پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۵ - ۱۲:۴۰
۰ نفر

فهیمه خضرحیدری: شعله‌های سبز رو به‌سوی آسمان قدکشیده‌اند و کنده‌های سوخته، سر در حلقه‌های تنهایی خود ‌دارند.

این‌جا جنگل‌سوخته است؛ جنگل‌گلستان. درختانش، ‌بارور شده‌اند از «تجربه‌سوختن». هم‌چنان ریشه در زمزمه‌های خاک و باد و آب و آفتاب دارند و دل به شوق و نشاط که با هلهله پرندگان و هوهوی باد و هنگامه رود، ‌هم‌باغ‌اند. زانو نزده‌اند؛ به‌رسم درخت بودن‌شان، ایستاده‌اند هنوز. اما پرندگان‌مهاجر خبر آورده‌اند که غرور تناورشان، زخمی سوختن و سوختن و دوباره سوختن است.

جنگل‌گلستان، جایی‌که به‌تنهایی حدود 70درصد از گونه‌های ژنتیکی ‌کم‌یاب و نایاب پوشش گیاهی و طبیعی کشور را در دل خود دارد، ‌هرسال درگذر فصل‌هایی که می‌آیند و می‌روند، ‌بخشی از گنجینه اکوسیستمی و زیست‌محیطی خود را به‌دنبال آتش‌سوزی‌های پی‌درپی که رد‌پای عمیق سوء مدیریت،‌ بی‌توجهی و بی‌تدبیری در آن آشکار است، برای همیشه از دست می‌دهد.

هر سال 125هزار هکتار جنگل می‌میرد

تابستان امسال، یک‌بار دیگر، 500هکتار از جنگل‌های گلستان در آتش سوخت. صدها درخت سوختند و آن‌ها که ماندند هم، ‌زیر لایه‌های خاکستر سر خم‌کردند و در عزای رفتگان‌شان به سکوت جنگل‌سیاه پیوستند. یک‌بار دیگر جنگل سوخت و یک‌بار دیگر، ‌هیچ دلیل روشنی درباره وقوع مکرر آتش‌سوزی در جنگل‌ها و ناتوانی در مهار و کنترل به موقع آن ارایه نشد؛

هیچ‌عذری مگر عذرهای بدتر از گناه نشنیدیم و این‌بار هم شعله‌های سبز را تا حریقی دیگر به بایگانی خاطرات فراموش‌شده سپردیم. آیا در شرایطی که سالانه دست‌کم 125هزار هکتار از جنگل‌های ایران به‌دلیل قطع بی‌رویه درختان و آتش‌سوزی‌های پی‌درپی از بین می‌روند، ‌این سکوت و فراموشی رواست؟

هر سال 125هزار هکتار جنگل از بین‌می‌رود و سالیان سال طول خواهد‌کشید تا تنها درصد ناچیزی از این ویرانی بازسازی شود. از سوی دیگر، به موازات کاهش پوشش جنگلی، ‌تنها در 20سال گذشته، میزان مراتع‌سبز درجه‌دوم کشور از 16 به 44میلیون هکتار افزایش پیدا‌کرده و تنها از محل همین غفلت و بی‌توجهی 171میلیون‌دلار خسارت به منابع ملی وارد‌شده‌است؛

171میلیون‌دلاری که در یک معادله ساده به‌راحتی می‌تواند به مصرف تجهیز ناوگان حفاظت از جنگل‌ها وآموزش و تدبیر برای پایداری درختان برسد. در همین‌حال، اگرچه ایرانیان می‌توانند به خود ببالند که 20تالاب بین‌المللی با وسعت 38درصد کل تالاب‌های خاورمیانه در کشورشان وجوددارد، ‌اما به‌گفته یک عضو کمیته‌ملی گردشگری، در 20سال گذشته پنج تالاب از نه تالاب اصلی کشور خشکیده‌است!

درختان می‌سوزند، قطع می‌شوند و رویاهای سبزشان ‌ذره‌ذره می‌خشکد. مراتع سبز با هجوم بی‌رویه دام‌ها از بین می‌روند و تالاب‌های خیال‌انگیز خشک می‌شوند و از آن‌جا که تنها برای ایجاد یک سانتی‌متر مربع از خاک‌های فرسوده‌شده، 700سال عمر لازم‌است، نسل‌های آینده دیگر حتی همین طبیعت تکه‌پاره را نیز نخواهند‌داشت تا گه‌گاه از هیاهوی بی‌توقف شهرهای سیمانی به آن پناه ببرند.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند!

مهندس «صفرقلی خواجه» مدیرکل منابع‌طبیعی استان‌گلستان، معمولا نخستین کسی است که خبرتلخ سوختن درختان را با خونسردی تایید می‌کند: «بله، درختان سوخته‌اند. این‌بار 500هکتار از جنگل‌های خزری شمال‌کشور و پارک‌ملی گلستان طعمه حریق شده‌است و مهار آتش‌سوزی هم‌چنان ادامه‌دارد.»

این مقام مسوول در حوزه منابع‌طبیعی استان‌گلستان، ‌در تشریح دلایل آتش‌سوزی‌های پی‌درپی در مناطق جنگلی این‌منطقه،‌ یک‌بار دیگر با کشیدن پای ابر و باد و مه و خورشید و فلک به ماجرا می‌گوید: «از فروردین‌ماه تاکنون باران نداشته‌ایم و در ماه پایانی تابستان هم هوای بسیارگرمی در جنگل‌ها استقرارداشت و هم‌چنین با افت شدید رطوبت‌ روبه‌رو بودیم و همه این‌ها دست‌به‌دست هم دادند تا آتش‌سوزی شروع‌شود.»

«صفرقلی خواجه» البته سهمی هم به عوامل انسانی موثر در آتش‌سوزی می‌دهد: «بی‌احتیاطی بعضی از کشاورزان به‌هنگام آتش‌زدن باقی‌مانده کاه‌و‌کلش زمین‌های کشاورزی موجود در فضاهای خالی این جنگل‌ها هم یکی از عوامل بروز آتش‌سوزی است.»

اما «صفرقلی خواجه»، در حالی مساله آتش‌سوزی‌های جنگلی را تا این‌حد ساده می‌کند که بنا به گزارش مدیرکل دفترفنی حفاظت و حمایت سازمان‌ جنگل‌ها، از ابتدای سال 1385 تا به‌حال، شش‌هزار ‌هکتار از اراضی جنگلی کشور در آتش‌سوخته و ارزش‌تقریبی این‌میزان خسارت،‌240میلیارد ریال برآورد‌شده‌است.

براساس همین گزارش، از آغاز سال‌جاری تا به‌حال، 451فقره آتش‌سوزی در چهارهزار هکتار از مناطق طبیعی در 116جنگل، 180مرتع و 94فقره از اراضی مشجر به وقوع پیوسته است.

با این‌حال، مدیرکل منابع‌طبیعی این‌استان با تشریح انواع آتش‌سوزی‌های ممکن در جنگل‌ها می‌گوید: «نوع آتش‌سوزی در جنگل‌های خزان‌کننده با جنگل‌های سوزنی برگ متفاوت است، ولی ما جنگل خالصی نداریم و اکثر جنگل‌هایمان آمیخته‌ای از هر دو‌نوع درخت است.»

با توجه به این تقسیم‌بندی، «خواجه» توضیح می‌دهد: «خطرناک‌ترین نوع آتش‌سوزی در جنگل، ‌آتش‌سوزی «تاجی» است که خسارات زیادی به بار می‌آورد، اما آتش‌سوزی جنگل‌های گلستان در مناطقی که درختان پهن‌برگ خزان‌شونده داشتند، اتفاق افتاد و به‌همین‌دلیل، ‌بیشتر برگ‌های خزانی کف جنگل سوختند. بنابراین، خسارات وارد‌شده، معنی‌دار نبوده و بیشتر سطحی است تا تاجی!»

مدیرکل منابع طبیعی گلستان،‌ هم‌چنین بیشتر خسارات وارد‌شده به جنگل را مربوط به درختان پوسیده یا ریشه‌کن شده می‌داند و تصریح می‌کند که در آتش‌سوزی در مناطق پهن‌برگ خزان‌کننده، حتی به نهال‌های 20سانتی‌متری هم آسیب نرسیده‌است.

«البته در مناطق سوزنی‌برگ و ارسی پارک‌ملی گلستان، ‌آتش‌سوزی خسارت وارد می‌کند، که آن‌هم بیشتر در مناطق مرتعی خسارت واردکرده. تنها 30درصد از خسارات به جنگل مربوط است و 70درصد آن در مراتع بوده است، اما خسارت 30درصدی به جنگل مربوط به درختان ارسی است که البته بازگرداندن دوباره آن‌ها بسیاربعید به‌نظر می‌رسد.»

او ‌هم‌چنان بر مولفه‌های اقلیمی، شرایط‌جوی و درجه حرارت در شمال‌کشور تاکیددارد و می‌گوید: «امسال در شمال‌کشور شرایط بسیار‌خشکی فراهم‌شد. در شرق استان‌گلستان پنج درجه حرارت تا 44درجه نیز بالارفت و افت‌شدید رطوبت تا هفت‌درصد که معمول مناطق بیابانی است، ‌تقریبا شرایطی نیمه‌‌بیابانی را در شمال‌کشور حاکم‌کرد.به‌همین‌دلیل از اول‌فروردین تا 20شهریور 1385، 33فقره آتش‌سوزی داشتیم، که از سطوح‌کوچک تا سطوح‌بزرگ که به آتش‌سوزی 417هکتاری پارک‌ملی گلستان انجامید را، دربرمی‌گرفت.»

اگرچه در تاثیر عوامل جوی و درجه‌حرارت و رطوبت بر وقوع آتش‌سوزی تردیدی وجودندارد،‌ اما مسلما ناآگاهی و بی‌بهره بودن جنگل‌بانان و مسوولان حفاظت از محیط‌زیست از تخصص و دانش روز و از همه مهم‌تر، نداشتن امکانات لازم برای مهارحریق در جنگل هم،‌ از مهم‌ترین عوامل خاکسترشدن درختان کهنسال جنگل‌های شمال کشور است.

بی‌تدبیری مسوولان یا سهل‌انگاری مردم؟

اگرچه رعدوبرق شدید و ناگهانی، تخمیر بر اثر گرمای زیاد و دیگر عوامل نادرطبیعی از این‌دست،‌ ممکن‌است جنگل را به آتش بکشند؛ اما وقوع هرساله و پی‌درپی آتش‌سوزی‌های جنگلی در شمال‌کشور،‌ سهم این‌عوامل را به‌شدت کاهش می‌دهد.

رعدو‌برق و تخمیر نمی‌توانند هر سال 125هزار هکتار از جنگل‌های ما را تسلیم شعله‌های آتش کنند، زیرا اثرانگشت عوامل انسانی دخیل در این‌پرونده، هم‌چنان بر تنه‌زخمی درختان موجوداست.

مدیرکل منابع‌طبیعی استان‌گلستان، البته در بحث از سهم عوامل‌انسانی در آتش‌سوزی‌ها، تنها 10درصد این سهم را عمدی می‌داند و 90درصد آن را سهوی ارزیابی می‌کند.

«صفرقلی خواجه» توضیح می‌دهد: «گاه شکارچیان براثر سهل‌انگاری آتشی را که روشن کرده‌اند، خاموش نمی‌کنند، یا کشاورزان حاشیه جنگل‌ها به هنگام تمیزکردن زمین‌هایشان در فصل‌پاییز و آتش‌زدن کاکله گندم‌ها باعث آتش‌سوزی گسترده می‌شوند. از طرفی، گردشگری بی‌رویه در عرصه‌های جنگلی نیز ممکن‌است به ایجاد آتش در جنگل بینجامد، اما این دلیل‌تراشی‌ها، پرسش‌های جدیدی را به‌وجود می‌آورد. چرا از حضور بی‌رویه شکارچیان قانونی و غیرقانونی در اراضی‌جنگلی جلوگیری نمی‌شود؟ چرا زمین‌ کشاورزی کشاورزان باید در حاشیه هم‌مرز جنگل‌ها قرارداشته‌باشد و آیا تدبیری برای کنترل این بی‌تدبیری‌ها اندیشیده شده است؟»

«صفرقلی خواجه»، مردی‌که در تمام 10سال گذشته در راس اداره‌کل منابع‌طبیعی گلستان بوده است، تنها به بخشی از این‌پرسش‌ها پاسخ می‌دهد: «ما اقدامات لازم را انجام می‌دهیم. در مرز جنگل‌ها و زمین‌های زراعی از یک تا دو ردیف «آتش‌بر» استفاده می‌کنیم و درواقع حاشیه‌ای امن برای جنگل ایجاد می‌کنیم، اما گاه هم اتفاق به هر صورت می‌افتد.

کما این‌که چندی پیش یکی از زمین‌های زراعی آتش‌گرفت و تلاش کشاورز 60ساله برای خاموش‌کردن آتش، باعث مرگ او شد. ازسوی دیگر، طرح ساماندهی خروج دام از جنگل‌های کشور را هم اجرا‌کرده‌ایم که در استان‌گلستان موفق بوده است. کما این‌که از سال 1372 تا به‌حال از 588هزار واحد‌دامی، 240هزار راس را از جنگل‌ها خارج‌کرده‌ایم و به‌این‌ترتیب 245هزار هکتار جنگل، آزاد و امن شده‌اند.»

«خواجه»،‌ درباره روستاهای خطرساز هم‌جوار جنگل‌ها نیز توضیح می‌دهد: «24روستا تا به‌حال ازعرصه جنگل‌ خارج و به‌این‌ترتیب 588خانوار از جنگل دور شده‌اند. در‌ همین‌حال سه هزار و 300هکتار از زمین‌های مردم که درعرصه جنگل قرار داشته‌اند هم، خریداری شده است.»

ناوگان هوایی نداریم

اما مدیرکل محیط زیست این‌استان که در بحبوحه آتش‌سوزی‌های جنگل‌های استان گلستان، ‌پس از 24 ساعت، در مصاحبه با خبرگزاری‌ها با غرور و خوشحالی خبرداد که بالاخره آتش‌سوزی مهار شده‌است، کمبود امکانات را یکی از مهم‌ترین دلایل بروز این‌حوادث و ناتوانی در کنترل آن می‌داند.

«قربان شهریاری» که سیل و آتش‌سوزی را دو عارضه طبیعی و اجتناب‌ناپذیر برای استان گلستان با انبوه درختان جنگلی‌اش می‌داند، می‌گوید: «ما ستاد‌بحران تشکیل‌داده‌ایم و راهکارهایی نیز برای پیش‌گیری از این اتفاقات اندیشیده‌ایم و در حال‌حاضر هزارنفر نیروی آماده‌باش از ارتش، بسیج و سپاه در منطقه هستند که اگر اتفاقی‌افتاد، سریع آن را کنترل‌کنند.»

این مقام مسوول در محیط‌زیست استان‌گلستان که اخیرا هم معاون خود را به‌دلیل مخالفت‌هایش با سیاست‌های نه‌چندان منطقی و کارشناسی‌شده محیط‌زیستی دولت، برکنارکرد، هیچ توضیحی درباره راه‌کارهایی که اندیشیده‌شده‌است، نمی‌دهد و با‌اشاره به ضرورت تجهیز ناوگان‌هوایی برای کنترل آتش‌سوزی‌های احتمالی در جنگل‌های شمال کشور، می‌گوید:

«ما با حداقل امکانات کار می‌کنیم و تنها با استفاده از موتور و ماشین‌های آتش‌نشانی مجهز به شلنگ‌ 300متری و خودروهای کمک‌دار به مهار آتش می‌رویم و تا به‌حال هم هلی‌کوپتر امداد برای مواقع آتش‌سوزی نداشته‌ایم و تنها در موارد بحرانی آتش‌سوزی،‌ هلی‌کوپترهای سم‌پاش به کمک‌مان آمده‌اند و اولین‌بار، در آتش‌سوزی‌های اخیر بود که از هلی‌کوپترهای آب‌پاش استفاده‌شد.»

این در‌حالی است که با‌توجه به صعب‌العبور یا کوهستانی‌بودن بسیاری از مناطق جنگلی، ‌ایجاد ناوگان هوایی اطفای حریق برای حفظ جنگل‌ها ضروری است و این یکی از ساده‌ترین راه‌هایی است که در تمام کشورهای دارای منابع‌جنگلی مهم برای حفظ جنگل‌ها دنبال می‌شود تا در مواقع بحران هلی‌کوپترها همراه با نیروی متخصص و مجهز به تجهیزات‌کامل وارد میدان شوند.

با وجود این، ‌مسوولان‌حفاظت از محیط‌زیست کشور برای صیانت از 136میلیون هکتار منابع طبیعی ایران که 2/14میلیون هکتار آن را جنگل‌ها تشکیل داده‌است،‌ حتی یک هلی‌کوپتر مجهز نیز در نظر نگرفته‌اند! مدیرکل محیط‌زیست استان گلستان ظاهرا با فراموش‌کردن مسوولیت خود در این‌باره می‌گوید: «متاسفانه تا به‌حال ضرورت وجود هلی‌کوپترها احساس‌نشده‌است، در حالی‌که اگر در آتش‌سوزی‌های اخیر همان هلی‌کوپترهای سم‌پاش هم نبودند، آتش به هیچ‌عنوان مهار نمی‌شد و خسارت‌ها 10برابر می‌شد.»

هر 4هزار هکتار یک محیط‌بان

شکارچیان متخلف یکی از موثرترین و مقصرترین گروه‌ها در سوختن و خاکسترشدن درختان‌جنگلی شمال‌کشور شناخته شده‌اند. اما بی‌توجهی به کنترل آن‌ها و برخورد قانونی با تخلفاتی که انجام می‌دهند، هنوز و هم‌چنان، پس از چندین دوره آتش‌سوزی ادامه دارد.

«قربان شهریاری» درتشریح دلایل این بی‌توجهی، بازهم به کمبودامکانات و نیروی‌انسانی اشاره می‌کند: «براساس استانداردهای جهانی در هرهزار هکتار از اراضی‌جنگلی باید یک محیط‌بان وجودداشته‌باشد، اما در ایران‌، ما در هر چهارهزار هکتار یک محیط‌بان داریم. در پارک‌ملی گلستان نیز 92هزار هکتار است، ‌تنها حدود 40محیط‌بان وجوددارد؛ در حالی‌که بنا بر استانداردهای جهانی باید دست‌کم 92محیط‌بان برای رسیدگی به وضعیت جنگل و صیانت از‌آن دربرابر عوامل مختلف از جمله شکارچیان متخلف داشته‌باشیم.»

در همین‌حال، به‌نظر می‌رسد علاوه بر محدودبودن تعداد محیط‌بانان و درنتیجه نابسامانی و بی‌دقتی در کنترل مناطق‌جنگلی، همکاری نیروی‌انتظامی و قوه‌قضاییه هم در برخورد با شکارچیان متخلف یا قاچاقچیان چوب، قاطع نبوده‌است. برخورد قانون با تهدیدکنندگان آرامش ساده جنگل، از آن‌جا که در بیشتر موارد به هنگام وقوع جرم مشاهده نشده‌اند، برخوردی ‌ساده‌است که تنها به جریمه‌های 10 تا 20هزارتومانی می‌انجامد.

این درحالی است که تنها در استان‌گلستان، ‌69گونه حمایت‌شده از حیوانات وجوددارد که برای آن‌که به سرنوشت «یوزپلنگ آسیایی» دچارنشوند، ‌ورود با اسلحه به مناطق حفاظت‌شده باید با باطل‌شدن مجوز همراه‌باشد، که نیست.

به‌این‌ترتیب، متخلفانی که جنگل‌های انبوه و حیوانات ساکن آن را تهدید می‌کنند، به‌راحتی با پرداخت جریمه‌ناچیز، دوباره داس تخریب بر کمر خود می‌بندند و به‌سوی انقراض سبز آرام جنگل‌ها پیش می‌روند؛ بی‌ آن‌که خطری تهدیدشان کند!

اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی

در تعطیلات عید نوروز امسال، حدود یک‌میلیون نفر مسافر استان‌های خراسان و تهران از جنگل‌ملی گلستان عبور‌کردند و این‌رقم در تابستان 85 به دو‌برابر افزایــــش پیدا‌کرد؛ تا جایی‌که تنها در سه‌ماه ‌تابستان، دو‌میلیون نفر مشتاق طبیعت، از راه‌های ورودی و خروجی جنگل‌گلستان گذشتند.

مدیرکل محیط‌زیست استان‌گلستان، که این حجم‌سفر را در اراضی جنگلی پارک‌گلستان، فشار بزرگی به محیط‌زیست می‌داند، می‌گوید: «طرح ساخت جاده کلاله به سمت آشخانه، در دولت‌خاتمی مطرح‌شد و در سال1384 هم به‌تصویب‌رسید. این‌جاده خارج از پارک‌ملی گلستان قراردارد. قراربود این‌طرح اجرایی‌شود، اما هنوز هیچ اقدامی در دولت‌نهم برای احداث‌آن صورت‌نگرفته است. اگرچه از وزارت راه‌و‌ترابری هم پیگیری کرده‌ایم، ‌اما تا به‌حال هیچ‌جوابی نگرفته‌ایم.

مسوولان می‌گویند که در حال‌حاضر اعتبار‌نداریم. البته این دلیل قانع‌کننده‌ای نیست و ادامه آمد‌وشد در پارک‌گلستان در این‌حجم، تخریب صددرصدی آن را به‌دنبال خواهدداشت،زیرا بسیاری از آتش‌سوزی‌ها درجریان همین آمد وشدهای گردشگری بی‌رویه شکل می‌گیرد.»

پیش از این‌هم، ‌سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، با صدور اطلاعیه‌ای از گردشگرانی که به پارک‌ملی گلستان می‌روند، خواسته‌بود تا حساسیت بیشتری نسبت به حفظ منابع‌طبیعی داشته‌باشند.

انداختن ته‌سیگار، کبریت نیمه‌خاموش و هرگونه بطری پر یا خالی نوشیدنی در جنگل می‌تواند بخش وسیعی از پوشش‌جنگلی را به آتش بکشد. روشن‌کردن آتش در مناطقی از جنگل که دارای پوشش‌انبوه گیاهی است، ‌جان درختان را به‌خطر می‌اندازد و از سبزی‌های روزگار می‌کاهد.

درهنگام وزش‌باد، ‌روشن‌کردن آتش در مناطق‌جنگلی، ‌یعنی خاکسترکردن صدها درخت کهنسال که هر آوندشان آبستن هزاران خاطره است؛ با حضورمان خاطره جنگل را مشوش نکنیم. سالانه 13میلیون هکتار جنگل درسراسر دنیا تخریب می‌شوند و زمین هرروز گرم و گرم‌تر خواهدشد.

اما این‌جا، در جنگل گلستان،‌ جایی‌که درختان‌سوخته هم‌چنان ایستاده‌اند و آرام‌آرام سونات پاییزی‌شان را زمزمه‌می‌کنند، هنوز راه‌های کوچک، ساده و ظریفی وجوددارند که به‌رغم بی‌توجهی مسوولان محیط‌زیست کشور، درختان را برای خودمان و پرندگان حفظ‌کنیم و نگاه‌داریم؛

اگرچه کسی‌که بودجه کلان حفاظت از محیط‌زیست را در اختیار می‌گیرد ما نیستیم، اما پرندگان‌مهاجر برایمان خبرآورده‌اند که: «یک شاخه در سیاهی جنگل به‌سوی نور فریاد می‌کشد.»

کد خبر 8531

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز