چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸ - ۰۵:۳۹
۰ نفر

الهام طهماسبی: الگوبرداری از سریال‌های موفق دنیا، شاید در سایر کشورها هم رایج باشد‌ اما این الگوبرداری شرایطی دارد که بدون آن، حاصل کار چیزی بی‌معنی و کلیشه‌ای در می‌آید.

دریافتن جذابیت‌ها و کشف نکاتی که سبب موفقیت درازمدت یک سریال و محبوبیت آن برای مخاطبین می‌شود، شرط اول این فرم الگوبرداری است. اغلب سریال‌های موفق دنیا که در چندین قسمت و در طول سال‌ها مخاطبین خود را حفظ می‌کنند، علاوه بر اینکه از ساختار قوی و حرفه‌ای برخوردارند، برپایه جذابیت‌های متنوع دراماتیک ساخته شده‌اند و اغلب در هسته اصلی داستان و قالب کار عوامل بسیاری برای ایجاد تعلیق و همراهی مخاطب وجود دارد؛ جوری که سال‌ها سریال ادامه پیدا می‌کند و حتی کاراکتر‌های آن مدام به‌شکلی در درازمدت از دور خارج می‌شوند و با وجود همه این تغییرها هنوز تازه و جذاب است  ومخاطبان خود را حفظ می‌کند.

اخیراً سریالی به نام «سایه تنهایی» از شبکه یک سیما پخش می‌شود، که مضمونی شبیه سریال موفق و پرطرفدار پرستاران استرالیایی دارد؛ سریالی که سال‌هاست در شبکه‌های تلویزیونی دنیا و از جمله ایران (البته با حذف و تعدیل در بسیاری قسمت‌ها و تغییرات کلی آنها ) پخش شده و جذابیت‌های ویژه‌ای دارد اما، صرف‌نظر از شباهت درون‌مایه، مجموعه سایه تنهایی کجا و پرستاران معروف کجا! مسلماً قضیه این نیست که مرغ همسایه غاز است، بلکه مجموعه در حال پخش از شبکه یک سیما، در یک جمله، به سردستی‌ترین امکانات برای خلق یک مجموعه نمایشی متوسل شده است.

از همان قسمت‌های ابتدایی، کل کار جوری است که به شک می‌افتید، مجموعه‌ای جدید باشد و ساختار علت و معلولی و کنش و واکنش‌های درام طوری طراحی شده که انگار با کپی کمرنگی از سریال‌های دهه 60 طرف هستیم. ترتیب دادن لحظات کمرنگ نمایشی، فاقد هسته درام و صرفا برای انتقال پیام به مخاطب، از ویژگی‌های بارز این سریال است.

استفاده از المان‌های ابتدایی در شخصیت‌پردازی کاراکترها و فقدان خلاقیت و خط کشی و تقسیم آنها به 2دسته سیاه و سفید با همان ویژگی‌های تکراری مثل دکتری فداکار و صبور با همسری ناسپاس که می‌خواهد از ایران برود و دکتر سکته قلبی می‌کند و... و در مجموع پرداخت سطحی اتفاقاتی که در بیمارستان جریان دارد، با ساختاری ضعیف سبب شده، کل مجموعه هیچ ویژگی بارزی نداشته باشد که مخاطب را گرفتار و همراه خود کند.ترسیم فضای بیمارستان در ریتم روایتی که حداکثر کنش و واکنش آن، آوردن و بردن یک مریض بد حال به همراه جیغ و داد مصنوعی پرستارهاست و طراحی صحنه ابتدایی بیمارستان (از همه جالب‌تر اینکه این بیمارستان بخش‌های بستری برای مثلا زایمان و بیمار سرطانی و... ‌اش از هم تفکیک نشده و بیماران همین طوری ‌درهم در اتاق‌ها هستند!)  یا پرداختن به زندگی دکترهایی که به وضوح زندگی آنها به بدنه سریال و بستر بیمارستان، کاملا تحمیلی سنجاق شده، هیچ کدام نتوانسته آن قدر جذاب باشد که کشمکش و تعلیق لازم را  برای تماشای مجموعه فراهم کند.

به‌رغم استفاده از بازیگران خوبی مثل پرویز پورحسینی یا بیژن امکانیان، نبودن متن خوب و اجرای نامناسب کار باعث شده قابلیت‌های بازیگری آنها هم نادیده گرفته شود و بازی کسی مثل پرویز پورحسینی که حتی بدترین و بی‌معنی‌ترین دیالوگ‌ها در دهانش خوب می‌چرخد و از زبان او و با آن لحن پر طمانینه و آرام، دلنشین است، در این کار به چشم نمی‌آید.بازی پرستارها و واکنش آنها در قبال بیماران بسیار گل درشت است و به جای همراهی مخاطب با این حرفه دشوار، باعث دلزدگی است.

تمرکز بر سختی کار پزشکان و پرستاران در بستر روایت زندگی شخصی و کاری آنها، قرار بوده هدف اصلی سریال باشد، اما اثر چندانی از آن در سریال دیده نمی‌شود و لزوما به جای اینها بیشتر بر نمایش دلسوزی‌های پرتکلف برای بیماران اکتفا شده و کاراکتر‌ها با چهره‌هایی حق به جانب و عاقل اندر سفیه مدام مشغول ارشاد مخاطبین و پیام رسانی مستقیم برای آنها هستند.

مشکل موجود در فیلمنامه و داستان اولیه این سریال و حتی مشکلات ساختاری آن بیش از آنکه به ضعف فیلمنامه نویس در داستان پردازی و پی ریزی ساختار دراماتیک فیلمنامه یا نقص کارگردانی برگردد، به‌زبانی ساده به حد و اندازه کار و سطح توقع شبکه ازدست‌اندرکاران مجموعه، برمی‌گردد. انگار از مرحله تصویب چنین طرحی تا مرحله بازبینی کیفی، توقع خاصی از سازندگان در کار نیست‌ چرا که اگر سفارش‌دهنده توقع ساختن کاری در حداقل استاندارد را هم داشت، شکل‌گیری هسته اصلی درام، شخصیت‌پردازی‌ها، بستن نماها و فرم ساختاری کار حداقل در حد معمول بود.

زمان‌های تلف شده در داستان و در فیلمبرداری هر نما، آن قدر زیاد است که گاه زمان اتفاقات در یک قسمت سریال به زمان واقعی نزدیک می‌شود تا زمان نمایشی. ماجراها در فضایی ساکن شکل گرفته‌اند و گاهی یک دیالوگ بی‌هدف و طولانی که تنها برای گذران بخشی از زمان یک سکانس طراحی شده، آن قدر به دور از ویژگی‌های تصویری است که مثل نمایش رادیویی می‌شود و چنین ضرباهنگ آهسته‌ای با فضای پر تنش بیمارستان در عالم واقع همخوانی ندارد.

در چنین شرایطی و با چنین سطح توقعی، طبعاً فیلمنامه‌نویس یا سازندگان اثر این نوع کار را صرفا به‌عنوان کاری درآمد‌زا تلقی کرده و خیلی جدی نمی‌گیرند تا برای آن وقت و انرژی کافی صرف کنند و تحویل می‌دهند‌تا آنتن، آن هم در یکی از پرمخاطب‌ترین ساعت‌های شبانه روز پر شود؛  بی‌اینکه دغدغه کیفیت و مقبول بودن نتیجه آن را داشته باشند.

طبیعتا بیمارستان آن هم بیمارستان‌هایی از آن نوع که می‌شناسیم و نشان دادن مدام بیمار و بیماری یا جزئیات درمان و نمایش مدام گرفتاری آدم‌ها، بستر دلنشینی برای شکل‌گیری یک مجموعه نمایشی نیست و اگر مجموعه‌های دوست داشتنی و پر مخاطب در دنیا بر این محور ساخته شده، اولا بطن هر داستان فرعی یا اصلی و یا حتی روابط کاراکترها چنان امیدوارانه و با تارهایی از فلسفه امیدواری به زندگی آمیخته شده که بیماری و فضای بیمارستان، تجربه محتوم و خیلی تلخی به‌نظر نمی‌آید و حتی با وجود نمایش جزئیات مربوط به پزشکی و صحنه‌های دلگیر بیمارستان، وضعیت وخیم بیماران، اتاق عمل و... آن‌قدر ویژگی‌های مثبت و جذاب در ساختار و اجرا وجود دارد که این فضای دلتنگ‌کننده را تبدیل به فضایی پر از کنش و واکنش‌های امیدوارانه از جنس زندگی یا نمایش روابط انسانی یا انسان‌دوستانه کند؛  چیزهایی که سریال «سایه تنهایی» به کلی فاقد آنهاست و در آن صرفا به تصویر روایتی کلیشه‌ای از ارتباط پرستار و بیمار و... اکتفا شده و متأسفانه تماشاگر تلویزیون در مقابل این سریال بسیار دست کم گرفته شده است.

کد خبر 85561

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز