همشهری آنلاین- بهاره خسروی : مهم ترین هدف اهالی کن از اجرای آیین های مناسبتی برای ترویج فرهنگ دینپروی و رسم خوب همسایگی و مهربانی بود.ماجرایی باعث می شد بسیاری از مشکلات و نیازهای روستا و اهالی با روشی درویش مابانه حل شود.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
سنگزنی محرم
رسم سنگزنی روز عاشورا یکی از مراسم آیینی و قدیمی اهالی برای نشان دادن عشق و ارادتشان به امام حسین(ع) و یاران با وفایش در واقعه کربلا است. بنا بر تعریف عبدالله درویش، روستای کن ۵ محله دارد که یکی از آنها بالون است و مراسم سنگزنی مختص اهالی این محله و تکیه بالون است: «این مراسم بعد از طلوع آفتاب اجرا میشود و در آن عزاداران دو کف دست چوب صاف و صیقلی را در دست میگیرند و با خواندن نوحه ذکر مصیبت اهلبیت شروع به حرکت میکنند. عاشقان اهل بیت(ع) در حرکت اول در حالی که مرثیه و ذکر مصیبت میخوانند به حالت رکوع خم میشوند و سنگ اول را روی پا میزنند. کمی بعد نیمخیز میشوند و سنگ دوم را میزنند و در حالت آخر میایستند و سنگ را مقابل پیشانی یا صورت میزنند و با این شیوه عزاداری به همه محلهها و تکایا میروند و بعد خیلی سریع به مقر اصلی تکیه برای ادای مراسم اصلی عزاداری برمیگردند.»
«خرمنپلو» برای جمعآوری آخرین محصول
یکی از مراسم جالب میان کشاورزان روستای کن، خرمنپلوی زمان برداشت محصول آخر فصل بود؛ رسمی که در آن ارباب و رعیت و همسایه با نوش جان کردن یک پلوی خوشمزه، خستگی چند ماه کار سخت تا به بار نشستن محصول را از تن بیرون میکنند. عبدالله درویش با یادی از باغهای قدیم روستای کن و این رسم میگوید: «روستای کن بیشتر به توتستانهایش میان همه تهرانیها و همسایههای همجوارش معروف بود. اما تا دلتان بخواهد در کن علاوه بر توتستان، باغهای پرمحصول با انواع میوههای مختلف بود. علاوه بر آن، در کن مزارع گندم و جو و سایر محصولات را هم داشتیم. اغلب باغدارها کلی کارگر فصلی داشتند. معمولاً میان همه باغدارها رسم بود تا برای تشکر از کارگرانی که در مزارع یا باغها زحمت میکشیدند پاداشی در نظر بگیرند. با جمع شدن و بستهبندی میوههای آخرین درخت یا خرمن گندم و جو زمینهای کشاورزی، اغلب صاحبان زمینها و املاک کارگران را به خوردن یک ناهار دستهجمعی که پایه اصلی آن برنج بود دعوت میکردند که به آن خرمنپلو میگفتند.» به گفته این پژوهشگر و ریشسفید محله، در کنار برنج، اغلب یک غذای خورشی مانند قیمه، قرمه، فسنجان و... هم بود.
«وحر» یا رسم خوب همسایگی
زمستان در روستای کن فصل کمبود کارگر و دستتنهایی کشاورزان و باغداران بود. با توجه به سرمای هوا، کمتر کسی سراغ کار در دل روستا میرفت. اینجا بود که اهالی و همسایهها برای گرهگشایی از کار هم پا پیش میگذاشتند و رسم زیبای «وحر» شکل میگرفت. اما «وحر» چه رسمی بود؟ درویش درباره این رسم توضیح میدهد: «زمستان فصل کار باغدارها و کشاورزان بود. به دلیل کمبود کارگر در این فصل همسایهها برای انجام کارهایی مانند، بیل زدن زمین و مرزبندی و کارهایی از این دست به کمک هم میرفتند و در عوض دستمزد با هم قرار میگذاشتند تا به هر میزانی که همسایه یا دوست در زمین کشاورزی و باغی مشغول کار میشد به همان میزان هم در باغش سایر دوستان کمکش کنند که با این رسم کار بیشتر اهالی راه میافتاد.»
نظر شما