رسانههای آمریکا میگویند رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به کنگره این کشور گفته است که دیک چنی شخصا به این سازمان دستور داده بود تا در باره یک برنامه محرمانه ضدتروریسم به سنا و مجلس نمایندگان آمریکا خبری داده نشود. این برنامه محرمانه ضدتروریسم پس از حوادث 11 سپتامبر شروع شد.
روزنامه نیویورک تایمز اعلام کرده است که لئون پانتا، رئیس جدید سیا در ماه ژوئن سالجاری زمانی که از طریق زیردستان خود از این برنامه محرمانه مطلع شد، به آن پایان داد. ماهیت دقیق این برنامه هنوز آشکار نشده است اما گفته شده که این برنامه ربطی به برنامه جنجالی بازجویی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ندارد.
شیوههای بازجویی از افراد منجر به بروز اختلافاتی در کنگره آمریکا شده بود و برخی اعضای کنگره، سازمان جاسوسی آمریکا را به گمراه کردن نمایندگان در مورد روشهای استفاده شده در بازجوییها متهم کردند.
اراده دیکچنی پیش از این در عدمانتشار گزارش سازمان برآورد اطلاعات ملی آمریکا و سیاست فشار بر ایران باعث کنارهگیری جان نگروپونته از سمت مدیریت اطلاعات ملی آمریکا شد. اظهارات نگروپونته در آن زمان نئومحافظهکاران کاخ سفید و در رأس آنها دیکچنی را بهشدت عصبانی کرد.
نئومحافظهکاران نزدیک به ریچارد پرل و دیک چنی به خاطر مواضع نگروپونته بهشدت به وی حمله کردند تا جاییکه در پنجم ژانویه 2007، جورج بوش، میک مککنل را بهعنوان مدیر اطلاعات ملی جایگزین نگروپونته کرد.
اما دیک چنی کیست؟ تقریبا اکثر آمریکاییها از چنی متنفرند. در زمان ریاستجمهوری جورج بوش، چنی اگرچه در کل شخصیتی کمحرف بود و چندان در مجامع عمومی ظاهر نمیشد اما همه میدانستند که او در پشت پرده بسیار فعال است و در واقع نفوذ بسیار زیادی بر جورج بوش و نحوه تصمیمگیریهای او در مورد مسائل مختلف دارد.
حتی برخی از تحلیلگران معتقدند که بعضی از سیاستهای کلان آمریکا و تصمیمگیریهای بزرگ جورج بوش، در راستای منافع دیک چنی انجام شده است. چنی یک سیاستمدار پترودلار(حرکت کننده در راستای منافع نفتی) است.
بسیاری از تحلیلگران آمریکایی چنی را مسئول حمله آمریکا به عراق میدانند. حتی در سال 2004 در دوره دوم انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، زمانی که جورج بوش و معاونش چنی در مقابل جان کری و معاونش جان ادواردز قرار گرفتند در مناظرهای میان معاونان، ادواردز به صراحت چنی را متهم کرد که بهدلیل کسب منافع مالی بیشتر برای شرکت نفتیاش به نام هالیبرتون بوش را ترغیب کرده است تا به عراق حمله کند.
چنین گمانهزنیهایی از این جهت چندان بیراه نیست که کمپانیهای بزرگ نفتی در سراسر جهان همواره لابیهای بسیار قدرتمندی با سیاستمداران عالیرتبه بر قرار میکنند و سعی میکنند تا با سوءاستفاده از این پیوندها روند تصمیمگیریهای دولتها را در راستای منافع خود شکل دهند.
چنی که یکی از نومحافظهکاران پر و پا قرص عرصه سیاسی آمریکا بهشما میرود از جمله سیاستمداران جنگطلب آمریکاست. وی از آن دسته از نومحافظهکاران آمریکایی است که به سیاست حمله پیشگیرانه کاملا اعتقاد دارد و بر این عقیده است که آمریکا باید با کنترل تمامی تحولات جهانی هر کشوری را که برایش بهنوعی تهدید محسوب میشود، در حملهای پیگیرانه غافلگیر کند.
چنی معتقد است که در جهان کنونی پیگیری این سیاست تنها راه حفظ امنیت ملی آمریکاست. البته برخی از تحلیلگران معتقدند که این دیدگاههای چنی ربط چندانی به حفظ امنیت ملی آمریکا ندارد. آنها معتقدند که پیوندهایی که چنی با معاملهگران در آمریکا و اسرائیل و دیگر نقاط جهان دارد او را در مسیری قرار میدهد که همواره بهدنبال ایجاد کردن بازاری برای فروش محصولات کارخانههای اسلحهسازی باشد.
این بازار را چه کسی باید تامین کند؟ دولتهای و کشورهایی که میتواند با اقدام و تصمیمی نابخردانه جهانی را در آتش جنگ فرو ببرند. از این جهت چنانچه به سالهای ریاستجمهوری جورج بوش توجه کنید خواهید دید که در تمامی این سالها دولت بوش جهان را درگیر جنگ کرد.
آن هم نه جنگی محدود و کم دامنه بلکه جنگی که هنوز هم آتش آن زبانه میکشد و امنیت و آرامش جهانی را مختل کرده است. جنگیهایی که تمامی کشورهای جهان را مجبور کرده است تا برای خاموش کردن شعلههای آن تلاش کنند.
نخستین حمله آمریکا در دوران بوش به افغانستان بود. جنگی که هنوز هم آمریکا و کشورهای دیگر جهان را درگیر نگهداشته است. آیا تا به حال به این اندیشیدهاید که چه تعداد گلوله در این جنگ شلیک شدهاست؟ آیا حساب کردهاید تاکنون چندین هزار گلوله توپ، موشک، خمپاره و مین در این جنگ به مصرف رسیده است؟ آیا تا به حال فکر کردهاید که از آغاز این جنگ در سال 2001 تاکنون چندین هزار اسلحه ساخته شده و به این جنگ ارسال شده است؟ پول فروش همه این تجهیزات نظامی به جیب اسلحهسازان و کمپانیهای اسلحهسازی که اتفاقا برای بقای خود مجبورند پیوند بسیار نزدیکی با دولتمردانشان برقرار کنند، سرازیر میشود و دیک چنی یکی از دولتمردان با نفوذ آمریکایی است که پیوندهای نزدیکی با صاحبان کارخانههای اسلحهسازی دارد.
اما در قدم دوم آمریکا به عراق حمله کرد. اما بعدها معلوم شد که حمله به عراق هیچ پایه و اساس و بنیانی نداشته است.
اتفاقا خود دیک چنی یکی از کسانی بود که در جلوگیری از انتشار اطلاعات واقعی درخصوص عدم توانایی صدام در برخورداری از سلاحهای کشتار جمعی نقش داشت.
به همین خاطر است که تحلیلگران جنگ عراق را تلاش آمریکا برای دستیابی به نفت این کشور میدانند و از آنجایی که چنی صاحب یکی از بزرگترین شرکت نفتی آمریکا یعنی هالیبرتون است، بسیاری نقش چنی را در تصمیمگیری حمله به عراق، بیتاثیر نمیدانند.