همشهری آنلاین: در پی سانحه هوایی برای رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و هیأت همراه آنها که منجر به شهادت ۸ تن از سرنشینان هلیکوپتر حامل حجت الاسلام رئیسی بود، مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگویی با همشهری درباره این حادثه گفت: من شناخت خاصی از آقایان رئیسی و امیرعبداللهیان نداشتم و در انتخابات ریاستجمهوری هم به آقای رئیسی رای نداده بودم؛ حتی در بسیاری از مسائل، به ویژه موضوعهای اقتصادی موافق منش دولت سیزدهم هم نبودم ولی وقتی چنین سانحهای اتفاق میافتد باید نکات دیگری در نظر داشته باشیم. وی افزود: به هر صورت اتفاق تلخی بود و فارغ از اینکه سیاسی باشیم یا نباشیم و نگاهمان مثبت یا منفی باشد، بسیاری از این سانحه متألم شدند؛ حتی رقبای سیاسی و کسانی که اختلاف نظر سیاسی با شهید رئیسی و تیمش داشتند هم دچار غم و اندوه شدهاند؛ چون مرگ حقیقتی است که همه را به تأمل وا میدارد آن هم سانحهای به این شکل که برای آیتالله رئیسی و تیمش رقم خورد. یزدانی خرم ادامه داد: تا جایی که تجربهام ثابت کردهاست، همبستگی اجتماعی در این کشور فقط ذیل نام ایران اتفاق میافتد؛ هرجا فارغ از مسائل عقیدتی و اختلاف نظرهای فکری، نام ایران مطرح شود، مردم آنقدر شناخت و شعور دارند که اختلافها را کنار بگذارند و اگر از رخدادی متأثر و متألم شوند، همدیگر را دوست بدارند و حتی در این مسیر جانفشانی کنند اما هرجا که نام وطن کنار میرود یا در آن خدشهای وارد میشود آن همبستگی اجتماعی را کمرنگتر و اختلافها را پررنگتر میبینیم.
همه ما عشق مشترکی داریم و آن هم «ایران» است
مهدی یزدانی خرم گفت: به نظر من همه ما عشق مشترکی داریم و آن هم «ایران» است؛ برای مثال در مسئله رژیم صهیونیستی حتی کسانی که با نظام و حاکمیت هم اختلاف عقیده داشتند در این که اسرائیل غاصب، خونخوار و سفاک است و باید تنبیه شده و سر جایش نشانده شود متفق القول بودند. من به عنوان یک نویسنده که نسبتهای سیاسیام مشخص است، محکم ایستادم و نوشتم که اسرائیل حق ندارد غلطی بکند. این ایستادن در کنار نام ایران است. همینطور که در آستانه سالروز خرمشهر هستیم و فکر نمیکنم کسی نوای «ممد نبودی ببینی» به گوشش برسد و دلش نلرزد حتی اگر از نسل جدید باشد. در اتفاقی که برای رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و هیأت همراهشان رخ داد هم این موضوع در رفتار بسیاری از سیاستمداران مشهود بود. این روزنامهنگار و نویسنده با سابقه گفت: وقتی که به کلیت چندین هزارساله ایران فکر شود نه به ده سال، بیست سال و سی سال و برههای از تاریخ؛ آدمها زیر پرچم ایران باهم شاد و غمگین میشوند. یزدانی خرم تصریح کرد: بعضی از مسئولان باید در عمل نشان دهند که ایران را دوست دارند تا مردم هم با آنها یکدل و متحد شوند. در حال حاضر از بسیاری رفتارها اینطور برمیآید که نه ایران را بلکه تفکر یا جناح سیاسی خاصی را دوست دارند. وقتی اینها کنار برود شرایط عوض میشود.وی افزود: وقتی چنین اتفاقهایی میافتد که مثلا آقای رئیسی حین خدمت به شهادت میرسد، فارغ از هر هیاهو و مخالفتی اگر برای آدمها محرز شود که کسی دلسوز وطن بوده و برای ایران کار کرده، او را باور میکنند و برایش زیر پرچم ایران جمع میشوند ولی اگر باور نکنند، با هیچ دستور و راهکاری این اتفاق رخ نمیدهد.
نسبتمان با وطنمان و مردممان
نویسنده کتاب «کتاب خون خورده» بیان کرد: حتی در ادبیات و سنت عرفانی و حماسی ما مثل شاهنامه، بیهقی، آثار عطار و خیام هم که رجوع کنیم برای شرایط سخت راهکار دارند و اشعاری که بعد از حادثه برای رئیس جمهور دست به دست میشود نشان میدهد که چه تفکری درباره این قضیه وجود دارد. مرگ بر جهان همه میگذرد اما مهم این است که ما چگونه طی کنیم، نسبتمان با وطنمان و مردممان چطور تعریف شود؛ آنجاست که اگر این نسبت مثبت و محترم باشد آدمها هم برای آن فرد زیر پرچم میآیند ولی اگر نسبت منفی باشد ممکن است این اتفاق در چند قاب عکس بیفتد ولی در واقع دروغین خواهد بود. یزدانی خرم با یادآوری خاطره شهادت دومین رئیس جمهور ایران ادامه داد: برای شهادت شهید رجایی من بچه بودم ولی آن اتفاقها را به خاطر دارم و امروز این اتفاق به گونهای دیگر رخ داده است. همه ما روزی خاک خواهیم شد ولی این وطن میماند اگر این را مدنظر داشته باشیم حال همه ما بهتر خواهد شد و همچنان سر خواهیم داد که «زنده باد ایران!».
نظر شما