جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی جوانان با برگزاری کارگاههای متعدد در فضاهای باز یا بسته، این موضوع را بیش از پیش ثابت کرد اما نکته یا چالش مهم اینجاست که اولاً این ورک شاپها صرفاً مخصوص نقاشی است، ثانیاً به مناسبتهای مذهبی و ملی برگزار میشوند و به این ترتیب جنبه مناسبتی آنها بیش از رویه هنریشان مد نظر قرار میگیرد و مهم میشود.
حالا سؤال اینجاست که آیا نبود متولیان آموزش کاریکاتور، به پاشنه آشیل این جریان تبدیل میشود یا باید جزو عوامل موفقیت آن در نظر گرفته شود؟
بهمن عبدی، کاریکاتوریست و عضو هیأت داوران جشنواره هنرهای تجسمی جوانان، این جریان را سیاه و سفید نمیبیند و معتقد است اگر کاریکاتور بهصورت آکادمیک و تخصصی تدریس نمیشود، به این دلیل است که اساساً کاریکاتور را نمیتوان تدریس کرد: «کاریکاتور فقط اغراق نیست؛ چیزی که در کاریکاتور قابل آموزش و انتقال نیست، طنز است، چیزی که باید در انسانها بهطور خدادادی باشد. چراکه کاریکاتور فقط طنز سیاه نیست و با نگاه بدبینانه به مسائل مختلف و هاشور زدن، یک کاریکاتور خلق نمیشود. بلکه طنز عامل بقای کاریکاتور است. درحالیکه کسانی بهدنبال کاریکاتور میروند که زمینه طراحی دارند و شاید به این نکته توجه نمیکنند.»
با این توضیحات شاید قانعکننده باشد که بعد از آموزشهای فراوان، خانه کاریکاتور و دیگر مراکز آموزشی، از میان سیل آدمهایی که وارد و خارج میشوند، تعداد کمی ماندگار میشوند.
عبدی در این باره میگوید: «اساتید فقط میتوانند اجرای کار را آموزش دهند و به این وسیله جهش هنرمندان را بیشتر کنند ولی در میان همه اینها تنها کسانی موفقاند که بتوانند چیزهای سادهای همچون حرکات بدن را با خلق یک سوژه نشاندهند اما گاهی افراد با اینکه میدانند این کار، ساده نیست، در کلاسها شرکت میکنند ولی نمیخواهند تلاش و تمرین کنند بلکه انتظار دارند با یک جلسه آموزش، بتوانند یک شاهکار خلق کنند. درحالیکه اگر کسی جانمایه این کار را داشته باشد و بیوقفه کار کند، ماندگاریاش را تضمین میکنم.»
اگرچه عبدی از جوانان کاریکاتوریست گلهها دارد اما بسیاری از شرکتکنندگان جشنواره شانزدهم را به اسم و فامیل میشناسد و با دست نشانشان میدهد: «خیلی از آنها حرفهای هستند و در اکثر مسابقات داخلی شرکت میکنند و مقام میآورند. در رویدادهای بینالمللی هم جوایزی بردهاند و حتی شاید بتوان گفت که در خارج از کشور، شناخته شدهتر از ایران هستند اما همین مسئله که در جشنوارهها، ورکشاپها و مسابقات مختلف، چهره جدیدی دیده نمیشود، نگرانکننده است. اگر هزار مسابقه دیگر هم برگزار شود، باز هم همین افراد به دور نهایی راه پیدا میکنند و برنده میشوند؛ درحالیکه هنر پویا، هنری است که هر بار شاهد حضور و ظهور هنرجویان جدیدی باشد که کارهای متفاوت و تازه، خلق و ارائه کنند.»
با اینکه مسئله جانمایه و استعدادهای درونی را خود عبدی مطرح میکند اما این مسئله را عامل رکود در ظهور کاریکاتوریستهای جوان نمیداند: «یکی از مشکلات عمده ما در
بهوجود آمدن چنین مسئلهای این است که در هنرهای تجسمی استعدادیابی نمیشود، نه اینکه در میان هزاران نفری که به کلاسهای آموزش کاریکاتور میروند، کسی استعداد و جانمایه لازم را ندارد.»
او ادامه میدهد: «مشکل دیگر این است که گاهی افراد، آن حس طنز را دارند اما حاضر نیستند بهطور مداوم کارکنند. عده دیگری هم که سخت کار میکنند، نمیتوانند کارهایشان را در مطبوعات چاپ کنند درحالیکه محل انتشار کاریکاتور، روزنامهها و مجلات است.»
جواد علیزاده نیز فرصت و فضای انتشار این نوع هنری را اصلیترین چالش کاریکاتور در ایران میداند و میگوید: «از آنجا که افراد کمی در ایران، این نوع هنری را تحمل میکنند، این نوع جشنوارهها تنها فضایی است که کاریکاتوریستها تریبونی برای مطرح کردن خودشان پیدا میکنند، به همین دلیل هم باید به این جشنوارهها مثبت نگاه کنیم، حتی اگر این جشنوارهها در حد ایدهآل نباشند.»
او این نکته را وجه تمایز هنرمندان ایرانی و خارجی میداند و میگوید: «هنرمندان غیرایرانی جشنواره، سابقه کار مطبوعاتی دارند و این عاملی است تا آنها حرفهای محسوب شوند اما متأسفانه فضای کار مطبوعاتی بین کاریکاتور و کاریکاتوریستهای ایرانی از بین رفته و کاریکاتورهای نمایشگاهی رشد کرده است. درحالیکه کاریکاتور برای چاپ در مطبوعات کشیده میشود، نه آویزان شدن روی دیوار نگارخانهها.»
با همه اینها عبدی امیدوار و معتقد است که نسل پنجم کاریکاتوریستها در همین فضا، مسیر این هنر را تغییر میدهند: «اگر کاریکاتور امروز مثل کاریکاتور 10سال قبل نیست، به خاطر کار و فعالیت عدهای همانند همین هنرجویانی است که در این کارگاره حضور دارند؛ قبلاً به نمایشگاههای بینالمللی هم فقط کارهای سیاه و سفید فرستاده میشد، چون این کارها باید چاپ میشد اما چاپ رنگی نبود یا اگر وجود داشت، خیلیگران بود.»
حالا او با رجوع به تاریخ تحول کاریکاتور در زمان خودش، با چنان امیدی از تغییر کاریکاتور امروز حرف میزند که شنونده هم مطمئن است در آیندهای نهچندان دور، کاریکاتور ایران نقشی نو درمیاندازد: «نسل پنجم کاریکاتور ایران در 10سال آینده مطمئناً بهتر کار میکنند. آنها شیوههایی را پایهگذاری میکنند و عده دیگری را تحتتأثیر خود قرار میدهند. اینها بهدلیل پشتکار و تمرین به تکنیکهایی رسیدهاند و آن را به من هم منتقل میکنند. درحالیکه در گذشته همان تعداد اندک، سعی میکردند رمز و راز کارهایشان را به کسی نگویند. گاهی اصلاً جواب دانشجویانشان را نمیدادند یا اصلاً مخفیانه کار میکردند که مبادا کسی تکنیکشان را بیاموزد!»
او ادامه میدهد: «ایرانیها از خیلی جهات، رشد کردهاند؛ گاهی من از هنرجوها یاد میگیرم که چه باید بکنم، هنرمندان راهی برای عرضه کارشان پیدا کردهاند و پیداکردن این مسیر برای من جالب و لذتبخش است. حالا من احساس غرور و خوشحالی میکنم، وقتی میبینم بعضیها در همین کارگاه تکنیکهایی را به خدمت گرفتهاند که من دنبالش نبودهام و نمیتوانم کار کنم.»
اما برای اینکه زودتر رشد و بالندگی کاریکاتور را ببینیم، کارهایی باید کرد و چه بهتر که از شانزدهمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی جوانان آغاز شود: «تعداد و مقدار جایزهها باید بیشتر شود تا هنرجویان جوان ترغیب شوند و بیشتر کار کنند.»