مثل برخی از دوستانش فعالیت هنری را در رادیو و تلویزیون شروع کرد. خیلی زود به مدیریت فرهنگی پرداخت و از اواسط دهه 60 به سینما آمد.
«زیر باران» اولین ساخته بلند سینمایی سیفالله داد، فیلمی ساده و روان با لحنی اخلاقی است و به لحاظ پرداخت سینمایی از اولین ساختههای دوستانش یک سر و گردن بالاتر بهنظر میرسد.
نسلی که سیفالله داد و چند سینماگر دیگر نمایندگیاش میکردند، به سینما آمده بودند تا حرفهایشان را بزنند ولی نکته جالب توجه در مورد داد این بود که روایت داستان و ساختار سینمایی را قربانی ارائه پیام نمیکرد.
در «کانیمانگا» بهعنوان فیلمی جنگی بیش از آنکه پیامهای ایدئولوژیک جلب توجه کند، تعریف درست داستان و ایجاد هیجان با ابزار سینما، به چشم میخورد. فیلمی خوشساخت که در گیشه هم بسیار موفق بود و جالب اینکه «کانیمانگا» زمانی روی پرده آمد که جنگ به پایان رسیده بود ولی لحن حماسی فیلم و تسلط داد به تکنیک بهخصوص در سکانسهای هوایی و فصلهای اکشن، شمایلی از یک کارگردان حرفهای را نمایان میکرد که خوب میداند چگونه باید تماشاگر را روی صندلی سینما به هیجان آورد. در سینمای تهییجی جنگی ایران، تعداد فیلمهایی چون «کانیمانگا» کمتر از انگشتان یک دست است.
اگر در «عقابها» که 2 سال قبل از «کانیمانگا» ساخته شده بود، خاچیکیان برای صحنههای نبرد هوایی از فیلمهای آرشیوی استفاده کرده بود، این بار همه چیز در مقابل دوربین اجرا شد. سینمای ایران صاحب تکنیسینی توانا شده بود که در دومین فیلم بلندش، تسلط به مدیوم را به رخ میکشید.
پس از موفقیت «کانیمانگا»، داد به همراه چندتن از دوستانش دفتری تأسیس کرد و بیشتر در مقام تهیهکننده به فعالیت پرداخت. از جمله فیلمهایی که توسط داد تهیه شد، «از کرخه تا راین» بود. نخستین فیلم به مفهوم واقعی کلمه حرفهای ابراهیم حاتمیکیا که ملودرامی تأثیرگذار و موفق با پس زمینه جنگ بود.
در همین سالها بود که داد، «بازمانده» را مقابل دوربین برد؛ فیلمی که در سوریه و حضور بازیگران عرب ساخته شد. در تمام این سالها و در میان انبوه فیلمها و سریالهایی که درباره مظلومیت ملت فلسطین ساخته شده، «بازمانده» با فاصله بسیار بهترین اثر هنری درخصوص این مسئله است.
«بازمانده» شعار نمیدهد، حرف تکراری و کلیشهای نمیزند و مهمتر از همه بهویژگیها و قابلیتهای مدیوماش – سینما- واقف است. در «بازمانده» باز هم سینمای سیفالله داد، در قامت سینماگری روایتگر و داستانگو مشهود است.
همچنین فیلم بدون اینکه در دام احساساتگرایی اغراق شده بیفتد، در نمایش مظلومیت ملت فلسطین و ایجاد حس تأثر عاطفی در مخاطب بسیار موفق عمل میکند.
از «بازمانده» به این سو، فعالیت سینمایی داد، کمرنگ شد. او در نیمه اول دهه 70، به فعالیت صنفی پرداخت و رئیس هیأتمدیره خانه سینما -که در آن سالها نهاد نوپایی بود- شد.
فعالیت صنفی در خانه سینما زمینهای شد برای حضور در پست معاونت سینمایی. در نیمه دوم دهه 70 و با روی کار آمدن سید محمد خاتمی، برای نخستینبار و تا به امروز آخرین بار، فردی از خود سینما بر مسند مدیریت سینما نشست.
چه در آن دوران و چه در این سالها، انتقادهایی به شیوه مدیریت سیفالله داد وارد شد و حتی برخی او را متهم به رواج ابتذال در سینما کردند. در حالی که مدیریت داد، همراه با تعامل با اهالی سینما بود و او به سینماگران آزادی داد. نمیتوان انکار کرد که در دوران حضور او بهعنوان معاون امور سینمایی، فیلمهای ارزشمندی ساخته شد؛ فیلمهایی که حاصل فضای باز ایجاد شده بودند.
در کنار این آثار، ساخته شدن فیلمهای تینایجری نازل، جزء عوارض طبیعی سینمایی بود که پس از سالها محدودیت، از آزادی فراهمآمده، استفاده مطلوبی نمیکرد. آنچه از آنها بهعنوان مصادیق ابتذال در دوران مدیریت داد یاد میشود را اگر با فیلمهای مبتذل این سالها مقایسه کنیم، میبینیم که چه به لحاظ کیفیت و چه از نظر کمیت، شرایط امروز سینمای بدنه بسیار اسفبارتر است.
اما مهمترین میراث دوران مدیریت داد، برداشتن شرط تصویب فیلمنامه و همچنین الزام شرکت فیلمها در جشنواره فجر بود. سینمای ایران در دوران مدیریت داد پوست انداخت و متحول شد. سینمایی که با نزدیکی و همنفسی بیشتر با آنچه در اجتماع میگذشت، یک گام به پیش برداشت و البته بخشی از بدنه این سینما هم به سراغ دلمشغولی قدیمی خود یعنی فیلمفارسی رفت. تنوع حضور طیفهای مختلف سینمایی در دوران داد، چشمگیر و قابلتوجه بود.
همچنان که مسیر ورود نسل تازه سینماگران در این دوران، تسهیل شد. سیفالله داد در طول سالهای حضورش در معاونت امور سینمایی، مدل تازهای از مدیریت فرهنگی را به نمایش گذاشت که بنایش بر اعتماد به اهالی سینما قرار داده شده بود. حتی اغلب کارگردانهایی که در آن سالها به انتقادهای تند و تیز در مورد داد پرداختند، بعدها او را بهترین معاون امور سینمایی خواندند. داد شاید از معدود کسانی باشد که سینماییها از دوران مدیریتش خاطرات خوشی دارند.
حالا و با درگذشت سیفالله داد، اینکه اهالی سینما بهنیکی از او یاد میکنند را نباید به حساب سنت دیرینه ایرانیان گذاشت.
خانواده سینما فراموش نمیکند که وقتی فردی از میان خودشان بر مسند مدیریت نشست از خاطر نبرد که از کجا به این جایگاه رسیده و چگونه باید پاسخ مطالبات همکارانش را بدهد. سینمای ایران سینماگری توانا و مدیری دلسوز و بیجانشین را از دست داد.