همشهری آنلاین -یکتا فراهانی : توجه داشته باشیم منشاء بسیاری از بیماری های ما مغز است. اما بخشی از رفتارهای اجتماعی ما نیز مربوط به علوم شناختی و همچنین قدرت تصمیم گیری و تفکر انسان است. به این ترتیب سلامت مغز از اهمیت زیادی برخوردار است که هر گونه شناخت بیشتری از آن می تواند بسیار ضروری و کاربردی باشد.
محمد علی عقابیان، رییس آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و دکترای فیزیک پزشکی و متخصص تصویر برداری مغزی عصبی به سوالات ما درباره چگونگی فعالیت ها و حوزه کاری آزمایشگاه ملی نقشهبرداری مغز پاسخ داده است.
وظیفه آزمایشگاه ملی نقشهبرداری مغز در ارتباط با موضوعات شناختی در حوزه کارها و وظایف مغز است. برای آشنایی با مغز باید توجه داشته باشیم که در زندگی روزمره همه ما به فرمان مغز کارهایمان را انجام میدهیم.
بهتر است ابتدا به زبان ساده کمی درباره آزمایشگاه ملی نقشهبرداری مغز توضیح دهید و از اهمیت آن بفرمایید.
ابتدا در مورد سیستم عصبی مغز باید گفت که اگر مشکلی در زمینه تصمیمگیری و مشکلات اجتماعی وجود دارد مربوط به سیستم عصبی و مغز انسان است؛ بنابراین برای کارایی بهتر مغز میتوان ارزیابیهایی بر آن انجام داد و برای بهبود آن اقداماتی انجام داد.
سیستمهای عصبی مغز نیز قابل تصویربرداری و ارزیابی هستند.
برای انجام این کار، تصویربرداری از مغز و دریافت سیگنالهایی از؛ آزمایشگاه ملی نقشهبرداری ابزارهایی در اختیار دارد. وظیفه این آزمایشگاه آن است که بتواند با تکمیل و تجهیز زیرساختهایی که به اینگونه ارزیابیها مربوط میشود و همچنین انجام تداخلات غیرتهاجمی بر مغز برای بهبود عملکرد این عضو بسیار مهم اقدام کند.
این آزمایشگاه از بهترین امکانات و تجهیزات لازم برخوردار است که آن را در اختیار بخش بالینی و همچنین سازمانها قرار میدهد که در نهایت بتوانند به اثربخشی لازم دست یابند.
منظور از نقشهبرداری مغز هم آن است که ما نقشه ای داریم که توسط آن متوجه میشویم مشکلات در کدام ناحیه مغز قرار دارد و میتوانیم آن را به تصویر بکشیم. منظور از کلمه ملی هم آن است که این آزمایشگاه تنها آزمایشگاه موجود کشور است که می واندهم در زمینههای تحقیقاتی و هم در زمینههای کاربردی در کنار زمینههای بالینی قرار دارد و فقط مربوط به بیماریهای مغز نیست و علوم شناختی و دهن انسان را هم در برمیگیرد.
بیشتر بخوانیم:
دلیل مراجعات به مرکز شما معمولا به چه صورتی است؟
مراجعات به مرکز معمولاً به سه دلیل صورت میگیرد؛ یکی مراجعات بالینی مثلاً برای بیماریهایی مانند صرع یا سکته مغزی که باید مشخص شود این بیماری به چه قسمتهایی از مغز آسیبزده، چه نوع تخریبی در آن صورتگرفته و درمان باید به چه صورت باشد.
بخش دیگر مراجعات مشکلات مربوط به جامعه است. مثلاً مشکلاتی که در زمینه آموزشها در سطح دانشآموزان یا همچنین دیگر افراد که میخواهند برای بهبود سطح زندگی خود کاری انجام دهند؛ مانند افراد معتاد انجام میشود.
برای این کار باید دید کجای مغز آسیبدیده و برای درمان و همچنین بازگشت نداشتن بهسوی مصرف دوباره مواد چهکارهایی باید انجام داد. مخاطب اینگونه مشکلات هم اغلب سازمانهای مختلفی هستند که در این حیطه فعالیت میکنند.
بخش سوم نیز مربوط به بهرهبرداری بهتر و بیشتر مغز است. مهمترین کار در این خصوص هم مربوط به شناخت تواناییهای کودکان و شناخت جنبههای مختلف هوشی آنهاست که بتوانند بیشتر از توانمندیهای خود استفاده کنند یا همچنین در هر زمینهای که افراد در سازمانها مؤثر باشند میتوان برای بهترشدن روند کاری آنها اقداماتی در نظر گرفت.
موضوعی که اخیراً در دنیا خیلی سروصدا کرده است، تراشههای مغزی نورالینک آقای ایلان ماسک است که آزمایش هم شده و خود او هم خیلی به آن اعتقاد دارد. آیا دنیا واقعاً به مرز بهرهبرداری از این تراشهها رسیده است؟
اینکه میتوان ارتباطی را بین کامپیوتر یا ماشین با مغز ایجاد کرد و اطلاعاتی را به طور مستقیم در آن وارد کرد موضوع ارتباط بین انسان و ماشین است که وجود دارد و سالهای زیادی هم هست که در این زمینه کار میشود. میتوان گفت بخشی از این موارد
خیلی خوب و مفید است. مثلاً وقتی فردی به علت دریافتنکردن اطلاعات درست از مغز دچار محدودیتهای فیزیکی شود میتوان با استفاده از سیستمهای کامپیوتری، پیام لازم را به عضو آسیبدیده ارسال کرد که کار خود را درست انجام بدهد؛ موضوعی که میتواند بسیار مفید و مؤثر واقع شود.
اما قابلقبول نیست اگر بخواهیم بسیاری از کارها را از انسان بگیریم و به کامپیوتر باهوش مصنوعی بدهیم؛ چون باعث محدودشدن اختیاراتی در انسان خواهد شد که بر اساس آنها میتواند علاوه بر خودسازی، اوضاع جامعه خود را هم بهبود ببخشد.
بهتر است فضا را به سمت آینده هم پیش ببریم. فکر میکنید چه زمانی دنیا شاهد یک پیوند مغز کامل باشد؟ بهطورکلی پیوند مغز به چه صورت انجام خواهد شد؟
به نظر میرسد هنوز خیلی زود است که بخواهیم حتی در مورد عملیاتیشدن این موضوع صحبت کنیم. یعنی نمیتوان گفت با وجود پیچیدگیها و عملکردهای بسیار گسترده و متنوع مغز بتوان چنین کارهایی انجام داد. در واقع عملکردهای متنوع مغز را میتوان در ۷۰۰ - ۸۰۰ دسته و در جنبه مختلف تقسیمبندی کرد.
ضمن آنکه علاوه بر جسم مادی باید برای انسان روح هم قائل شد که هیچ دستگاه و کامپیوتری نمیتواند به آن مجهز باشد؛ بنابراین در حال حاضر زود است که بتوان در مورد عملیاتیشدن پروژه پیوند مغز نظر داد. چون نمیتواند بهسادگی اثبات شود. ضمن آنکه ما معتقد به یک روح کنترلکننده در مغز انسان هستیم که مشابهی ندارد؛ یعنی انسان شامل یک جنبه روحی است که فراتر از جنبه فیزیکی است که ما به نام مغز میشناسیم.
بنابراین، موضوع کنترل کیفیت بر مغز انسان علاوه بر جنبه فیزیکی، بخش فرا فیزیکی هم دارد که بر رفتارهای ما اشراف دارند که در حال حاضر دستیابی به آن امکانپذیر نیست و به نظر هم نمیرسد عملی باشد.
چندی پیش خبری داشتیم مبنی بر اینکه یک استارتآپ دستگاه روباتیک پیوند سر ساخته است و مدعی شده که تا ۸ سال دیگر این دستگاه کاربردی خواهد شد. آیا این موضوع، رویایی به نظر می رسد یا اصولا از لحاظ علمی چقدر امکانپذیر خواهد بود؟
توجه داشته باشیم ابزارهایی که انسان ساخته فقط میتواند موضوعات فیزیکی را در بر بگیرد؛ بنابراین به نظر میرسد که بشر بتواند فقط جنبههای مادی را تحت پوشش قرار دهد. چون دسترسی به جنبههای غیرمادی برای بشر وجود ندارد.
مثلاً در نظر بگیریم اگر فردی نتواند ببیند می توان با استفاده از سنسورهایی؛ پیام الکتریکی برای تحریک بینایی به مغز فرستاد که توسط آن، فرد قدرت بینایی داشته باشد.
ضمن آنکه با توجه به دانسته های علمی می توان گفت هیچ وقت هیچ فردی نمی تواند چنین کاری را انجام دهد؛ مگر آنکه کسی بگوید دستگاهی دارد که می تواند روح انسان را کنترل کند.
رابطه هوش مصنوعی با دستگاه و تجهیزات مورد استفاده در حوزه تخصصی شما چیست؟
هوش مصنوعی می تواند جایگزین خلاء هایی شود که ممکن است انسان به سادگی نتواند آنها را انجام دهد. خود هوش مصنوعی هم توسط هوش انسان ساخته و تربیت می شود. در زمینه مهندسی هم وقتی قرار باشد دستگاهی برای تشخیص ساخته شود باید آموزش لازم را در حد امکان توسط انسان در اختیار آن قرار داد. البته سیستم خود آموزی هم در بعضی دستگاه ها وجود دارد اما نمی تواند چیزی را فراتر از چارچوب قابل انتقال به دستگاه به آن آموزش داد.
این ابزار همان هوش مصنوعی است که اطلاعات از هوش خود انسان به آن منتقل می شود؛ یعنی ما از قبل، چارچوب های آن را مشخص کرده و آموزش های لازم را در اختیار ش قرار داده ایم.
ما در ایران و با توجه به پیچیدگی این حوزه در زمینه ساخت دستگاههای تخصصی در چه وضعیت و جایگاهی قرار داریم؟
به نظر نمی رسد ما در ایران در این زمینه از لحاظ علمی از هیچ کجای دنیا عقب تر باشیم و ذهن هایی هم که ظرفیت دریافت علوم تخصصی مربوط را داشته باشند در کشور ما وجود دارد. البته گاهی کمبودهایی در خصوص تهیه ابزارهای فنی برای رسیدن به امکانات لازم وجود دارد.
اما به طور کلی می توان گفت همان ابزارها و نرم افزارهایی که در خصوص زمینه های مختلف کار با کامپیوتر و ارتباط با مغز در آزمایشگاه انجام می شود در ایران وجود دارد و زیر ساخت های آن هم برای پیشرفت وجود دارد.
چون محدودیتی برای انتقال اطلاعات وجود ندارد و در حال حاضر هم اطلاع رسانی تمام اخبار و اطلاعات علمی توسط اینترنت در کوتاه ترین زمان بین ایران و دیگرنقاط دیگر جهان میسر است. بنابراین نمی توان ادعا ی انجام کاری را در دنیا داشت که نقاط دیگر مثلا ایران نتوانند از آن با اطلاع شوند.
ضمن اینکه در حال حاضر اطلاعات موجود در این خصوص، تکمیل کننده مطالب قبلی است که در این زمینه هستند. البته نکات به روزی هم در سطح دنیا وجود دارد که ما در ایران به آنها دسترسی داریم.
نظر شما