همشهری آنلاین - حوادث: رسیدگی به این پرونده از چند روز قبل به دنبال تماس مردی با مرکز فوریتهای پلیسی آغاز شد. این مرد که حال و روز خوبی نداشت و بریده بریده صحبت میکرد در این تماس به ماموران گفت که ۲ نفر که به بهانه خرید دوچرخه به خانه اش رفته بودند او را بیهوش کرده و به خانه اش دستبرد زده اند.
به دنبال این تماس ماموران راهی محل حادثه شدند و به تحقیق در این باره پرداختند. شاکی درباره جزئیات حادثه به ماموران گفت: از چند روز قبل برای فروش یک دوچرخه در یکی از سایتها آگهی داده بودم تا اینکه زنی تماس گرفت و گفت دوچرخهام را پسندیده و میخواهد آن را بخرد. چند ساعت بعد از اینکه قول و قرار گذاشتیم او همراه با پسر جوانی به خانه ام آمد. در حال صحبت بودیم که ناگهان دونفری به جانم افتادند و شروع به کتک زدنم کردند. آنها در ادامه دست و پایم را با طناب بستند و آنقدر باز هم من را کتک زدند تا اینکه بیهوش شدم. مدتی بعد وقتی به هوش آمدم آنها رفته بودند اما وضعیت خانه ام بهم ریخته بود. آنها علاوه بر دوچرخه هرچیز ارزشمندی که در خانه داشتم با خودشان برده بودند؛ ازجمله مقداری طلا و جواهرات.
انگشتر خاص
چند روز از وقوع این سرقت گذشته بود و ماموران حتم داشتند که سارقان قصد دارند تا اموال مسروقه ازجمله جواهرات را بفروشند. بررسیهای پلیس ادامه داشت تا اینکه صاحب یک طلافروشی با ماموران تماس گرفت و گفت زن جوانی یک انگشتر طلای خاص را برای فروش آورده اما او گمان میکند که این انگشتر سرقتی است. او به ماموران گفت: من و همکارانم یک گروه داریم که عکس جواهرات سرقتی را در آن منتشر میکنیم تا اگر هر کدام جواهرات مسروقه را دیدیم به یکدیگر اطلاع دهیم. من هم چند روز قبل عکس این انگشتر خاص را در گروه دیده بودم تا اینکه این زن آن را برای فروش آورد. این طلافروش از ماموران خواست هرچه سریعتر خود را به آنجا برسانند.
دستگیری سارق در طرح مهار
در شرایطی که مرد طلافروش سعی داشت زن جوان را به هر قیمتی که شده در مغازه اش نگه دارد اما او به یکباره از آنجا خارج شد. در این شرایط ماموران که خود را به آنجا رسانده بودند برای دستگیری این زن طهر مهار را اجرا کردند و دقایقی بعد موفق شدند او را دستگیر کنند.
با انتقال متهم به مقر پلیس او به سرقت از خانه شاکی اعتراف کرد و درباره انگیزهاش گفت: چون وضعیت مالی خوبی نداشتم تصمیم گرفتم سرقت کنم. برای اجرای نقشه ای که کشیده بودم به کمک نیاز داشتم اما می دانستم که شوهرم حاضر به کمک نیست. به همین دلیل از برادرش که ۱۸ سال دارد درخواست کمک کردم و او در این سرقت با من همراه شد.
او درباره جزئیات سرقت گفت: با استفاده از کلاهگیس تلاش کردم چهره ام را تغییر دهم. دو نفری به بهانه خرید دوچرخه به خانه شاکی رفتیم و چون فهمیدیم که او تنها است طبق نقشه دست و پایش را بستیم و هر وسیله باارزشی که داشت سرقت کردیم اما من هنگام فروش انگشتر گرفتار شدم.
بر اساس این گزارش هم اکنون این زن در بازداشت به سر می برد و تحقیقات پلیس برای دستگیری برادرشوهرش ادامه دارد. از سوی دیگر به دلیل اینکه سرقت های مشابه دیگری نیز ثبت شده این احتمال وجود دارد که این دو نفر در سرقت های دیگری نیز دست داشته باشند که تحقیاقت تکمیلی در این باره ادامه دارد.
نظر شما