قلم، مثل سوزن، افکار نویسنده را به کاغذ میدوزد.
شکستن قلم نویسنده، مانند شکستن پای اوست.
قلم، وسیله نقلیهای است که افکار نویسنده را تا پای کتاب حمل میکند.
قلم، راز افکار نویسنده را به کاغذ میگوید و کاغذ آن را برای دیگران فاش میکند.
قلم، شریک غم و شادیهای نویسنده است.
فقط، قلم میتواند زبان افکار نویسنده را ترجمه کند.
مگس با وزوزش برای میکروبها لالایی میخواند.
گاو وقتی فهمید انسانها موقع توهین کردن نام او را میبرند، گفت: «شیرم را حلالشان نمیکنم.»
از وقتی انسانها خودشان را به موش مردگی میزنند، کار و بار موشها کساد شده است.
مورچه یک راه را چندین بار طی میکند، ولی هرگز از راه بهدر نمیشود.
دزد معتقد است وقتی او کار میکند، وجدانش استراحت میکند.
مسواک سر قرار با آدم تنبل همیشه تأخیر دارد.
پشه معتقد است، با سازمان انتقال خون قرارداد دارد.