گرچه تعریفهای متفاوتی از شهر ارائه کردند، برخی جمعیت، تواناییهای اقتصادی، سیاسی و نقش محوری شهری در مناطق اطراف و... را از شاخصهای شهر میدانند؛ اما آنچه که به نظر میرسد بیش از مولفههای فوق اهمیت دارد، نقش کسانی است که در شهر زندگی میکنند. بعضی شهروندان آن هستند، و برخی دیگر بهعنوان مدیران شهری، نقش هدایت و مدیریت شهرها را به عهده دارند.
زمانی که از مدیریت شهری سخن گفته میشود، رفتار و کارکرد آنها بر اساس شرایط و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی موجود سنجیده میشود. به این معنی که مدیران شهری نمیتوانند در اجرای امور خارج از چارچوبهای قانونی و یا حتی عرفی موجود در شهر تصمیم بگیرند.
در کشور ما، طبق تعریف قانون اساسی، برخی از تصمیمهای شهری به شوراهای شهر واگذار شده و آنها میتوانند در اجرای طرحهای معظم شهری مخیر بوده و براساس واقعیتهای موجود شهر و نیازهای ضروری شهروندان تصمیمگیری کنند.شوراها، طبق اصل هفتم قانون اساسی یکی از ارگانهای تصمیم گیری و اداره امور کشورند.
و از نظر قانون اساسی و حق حاکمیت، در طراز سایر ارکان حکومتی قرار میگیرند و حتی دامنه حکومت آنها به اندازهای است که مسئولان دولتی موظف به رعایت تصمیمات آنها در حدود اختیاراتشان هستند.دلیل آوردن- به قول شاعران- برائت استدلالهای فوق، این است که به نقش شورا و وظیفه آن اشاره کرد تا به موضوع شهرهای بیشهردار استان به طور گذرا اشارهای شود.
در خبرهایی که از استان مازندران داشتیم، حدود 4 ماه است که قائمشهر، یکی از شهرهای پرجمعیت استان، شهردار ندارد. گرچه به نظر میرسد که سرپرست موقت شهرداری میتواند برخی از مسائل و مشکلات را با امضاهای خود رفع و رجوع کند و مشکل اداری شهروندان را حل کند.
اما آنچه که مهم است، وجود خلأیی است که در شهر و مرکز مهم تصمیمگیری شهری آن دیده میشود. وقتی که در شهری شورایی فعالیت کرده و تصمیمگیری میکند، طبق قانون مقامهای بالاتر که بیشتر نقش تأکید کننده را دارند، باید آن را بپذیرند تا در روند امور اجرایی شهر اخلال ایجاد نشود.
اما اینکه چرا ما هنوز به تفکر شورایی و رفتار شورایی باور نداریم و یا آن را به رسمیت نمیشناسیم، شاید نیاز به آسیبشناسی جدی داشته باشد. شکی نیست که هیچکس انتظار ندارد، همه اعضای شورا درباره همه موضوعها کاملاً اتفاق نظر داشته باشند، اصولا در یک مجموعه پویا اختلاف آرا وجود دارد و چه بسا میتواند حتی برخی از مشکلات را حل کند.
اما اگر قرار باشد که دایم بر طبل ایجاد مخالفت کوبیده شود و هر کس ساز خود را بزند و یا مسئولان بالادست نیز توجهی به آرای اعضای شورا نداشته باشند که سنگ روی سنگ بند نمیشود. البته این مشکل فقط در قائمشهر وجود ندارد، بلکه یکی دیگر از شهرهای این استان مانند آلاشت هم بیش از 2 ماه است که شهردار ندارد و مشکل این شهر کوهستانی و کوچک سوادکوه به نظر مضاعفتر از قائمشهر است.
اگر شهروندان انتظار داشته باشند که اعضای شورا با هم تعامل بیشتری داشته باشند و به موازات آن مسئولان استانی و یا کشوری در پی حل مشکلات شهری آنها باشند، توقع بجا و درستی دارند.
همشهری استانها