همشهری آنلاین: نیکلاس کیج از آن بازیگرانی است که همیشه پرکار بوده، حتی اگر روی بورس نبوده و روزگار بر وفق مرادش نچرخیده. سال ۲۰۱۹ که کیج روز دور شانس نبود، در ۶ فیلم بازی کرد که جز یک موردش، الباقی همگی بدون اکران در سینما سر از پلتفرم های نمایش آنلاین درآورد. از سال ۲۰۲۱ رنسانس کیج شروع شد، با بازی در «سرزمین عجایب ویلی» و مخصوصا «خوک». «سنگینی تحملناپذیر یک استعداد عظیم» در سال ۲۰۲۲ و «رینفلد»، «نقشه بازنشستگی» و «سناریوی رویایی» در سال ۲۰۲۳، ادامه دوران احیای کیج را محقق کرد. ظرف امسال و سال گذشته میلادی، بدون احتساب «فلش» که حضوری بسیار کوتاه در نقش سوپرمن در آن داشت، کیج در ۸ فیلم ظاهر شده که آخرینشان «پاهای دراز» است، فیلمی ترسناک که در آن نقش قاتلی سریالی را دارد. کیج در مصاحبهای گفته که برای بازی در این نقش از تجارب بیماری مادرش الهام گرفته و اگر بازیاش در فیلم خوب است، آن را مدیون مادرش است. «پاهای دراز» داستان یک مامور افبیآی است که قاتل سریالیِ غیبباوری را تعقیب میکند و متوجه میشود با او ارتباطی شخصی دارد. فیلم با نقدهای مثبتی از طرف منتقدان مواجه شده و ستایشهای فراوان از بازی کیج. به این مناسبت به ۵ نقشآفرینی مهم کیچ در سینما نگاهی انداختهایم.
قلبا وحشی (دیوید لینچ، ۱۹۹۰)
کیج با کارگردانان نامداری همچون مارتین اسکورسیزی یا فرانسیس فورد کاپولا که عموی اوست کار کرده، اما نه در فیلمهای مهم کارنامه آنها. ولی همکاریاش با دیوید لینچ در «قلبا وحشی» یک استثنا از این بابت محسوب میشود. فیلم نخل طلای جشنواره کن را برد، به رغم اینکه در زمان نمایش در جشنواره اصلا در میان تماشاگران و روزنامهنگاران محبوب نبود، خصوصا به دلیل خشونت فراوانی که داشت. با این حال هر چه زمان گذشت، ارزش و اصالت آن بیشتر نمایان شد. لینچ از همان اول که رمان منبع اقتباس فیلم را خواند، کیج را برای نقش سیلور ریپلی میخواست.
ترک لاس وگاس (مایک فیگیس، ۱۹۹۵)
بن (کیج)، فیلمنامهنویسی شکستخورده و الکلی که کار و خانواده و دوستانش را از دست داده، به لاس وگاس میرود تا سر حد مرگ میگساری کند. در آنجا با زنی خیابانگرد آَشنا میشود. این دو کمکم دلبسته هم میشوند و هر کدام به سهم خودش برای این رابطه فداکاری میکند. زن از بن میخواهد دست از خودویرانگریاش بردارد، اما بن چنین قصدی ندارد. بازی کیج در نقش بنِ مأیوس و افسرده و عاشقپیشه یکی از اوجهای کارنامه کیج است و برای او اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به ارمغان آورد.
تغییر چهره (جان وو، ۱۹۹۷)
صورت جنایتکار سنگدل و باهوش کستر تروی (کیج) به صورت مامور FBI شان آرچر (جان تراولتا) پیوند زده میشود تا پلیس به جای بمبی ساعتی که باعث نابودی تمام شهر لس آنجلس میشود پی ببرد. اما بعد از انجام عمل، کستر به هوش میآید و پزشکان را وامیدارد که صورت آرچر را به صورت او پیوند بزنند. به این ترتیب جای جانی و پلیس عوض میشود. یکی از نمونهایترین فیلمهای ژانر اکشن حادثهای که هرازگاهی هم صحبتهایی درباره سخت دنبالهای بر آن شینده میشود. به روال مالوف فیلمهای موفق ژانر اکشن، غیر منطقی بودن حوادث و پیرنگ فیلم مهم نیست، خلق هیجان بر هر منطق و اصلی میچربد. بازی کیج در این فیلم در نقش جانی بدذات و در ادامه پلیسی با چهره جنایتکار برای تماشاگر عام بسیار جذاب است.
اقتباس (چارلی کافمن، ۲۰۰۲)
چارلی کافمن (کیج) فیلمنامهنویسی بااستعداد ولی به شدت متزلزل و بیاعتماد به نفس است که برادر دوقلویش، دانلد کافمن (کیج)، به خانه او آمده و در آنجا ساکن شده است. حالا دانلد تصمیم گرفته پا جای پای برادرش بگذارد و وارد حرفه فیلمنامهنویسی شود. انتخاب کیج برای فیلمی که اصلا سرراست نیست و بیشتر از اینکه فیلمی درباره مصائب و مشکلات زندگی یک فیلمنامهنویس باشد، در باب پیچیدگی ایدهها و گرفتاری ذهن فیلمنامهنویس در جهانی انتزاعی است، خیلی غریب مینماید. در چند دقیقه ابتدایی فیلم شاید کیج را برای این نقش نامناسب بیابید، اما فیلم هرچه بیشتر پیش میرود، مشخص میشود اصلا همین غرابت اوست که به کار فیلم میآید.
ارباب جنگ (اندرو نیکول، ۲۰۰۵)
یوری اورلوف (کیج)، امریکایی اکراینیتبار، وارد دنیای تجارت سلاح میشود و به سرعت مدراج ترقی را طی میکند. با سقوط بلوک شرق، تجارت یوری رونق بیشتری میگیرد. در تمام سالهایی که او مشغول فروش سلاح به جنگافروزان در گوشه و کنار عالم است، ماموری امنیتی به نام والنتین (اتان هاک) در تعقیب اوست ولی هر بار که به او نزدیک میشود، یوری از دستش میگریزد. تصوری که یوری از کیج میدهد مردی نه جنگطلب بلکه اتفاقا رئوف است. او به کارش به چشم حرفهای معمولی نگاه میکند که صرفا به مشتریانش خدمات میدهد.
نظر شما