اوباما حرفهای امیدوارکنندهای درباره روند صلح خاورمیانه و لزوم فشار بر اسرائیل زده اما هنوز کسی نمیداند این حرفها چقدر به عمل نزدیک خواهد شد. نخستین خواسته او از اسرائیل که با مقاومت این رژیم روبهرو شده توقف شهرکسازیهاست. نکته دیگر تاکید اوباما بر تشکیل کشور مستقل و حکومت فلسطین در آیندهای نزدیک است.
این نکتهای است که حتی میانهروترین عوامل رژیم صهیونیستی با آن مشکل دارند و اما و اگر میآورند. به این ترتیب بهنظر میرسد که امید فلسطینیها به اوباما بهزودی به ناامیدی تبدیل خواهد شد. یک خبرنگار آمریکایی بعد از سفر به فلسطین و مناطق اشغالشده آن، این سراب را به وضوح تصویر میکند.
هفته گذشته به رامالله، پایتخت کرانه غربی رود اردن رفتم. برخلاف بقیه مناطق و نواحی کرانه غربی، رامالله شهری مرفه با مراکز تجاری متعدد، مجتمعهای آپارتمانی مدرن و برندهای معروف لباس دیده میشود.
ریاد ملکی، کارشناس وزارت خارجه دولت خودگردان فلسطین، موضعگیری اوباما را تغییری مثبت در چشمانداز روند صلح بین رژیم صهیونیستی و فلسطینیان قلمداد میکند. مصطفی برغوتی، دیگر دولتمرد فلسطینی، به من میگوید که سخنان اوباما را در قاهره خطاب به جهان اسلام، دلگرمکننده میداند: و میگوید ما بهخصوص هنگامی تحتتأثیر این سخنان قرار گرفتیم که پرزیدنت اوباما، مبارزه فلسطینیان را با تلاش سیاهپوستان آمریکا برای احقاق حقوق مدنی در سالهای 1960 و مبارزات سیاهان آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید مقایسه کرد. در این سخنان، لحنی جدید مشاهده میشد. ما در سخنان رئیسجمهوری آمریکا انصاف و بیطرفی را مشاهده کردیم.»
اگرچه اسرائیلیها بر این باورند که اوباما، وضعیت فلسطینیها را از هر لحاظ با موقعیتهای مورد اشاره مصطفی برغوتی برابر ندانسته و در واقع با این مقایسه از آنها خواسته است تا رویهای را به دور از خشونت در مبارزات سیاسی خود در پیش بگیرند در این حال فلسطینیها ممکن است از آنچه اوباما در نهایت میتواند برای آنها به ارمغان بیاورد، سرخورده شوند و ممکن است اسرائیلیها در نهایت از رئیسجمهوری آمریکا برای حفظ امنیتشان تضمین بگیرند.
اما تردیدی نیست که باراک اوباما به موج امید در دل فلسطینیها و به همان اندازه به نگرانی و اضطراب در دل اسرائیلیها دامن زده است. وی این کار را با سخنان خود در قاهره، انتقاد مجددش از روند شهرکسازی یهودیان در کرانه غربی و با تاکید دائمی خود بر لزوم برقراری سریع صلح در منطقه انجام داده است.در واکنش به سخنان اوباما در قاهره، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در یک سخنرانی، ضرورت شکلگیری یک کشور فلسطینی را پذیرفت.
وی پیش از تصدی مقام نخستوزیری رژیم صهیونیستی نیز به این نکته اشاره کرده بود.در اینجا باید اشاره کرد که چند سال پیش و پس از آنکه آریل شارون، رهبر وقت حزب لیکود، در چارچوب طرح عقبنشینی، از خروج یکجانبه اسرائیل از قلمروی فلسطینیان سخن راند، حزب دچار انشعاب و دو دستگی شد. در آن زمان بنیامین نتانیاهو با موضعگیری علیه شارون، رهبری تندروهای حزب را که با طرح عقبنشینی یکجانبه مخالف بودند، به دست گرفت.
فلسطینیها از بسیاری از نکات مطرح شده در سخنان اخیر نتانیاهو ناراضی هستند؛ هرچند سخنان نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز به معنای آن نیست که احزاب عمده رژیم اسرائیل مایل به کمک به شکلگیری یک کشور فلسطینیاند.
یکی از مهمترین چهرههای سیاسی رژیم صهیونیستی که نتانیاهو با اتکا به حمایت او، سخنان جنجالبرانگیز خود را بیان کرد، گیدئون سار، دولت مرد آراسته و به ظاهر آرام حزب لیکود است. سار، وزیر آموزش اسرائیل و مرد شماره 2حزب لیکود، از نظر بسیاری از صاحبنظران جانشین احتمالی نتانیاهو و نخستوزیر آینده رژیم صهیونیستی است.
در مصاحبهای طولانی با گیدئون سار در دفتر کارش در بیتالمقدس از او میپرسم که آیا از سخنان نتانیاهو راضی است یا خیر؟ او در پاسخ میگوید: رضایت کلمه مناسبی در این باره نیست. اگرچه من از نخستوزیر حمایت میکنم. به باور من او به درستی به خط قرمزهای ما، یعنی بیتالمقدس، موضوع پناهندگان فلسطینی و مرزهای قابل دفاع ما اشاره کرد.
منظور سار این است که نتانیاهو تاکید کرده است بیتالمقدس همچنان یک شهر اسرائیلی باقی خواهد ماند، پناهندگان فلسطینی و فرزندان آنها (که اینک تعدادشان به میلیونها نفر میرسد) اجازه بازگشت به سرزمینهای اشغالی را نخواهند یافت و اینکه یک حکومت مستقل فلسطینی باید غیرمسلح و غیرنظامی باشد.
سار میگوید: مناقشه امروز در اسرائیل، آشکارا بین موافقان و مخالفان توافق و مصالحه ارضی [با فلسطینیان] نیست. بحث امروز ما بیشتر درباره ابعاد چنین مصالحه و سازشی با فلسطینیان و نیز قدرتی است که یک حکومت مستقل فلسطینی باید از آن برخوردار باشد. مناقشه امروز در اسرائیل چندان بزرگ نیست. بحث بر سر نوع و گستردگی حکومت فلسطینی است.
گیدئون سار نیز مانند نتانیاهو تاکید میکند که یک حکومت فلسطینی باید غیرمسلح و غیرنظامی باشد، به این معنا که از حقوق محدودی برای انعقاد پیمانهای نظامی، کنترل بر حریم هوایی خود یا واردات سیستمهای تسلیحاتی مشخصی برخوردار خواهد بود.
در این حال سایر چهرههای بانفوذ حزب لیکود همچنان با ایجاد یک حکومت فلسطینی مخالفند.
دنی دانن، دولتمرد جوان حزب و قائم مقام سخنگوی کنست (مجلس اسرائیل) به من میگوید بر این باور است که شکلگیری یک حکومت مستقل فلسطینی موجب شکلگیری گروههایی مانند حماس در غزه خواهد شد و چنین وضعیتی به «آتش تروریسم» علیه اسرائیل دامن خواهد زد و موجب خواهد شد تا سران رژیم صهیونیستی مجبور به مداخله نظامی شوند.
البته او میگوید که نمیخواهد اسرائیل برای همیشه بر فلسطینیان سلطه داشته باشد. به باور دانن، کرانه غربی رود اردن در نهایت به اردن و نوارغزه به مصر باز خواهند گشت؛ هرچند اجماع کلی در سطوح بالای رژیم صهیونیستی با نتانیاهو و گیدئون سار است. سار در این باره میگوید که تصور نمیکند در کوتاه مدت یک حکومت مستقل فلسطینی شکل بگیرد: امروزه همه بر این باورند که پیش رفتن به سوی یک راهحل، برای صلح در کوتاه مدت خطرناک خواهد بود. شکلگیری چنین حکومتی در حال حاضر عملی نیست.
به گفته سار، مبنای این نتیجهگیری آن است که نهادهای حکومتی در فلسطین توان حفظ امنیت لازم را برای اداره کشوری مستقل ندارند. او میافزاید که تلاش دولت آمریکا برای توقف هر گونه ساختمانسازی در شهرکهای یهودینشین در خارج از مرزهای سال 1967 به تقویت صلح در منطقه کمک نخواهد کرد.
او تصریح میکند: برخیها بر این باورند که اگر اسرائیل به مرزهای سال 1967 بازگردد و روند شهرکسازی را متوقف کند، ما شاهد برقراری صلح خواهیم بود. حقیقت آن است که خواست ما، یا تمایل ما، برای سازش، مهمترین عامل برای برقراری صلح در منطقه نیست. مهمترین عامل در این زمینه تغییر بزرگ و عمیق در افکار عمومی فلسطینیان و اعراب است. آنها هنوز حق وجود اسرائیل را بهعنوان یک کشور به رسمیت نشناختهاند.
نتانیاهو به تازگی تاکید کرده است که فلسطینیان و کشورهای عرب همسایه، حق وجود اسرائیل را بهعنوان کشوری یهودی به رسمیت میشناسند. این در حالی است که تمامی کشورهای عرب طرف رژیم صهیونیستی از پذیرفتن این موضوع به شکلی رسمی و صریح سر باز زدهاند. این نکته را نیز باید در نظر داشت که 75 درصد جمعیت اسرائیل را یهودیان تشکیل میدهند و رژیم صهیونیستی تنها حکومت یهودی جهان محسوب میشود. اما مشکل رژیم صهیونیستی چیز دیگری است.
سار درباره اهمیت این موضوع چنین میگوید: قطعنامه سال 1947 سازمان ملل درباره تشکیل اسرائیل، تماما درباره کشوری یهودی است. او تصریح میکند که بدون شناسایی صریح اسرائیل بهعنوان کشوری یهودی، درخواست جامعه جهانی از رژیم صهیونیستی برای عقبنشینی از کرانه غربی، در واقع پوششی است برای استراتژی نابودی گام به گام این« کشور».
سار با استدلالی عجیب مدعی است که روند صلح طی 16سال گذشته، شرایط را هم برای اسرائیلیها و هم برای فلسطینیان بدتر کرده است: پس از 16سال از آغاز روند صلح، ما اینک امنیت کمتری داریم و فلسطینیان نیز به لحاظ اقتصادی ضعیفتر شدهاند. واقعیت این است که اگر با هدف تغییر افکار عمومی جامعه عرب در این زمینه کاری انجام نشود، ما نمیتوانیم به صلحی قابل اتکا و معتبر برسیم. ما نیاز داریم که اقتصاد فلسطینیان را تغییر دهیم، برای آنها اشتغال ایجاد کنیم، سطح زندگی آنان را تغییر دهیم و [آنگاه] یک دولت فلسطینی ایجاد کنیم ! آنچه تاکنون روی داده است، صلح بین سیاسیون بوده نه صلح بین مردم و شرایط زندگی برای آنها بهتر نشده است.
سار بر این باور است که یکی از حوزههای مناسب برای همکاری اسرائیل و فلسطینیان، حوزه توریسم و جهانگردی بهخصوص با توجه به قرار داشتن اماکن مقدس مسیحیان مانند بیتاللحم در قلمروی فلسطین است. او به همین سیاق مصمم است تا تقاضای دولت آمریکا را برای توقف شهرکسازی فراتر از مرزهای سال 1967 رد کند: ما قصد نداریم شهرکسازی را گسترش دهیم. ما فقط میخواهیم ساکنان این شهرکها از یک زندگی عادی برخوردار باشند و تا هنگامی که مذاکرات صلح به نتیجه نهایی برسد، فرزندان خود را بزرگ کنند! درخواست توقف کامل هرگونه ساخت و ساز در این شهرکها، در عمل نوعی پیشداوری درباره نتیجه مذاکرات صلح است.
این درخواستی نیست که جامعه بینالمللی بتواند آن را به سایر ملتها تحمیل کند.سار میگوید که عقب نشینی یکجانبه رژیم صهیونیستی از شهرکهای یهودینشین نوار غزه و به طبع آن برچیده شدن بسیاری از این شهرکها در کرانه غربی رود اردن به هیچ وجه به برقراری صلح و ثبات در منطقه کمکی نکرده است.دولت نتانیاهو و سار تا حدی درگیر خواستههای دولت اوباما برای توقف کامل ساخت و ساز در شهرکهای یهودی نشین گرفتار شدهاند و مشخص نیست که نتیجه این جدال چه خواهد شد. اما تمایلات افراطی سار و همفکرانش قطعا بر نتیجه این جدال تاثیرگذار خواهد بود.