واقعیت آن است که در بین محصولات کشاورزی، برنج یکی از پرهزینهترین آنهاست؛ هزینه تولید برنج در ایران، هرگونه دامنه رقابتی را با بازار جهانی تنگ میکند و غیرممکن میسازد. وقتی در بهار سال 1387 برنج در نرخهای جهانی به حداکثر رسید و بهطور متوسط نرخ برنجهای صادراتی دنیا حداکثر حدود 1000دلار در هر تن بود (یعنی هرکیلو10هزارریال)، در ایران برنجهایی با نرخهای بین 15 تا30 هزار ریال در هر کیلوگرم تولید میشود با این شرایط چگونه میشد با جهان و بازار جهانی رقابت کرد؟
دیدیم، دیدید و دیدند که وقتی دروازهها روی واردات برنجهای خارجی گشوده شد، استقبال مصرفکنندگان بیسابقه بود. باور نکنیم که کیفیت این برنجها از برنجهای داخلی بهتر بود، اینها حرفهایی برای دلخوش کردن خودمان است والا چگونه میشود برنج معطر و خوشپخت و خوش کیفیت ایران را با باسماتیهای رنگارنگ هندی و پاکستانی مقایسه کرد؟ مشکل، سبدخانوار، مباحث و مسائل اقتصادی ناشی از آن بود.
اگر قرار است در 4سال آینده گردوغبار از پرونده پیوستن به سازمان تجارت جهانی بزداییم باید از هم اکنون کمربندها را سفت کنیم. در یک جمله؛ «برنج ایرانی گران است، شوخی ندارد و کاملا جدی است.»
در سالهای اخیر چه کردیم که هزینه تولید را کاهش دهیم و برنجهایمان را رقابتپذیر کنیم؟ هیچ، اما چه باید بکنیم؟ باید تجربههایی را که در دولتهای ششم، هفتم و هشتم بهدست آمده است ادامه دهیم؛ شیوههایی که چند سال است در بایگانیها رها کردهایم. برخی عوامل مؤثر که میتوانند در کاهش هزینه تمام شده تولید برنج نقش داشته باشند با یادآوری این نکته که هزینه عمده تولید برنج، هزینه کارگری است، به شرح زیر است:
1- بسترسازی، آماده سازی، یکپارچهسازی، تجهیز و تسطیح اراضی، آماده کردن بستر کشت با یکپارچه کردن اراضی که اجازه مکانیزاسیون را با وارد کردن ماشین به جای نیروی انسانی و مکانیزه کردن کشت بدهد چرا که هم هزینه را کاهش و هم تولید را از نظر کمی و کیفی بالا میبرد.
2- ساماندهی سیستمهای آبرسانی، ذخیرهسازی و بهینهسازی آب به خصوص در شمال کشور که خاستگاه اصلی برنج بوده و 500هزارهکتار از 630 هزارهکتار برنجکاری کشور در این منطقه قرار گرفته است همچنین جمعآوری و مدیریت آبهای سرگردان زمستانه و استفاده بهینه از آنها در بهار و تابستان.
3- کاهش ضایعات در همه مراحل کاشت، داشت و برداشت با کشت ارقام پرمحصول کیفی، استفاده از روشهای غیر شیمیایی در کنترل آفات و بیماریها، دفع علفهای هرز، استفاده از ماشین آلات مناسب برداشت، اصلاح کارخانهها و تبدیل آنها به کارخانههای نوین، اصلاح الگوی مصرف و تغذیه، جایگزین کردن دیگر مواد غذایی به جای برنج و تلاش در افزایش عملکرد در واحد سطح.
4- نکته مهم دیگر که به نوعی، پاسخ سؤالی است که در اشاره به بند یک ممکن است پیش آید آن است که با نیروهای انسانی آزاد شده از مکانیزاسیون چه باید کرد؟ باید این نیروها را وارد صنایع کوچک تبدیلی و تکمیلی برنج کرده تا در توسعه روستاها، مؤثر واقع شده و هم جوانان و نیروی انسانی وارد بازار کار شوند. از سوی دیگر با تولید محصولات تکمیلی و جانبی مشتقات و ضایعات برنج، در واقع هزینه تولید را کاهش دهیم. موارد مذکور را باید شکافته و اجرایی و عملی کرد تا پرونده باز شده قبلی همه آنها از قفسهها درآمده و فعال شود.
قیمت بالا؛واقعیت پیشرو
به راستی اگر در سه، چهار سال گذشته بحث ورود ایران به سازمان تجارت جهانی مسکوت نمانده بود تکلیف برنج ایران چه میشد؟ چه جایگاهی در سازمان یاد شده داشت؟ آیا تاکنون به این مسئله اندیشیدهایم. واقعیت آن است که برنج ایران، از نظر هزینه تولید، یکی از گرانترین برنجهای تولیدی دنیا محسوب میشود. وقتی در بهار 1387 شاهد جهش در نرخ جهانی برنج بودیم، در حالی که نرخ برنجهای صادراتی جهان، قبل از این تاریخ، به طور متوسط 300 تا400 دلار در هر تن بود، به یکباره، متوسط این نرخ به حدود 500 تا600دلار رسید و گرانترین برنج صادراتی جهان با بهای هر تن 1000دلار به فروش رفت.
به زبان سادهتر، نرخ خرید گرانترین برنج صادراتی دنیا، حدود 10هزار ریال در هر کیلوگرم بود. اما در آن برهه جایگاه برنج ایرانی چگونه بود. نرخ برنج ایرانی در زمستان سال 86 به طور متوسط 12تا13هزار ریال در هر کیلوگرم بود که در بهار سال 1387 شمسی به حدود 30 تا35 هزار ریال در هر کیلوگرم رسید؛ یعنی نرخ برنج ایرانی حدود 3برابر نرخ برنج گران صادراتی جهان بود.
حتی اگر برنجهای ایرانی مشابه با برنجهای وارداتی به کشور مقایسه شوند، قیمت اینگونه برنجهای مشابه هم به طور متوسط 20هزار ریال یعنی دوبرابر متوسط نرخ جهانی برنج بود. در این صورت، آیا امکان رقابت برنجهای ایرانی با برنجهای صادراتی خوشکیفیت جهان با ظاهرو ذائقه عامهپسند وجود داشت؟ یقینا خیر.
بنابراین فعال نبودن حرکتهایی که ما را به سازمان تجارت جهانی پیوند دهد، فرصت خوبی برای بازنگری به قیمت تمام شده برنج ایرانی و میزان رقابتپذیری آن بود. گرچه انجمن برنج ایران از بدوتاسیس (سال 1379) به طور مرتب به این نکته اشاره کرده که اتصال به سازمان تجارت جهانی نزدیک بوده و باید کمربندها را سفت بست و در همان زمان هم به دولت اعلام کرد به یاری برنجکاران ایرانی شتافته و هزینههای تولید را کاهش دهد چرا که اگر کمکهای دولتی نباشد، برنجکار ایرانی هرگز قادر نخواهد بود به تنهایی به این مهم دست یابد.
راهکارهای کاهش هزینه تولید برنج
انجام برخی اقدامات در زمینه بهبود و کاهش ضایعات تولید میتواند زمینهساز محصولات کیفی با هزینه تمام شده کمتر باشد. برای تحقق این هدف، قبل از هر کاری بسترسازی لازم است. اجرای طرح تسطیح،تجهیز، نوسازی و یکپارچهسازی اراضی راهکاری برای تحقق این هدف است چرا که عمدهترین هزینه تولید برنج، هزینه کارگری است.
شاید بیش از 90درصد هزینه تولید برنج را هزینه کارگری تشکیل میدهد؛ بنابراین ضرورت دارد که ترتیبی اتخاذ شود تعداد کارگران به حداقل برسد. گام نخست در این زمینه بسترسازی است با یکپارچه کردن اراضی، تسطیح و سپس تجهیز و نوسازی فرصت لازم فراهم خواهد شد تا بهینهسازی مصرف آب به سهولت انجام پذیرفته و از سوی دیگر زمینه مکانیزه کردن کشت فراهم شود در واقع هر دوی این امور، به نوعی کاهش هزینه تولید را به دنبال خواهد داشت.
بهینهسازی مصرف آب، موضوع دیگری است که باید به آن توجه شود. با اجرای بسترسازی فرصتی ایجاد میشود تا کانالهای آبیاری و سیستمهای مدرن آبرسانی شکل گرفته و از هدر رفتن آب جلوگیری شود به این ترتیب، بخشی از هزینه تولید که مصرف آب است، کاهش مییابد. مکانیزاسیون راهکار دیگری برای کاهش هزینه تمام شده تولید برنج است.
یکپارچهسازی، تسطیح، تجهیز و نوسازی اراضی این امکان را فراهم میآورد که بتوان به جای نیروی انسانی، نیروی ماشینی را وارد عمل کرد. با مکانیزهشدن کشت، بخش اعظم کارگران و نیروی انسانی آزاد میشود و میتوان از این نیرو در گامهای بعدی که اشاره خواهد شد استفاده کرد.
استفاده از بذر مناسب، خوشکیفیت و پرمحصول نکته حائز اهمیت دیگر در کاهش هزینه تمام شده تولید است. در این سازوکار باید به دنبال توسعه کشت ارقام پرمحصول کیفی ذائقهپسند بود. ضمن اینکه باید تعادلی بین سطح کشت ارقام پرمحصول و ارقام محلی که به هر حال حفظ نژاد این ارقام محلی ضروری است، ایجاد شود. در واقع ارقام محلی نوعی بانک ژن است که باید حفظ شود. همچنین ضمن توسعه کشت ارقام پرمحصول و حتی برنج هیبرید (به شرط لحاظ داشتن همه وسایل فرعی و جانبی آن)، توصیههای فنی نیز نباید فراموش شود. اگر بذر لازم به میزان توصیهشده محققان مصرف شود، در مجموع سطح کشت برنج کشور، رقم بالایی از صرفهجویی را به همراه خواهد داشت.
ساماندهی مصرف نهادهها، عامل موثر دیگری در کاهش هزینه تمامشده تولید برنج در کشورمان است. گرچه اینک ثابت شده که برای حفظ محیطزیست و توسعه پایدار کشاورزی نیز لازم است در مصرف نهادههای شیمیایی، حداکثر دقت به عمل آید با این وجود به کار بردن بعضی از مواد شیمیایی مانند کود و علفکش و آفتکش و نیز داروهایی برای کنترل بیماریها ضروری است. اما متاسفانه بیشتر کشاورزان تصوری اشتباه از رابطه میزان مصرف نهادهها و کنترل آفات، بیماریها و علفهای هرز دارند. به این دلیل اکنون مصرف نهادههای شیمیایی حتی در صورت ضرورت نیز خیلی بیش از نیاز است. این کار علاوه بر اینکه باعث ارتقای هزینه تولید میشود اما نکته مهم آن است که هزینهای که صرف شده در مسائل بهداشتی به مراتب بیش از هزینههای مذکور بوده و سلامت انسان هرگز قابل نرخگذاری نیست. با این روند این مسئله بسیار مهمتر از سایر عوامل موثر در کاهش هزینه تولید محسوب میشود.
اصلاح عملیات برداشت نیز از دیگر سازوکارهای افزایش بهرهوری و کاهش هزینه تولید محسوب میشود. ذکر این نکته ضروری است که کاهش هزینه تولید به 2 شیوه کاهش مستقیم هزینه تولید و جلوگیری از ضایعات و بالابردن میزان تولید میسر بوده و این دو عامل به یک اندازه در تحقق این هدف نقش دارند. در بخش کاهش هزینه تولید از طریق عملیات برداشت با کمکردن ضایعات، به طور مستقیم به کاهش هزینه تولید رسیدهایم.
تا چند سال قبل برداشت شالی با دست رواج داشت که بسیار طاقتفرسا بوده باز هم با سد محرومیت نیروی انسانی مواجه میشد. به همین دلیل بعدها ماشین، جایگزین نیروی انسانی، البته نه به طور صحیح و علمی شد چون هنوز کمباینهای مختص برنج معرفی نشده بود و مولد به ناچار از کمباینهای برداشت گندم استفاده میکرد. برداشت با این کمباینها علاوه بر اینکه باعث ریزش شدید شالی میشد، ترک برداشتن دانههای برنج پس از خشکشدن یا هنگام پخت را نیز به دنبال داشت و در این مرحله هم با افزایش غیرمستقیم هزینه تولید مواجه میشدیم. چند سالی است که کمباینهای مخصوص برنج، معرفی شده و پیشگامانی چون ژاپن، کرهجنوبی و حتی هندوستان با معرفی این کمباینها توانستهاند تولیدکننده را یاری دهند. اما در این زمینه نیز مشکل دیگری یعنی گرانی دستگاه به وجود آمده است.
با این روند موضوع گرانی کمباین برنج در کنار گرانی دیگر نهادههای مربوط به کشاورزی، قرار گرفته است چرا که مدتها بود نهادههای مربوط به کشاورزی و به خصوص برنج، به طور مرتب به سوی افزایش نرخ حرکت میکرد. گرانی این نهادهها و از سوی دیگر نبود روحیه مشارکت و تعاونی باعث شد که کشاورز بر سر دوراهی استفاده از نیروی انسانی یا ماشین بماند که برای خروج از این بحران نیز راهی جز تشکیل تشکلهای مردمی غیردولتی و تعاونیهای مردمی برای کاهش هزینهها وجود ندارد. استفاده اختصاصی از ماشینآلات آن هم در شرایطی که متوسط یک واحد بهرهبرداری شالیزار حدود 7/0هکتار است منطقی و عملی نیست.
عملیات بعد از برداشت، خرمنکوبی و تبدیل از دیگر عوامل موثر در چرخه تولید برنج است. در این مرحله که به عنوان آخرین مرحله تولید برنج؛ یعنی خرمنکوبی و تبدیل شالی به برنج محسوب میشود، آمارهای متناقضی از ضایعات منتشر میشود. ارقام 76 تا 30و40درصدی ضایعات که رقم بالایی است. با یک حساب سرانگشتی میتوان پی برد که حدود 2/2میلیون تن برنج تولیدی کشور، حاصل تولید حدود 5/2میلیون تن برنج بوده که 300هزار تن آن در این مرحله ضایع و از گردونه تولید خارج شده است؛ یعنی رقمی که کمی کمتر از میزان کسری و نیاز وارداتی کشور به برنج است.
با این روند اصلاح شیوه تولید در همین مرحله نیز به تنهایی میتواند بار عظیمی را از دوش دولت و ملت بردارد. ضمن اینکه سرشکن کردن هزینه تولید کل برنجهای تولیدی به میزان تولید، نشانگر نقش کاهش ضایعات در کاهش هزینه تولید هرکیلوگرم برنج است. اصلاح ساختار و رفع نقص کارخانههای تولید برنج و صنایع جانبی وابسته به این کارخانهها میتواند چرخه تولید برنج را در جهت کاهش هزینه نهایی تولید سوق دهد.
توسعه صنایع تبدیلی، جانبی و تکمیلی مرتبط با تولید برنج نیز از جمله عوامل موثر در کاهش هزینه تمامشده و افزایش بهرهوری کشت این محصول محسوب میشود؛ مسئله مهمی که متاسفانه بسیار کمرنگ شده و باید با نگرشی عمیقتر به آن توجه شود تا به طور غیرمستقیم و با افزایش درآمد، عملا هزینه تولید را کاهش دهد. با این وجود صنایع تبدیلی، تکمیلی و جانبی در ایران، دچار کمتوجهی و رکود حرکت شده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای متقدم تولید برنج، استفاده از صنایع جانبی و تکمیلی برنج، بسیار پیشرفته است. تولید روغن از سبوس، بلوکهای سیمانی و بسیاری مشتقات دیگر از به ظاهر ضایعات برنج مانند کاه، سبوس و... از جمله این موارد است.
توجه به این موضوع نهتنها کاهش غیرمستقیم هزینه تولید را به دنبال خواهد داشت بلکه پاسخی به پرسش مطرح یعنی یافتن راهی برای اشتغالزایی نیروی انسانی است که با مکانیزه کردن کشت، به ظاهر شغل خود را از دست میدهند. اما توصیه اکید آن است که این صنایع وابسته باید بسیار کوچک و با ظرفیت تولید محلی بوده و در مراکز تولید برنج، به ویژه در روستاها و به طور مشخص در حاشیه مزارع برنج و برای جذب نیروی انسانی آزاد شده و استفاده بهینه از مشتقات برنج ایجاد شود. امید آنکه این توصیهها که حداقل 10 سالی است (از سال 1372 تا 1382) از طریق ستاد برنج وزارت کشاورزی و جهادکشاورزی و از سال 1379 تاکنون توسط انجمن برنج ایران ارائه شده، به مرحله اجرا درآید تا تولید بیشتر، ارزانتر و هم جامع و فراگیر برنج را شاهد باشیم.
جمیل علیزاده شایق- دبیر انجمن برنج