بعضی از کتابهای درسی او عبارتند از: نصابالصبیان نوشته ابونصر فراهی، کتابی به نظم که عهدهدار آموزش معنی بعضی از لغات است و برای صبیان یعنی نوجوانان نوشته شده است، گلستان و بوستان سعدی، 2دائرهالمعارف جیبی برای آموزش شیوه زندگی از نظر قدما و در عین حال، 2 شاهکار ادبی، حمله حیدری، اثر میرباذل مشهدی، حماسهای مصنوع و آمیزهای شعر، سیره، افسانه و تاریخ، کلیله و دمنه، اثری در ذیل سیاستنامهها و سیرالملوکهای دوران انوشیروان به بعد با حجم متراکمی از آیات و احادیث و نثری پیچیده و استادانه... .
دیروز
مهدی آذریزدی نویسنده شده است. او «قصههای خوب برای بچههای خوب» مینویسد. او دارد کودکی خودش را برای «بچههای خوب» تکرار میکند، بازسازی میکند. بچههای خوب دیگر گلستان و بوستان و کلیله و دمنه نمیخوانند.
آنها در کلاس مدرسه «من یار مهربانم دانا و خوش بیانم» را دستهجمعی میخوانند، از روی کتاب، چون گروهبندی شدهاند: الف، ب، ج، د تا مبادا کتابی سنگینتر از حد سن خود بخوانند و مخشان رودل کند.
بچههای خوب در آپارتمانهای قوطی کبریتی زندگی میکنند و دلشان برای پدربزرگ و مادربزرگ تنگ میشود. آنها اینجا نیستند، شهرستاناند.
مهدی آذریزدی، آنچنان هم پیر نیست اما جای خالی همه پدربزرگها و مادربزرگها را بهتنهایی پر میکند. او قصه میگوید. او تنهاست، تنها زندگی میکند اما یک عالمه بچه خوب دارد، در آپارتمانهای قوطیکبریتی... .
امروز
مهدی آذریزدی، دارد میرود پیش خدا. بچههای خوب دیروز، همسن و سالان و همنسلان، دوستان پاسوخته دهه 70 و 80، پدربزرگ را وداع میکنیم.