبت رو در روی کاندیداها پرداخت. در حقیقت علاوه بر تکثر رسانهها و نقش آنها در جریان انتخابات، صدا و سیما که میتوان آن را رسانه اصلی و سنتی مورد استفاده در جریان انتخابات دانست نیز به شیوهای متفاوتتر از قبل وارد عمل شد.
به همین دلیل بود که بسیاری از مردم با دیدن مناظرههای بیسابقه تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند یا آنها که مصمم بودند نیز رای خود را تغییر دهند چون تعداد کسانی که تا آخرین روزها و پایان مناظرهها هنوز نمیدانستند که تصمیم دارند به چه کسی رای دهند، کم نبود.
رسانهها در این دوره تاثیر خودشان بر افکار عمومی را ثابت کردند و باعث شدند که مردم بیش از گذشته بیندیشند و از روی فکر و حساب و کتاب رای دهند. احتمالا آنها که معتقد بودند دوران مرگ رسانههای گروهی و پر مخاطب مثل رادیو و تلویزیون فرا رسیده، بعد از این مناظرهها نظرشان تغییر کرده است.
چون همانگونه که ژان کازنو در کتاب جامعهشناسی وسایل ارتباط جمعی خود نوشته است، تلویزیون وسیله مهمی برای غیراسرارآمیز کردن خیلی چیزهاست؛ به این معنا که تلویزیون با پردهبرداری و روشنگری از بسیاری واقعیتها، چهرهها و دستاوردهایشان را بهگونه دیگری نشان میدهد.
کارشناسان علوم ارتباطات معتقدند که اگر در زمان جنگ جهانی تلویزیون اختراع شده بود هیچ کس از هیتلر فرمان نمیبرد چرا که چهره هیتلر با صدای او که از رادیو پخش میشد بسیار تفاوت داشت و بهطور قطع نمیتوانست تاثیرگذار باشد.
البته این نظر در ایران مصداق نخواهد داشت اما به هر حال باید پذیرفت که اگرچه ایرانیها با چهره کاندیداها آشنا بودند اما شیوه مناظره جنبههای مثبت و منفی دیگری از هر کدام را به تصویر کشید که در انتخاب مردم نیز مؤثر بود.
البته ممکن است در دورههای بعد صدا و سیما نتواند همچون این دوره تاثیرگذار باشد چون هر دوره وسایل ارتباط جمعی دچار تحولاتی میشوند که این تحول در شیوه انتقال پیامشان نیز مؤثر است.
از سوی دیگر با اینکه سالها از پیدایش رسانههای گروهی گسترده و گذر از کهکشان چاپ و رسیدن به دنیای دیجیتال میگذرد، هنوز شایعه یکی از مهمترین رسانههای جمعی در کشورهای جهان سوم محسوب میشود. بنابراین ممکن است تا دورههای بعدی انتخابات نیز همچنان ابزار شایعه برای تاثیرگذاری بر مردم بهطور گسترده مورد استفاده قرار گیرد.
منظور این است که باوجود تغییر در وسایل ارتباط جمعی و آگاه و هوشیار شدن مردم نسبت به وقایع جاری هنوز هم ممکن است خانواده، گروههای محلی و شایعهپراکنان کاربردیترین رسانه در جریان انتخابات باشند؛
چنان که در این دوره نیز بیتاثیر نبودند و اگر مناظرهها، سایتهای اجتماعی و خبری و روزنامهها در خدمت انتخابات قرار نمیگرفتند، شایعه تنها ابزار اطلاعرسانی میشد!