همشهری آنلاین؛ الهه فراهانی : شامگاه سهشنبه در یکی از خیابانهای شمال پایتخت اتفاق عجیبی افتاد. مردی که یک چاقو در دست داشت، درحالی که گریه میکرد میخواست به زندگیاش پایان دهند که شاهدان مانع او شدند و چاقو را از دستش خارج کردند.
مرد میانسال درحالیکه گریه میکرد، رو به مردم کرد و گفت: «من جان همسرسابقم را گرفتهام و نمیخواهم زنده بمانم.»
شاهدان با پلیس تماس گرفتند و طولی نکشید که با حضور ماموران مرد میانسال دستگیر شد.
در بررسیها معلوم شد که گفتههای مرد میانسال حقیقت دارد. او همان کسی بود که روز ۳۰ تیرماه در شرق تهران به زندگی همسرسابقش پایان داده بود.
زنی که به قتل رسیده بود، ۴۰ ساله بود و در یک بوتیک لباس فروشی واقع در شرق تهران کار میکرد.
این زوج چند سال قبل از یکدیگر جدا شده بودند اما همچنان به خاطر حضانت فرزندانشان با هم اختلاف داشتند تا اینکه روز حادثه مرد خشمگین درحالیکه چاقو همراهش بود به سراغ همسرسابقش رفت و با وی در مقابل بوتیک لباسفروشی درگیر شد و با ضربات چاقو، او را به قتل رساند. از همان زمان جست و جوی تیم جنایی پایتخت برای دستگیری قاتل فراری آغاز شده بود اما اثری از وی نبود تا اینکه وی سهشنبه و پیش از اینکه به زندگیاش پایان دهد، دستگیر شد.
قصد قتل نداشتم
متهم به قتل وقتی روبه روی افسر پلیس آگاهی تهران نشست، به گریه افتاد و گفت که هرگز قصد کشتن مادر بچههایش را نداشته است.
او توضیح داد: من کارگر ساختمانی هستم و سالها قبل به ژاپن رفتم که در آنجا کار کنم. بعد از بازگشت از ژاپن به خواستگاری دختری که از بستگان دورمان بود و عاشقش بودم، رفتم و با هم ازدواج کردیم. حاصل ازدواج ما دو فرزند است.
وی ادامه داد: اگرچه اوایل، زندگی خوبی داشتیم اما به تدریج اختلاف هایمان شروع شد به طوریکه حدود ۱۱، ۱۲ سال قبل تصمیم به جدایی گرفتیم.
متهم گفت: حضانت دخترم با مادرش بود و پسرم با من، اما پسرم چند وقت قبل که پا در سن ۱۸ سالگی گذاشت، رفت پیش مادرش و گفت می خواهد با او زندگی کند. او دیگر مرا نمیخواست و تصمیم گرفتم حضانت دخترم را پس بگیرم و هر دو فرزندم را نزد خودم برگردانم.
متهم ادامه داد: روز حادثه رفتم به سراغ همسرسابقم. با خودم چاقو بردم که تهدیدش کنم. تا او را دیدم گفتم چرا بچهها را علیه من کردهای؟ او زیر بار نرفت و بر سر حضانت بچهها با هم درگیر شدیم. نمی دانم چه شد که نتوانستم خشمم را کنترل کنم و با ضربات چاقو جان همسر سابقم را گرفتم. این دو، سه روز هم در خیابانها سرگردان بودم و اصلا حال خوبی نداشتم. به طوریکه تصمیم گرفتم با همان چاقویی که جان همسرم را گرفته بودم، جان خودم را هم بگیرم اما مردم مانعم شدند.
مرد میانسال ادامه داد: باورکنید من قصد قتل نداشتم و نمیخواستم جان همسرم را بگیرم. در این ۳ روز بارها مخفیانه سر مزار همسرم رفتم و حتی یک لحظه هم عذاب وجدان رهایم نکرد.
با اعترافات متهم، برای او قرار قانونی صادر شده و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
جنایت بر سر حضانت
اختلاف میان زوجهایی که از هم جدا شدهاند، گاهی باعث بروز جنایتهایی هولناک شده است که برخی از آنها را مرور میکنیم.
شهریور سال ۹۹ زن و شوهر گرگانی که از هم جدا شده بودند بر سر نگهداری فرزندشان دچار اختلاف شدند. هر کدامشان خواستار نگهداری فرزند خود بودند تا اینکه مرد خشمگین روز حادثه به مقابل خانه همسر سابقش رفت و در درگیری با ضربات چاقو، جان وی را گرفت. او پس از دستگیری میگفت که به شدت نادم و پشیمان است، چرا که فرزندشان را از نعمت مادر و پدر محروم کرده است.
سال ۹۲ جسد زنی ۳۰ ساله در آزادراه تهران- پردیس پیدا شد. در تحقیقات معلوم شد که او از سوی شوهر سابقش به قتل رسیده است. این مرد پس از دستگیری اعتراف کرد که ۳ سال قبل از همسرش جدا شده و در این مدت فرزندانشان نزد مادر زندگی میکردند. متهم گفت که قصد داشته حضانت فرزندانش را بگیرد که بر سر این موضوع با همسرش درگیر شده و او را به قتل رسانده است.
سال ۹۴ مردی در یکی از محلههای تهران به قتل رسید. پلیس در جریان تحقیقات انجام به مدارک و شواهدی علیه همسر سابق وی به نام فریبا به دست آورد. این زن دستگیر شد و در بازجویی ها اعتراف کرد که با همدستی وکیلش، نقشه قتل شوهر سابقش را کشید تا سرپرستی فرزندانش را به عهده بگیرد اما هرگز تصور نمی کرد راز او فاش شود.
چگونه پس از طلاق، آسیبها را به حداقل برسانیم
پدیده طلاق برای زن و مردی که مادر و پدر هستند، بسیار سخت است و اگر مهارت مدیریت شرایط را نداشته باشند، قطعا نه تنها خودشان که فرزندانشان هم دچار آسیب میشوند. اما پدر و مادر بعد از جدایی چطور رفتار کنند تا به کاهش آسیب ها کمک کنند؟ دکتر مهناز عسکریان روان درمانگر، روانشناس خانواده و عضو هیئات علمی دانشگاه آزاد در پاسخ به این سوالات به همشهری میگوید: در رابطه با خانوادههایی که در معرض پدیده طلاق میگیرند، بزرگترین نقطه ضعف نداشتن فرهنگ طلاق است؛ چه قبل از طی مراحل قانونی و چه بعد از طی مراحل قانونی طلاق. به گونه ای که افراد تا قبل از آنکه از یکدیگر جدا شوند خود را مقید میدانند که بدترین برچسب ها و معضلات را به طرف مقابل نسبت بدهند. درواقع جهت توجیه پدیده طلاق که این امر می تواند بستری فراهم سازد برای کینه توزی ها و آسیب هایی که ممکن است بعد از طلاق بین زن و شوهر به وجود آید.
او ادامه می دهد: در این میان فرزندان نیز از روابط نادرست والدین مصون نمیمانند. حتی بعد از جدایی والدین، آنها همچنان در معرض آسیبها، توهین ها و تحقیرهایی قرار میگیرند که پدر و مادرشان نسبت به هم انجام میدهند. لذا یکی از رسالت های روانشناسان و مشاورین در حوزه خانواده آن است که والدین را با فرهنگ طلاق آگاه ساخته و از بروز بسیاری از آسیب ها و معضلات قبل و بعد از طلاق برای آنها و فرزندان آن خانواده پیشگیری کنند.
عسکریان با اشاره به پرونده پیشرو می افزاید: ضروریست پشتوانه قانونی و حمایت های اجرایی لازم از جانب دادگاه ها و قوه قضاییه برای زوجینی که در معرض طلاق هستند به وجود آید که در برابر مسائل و مشکلات حاصل است از مباحث حضانت فرزندان و روابطی که والدین بعد از طلاق با فرزندان می خواهند داشته باشند، آگاه شوند. در این صورت بسیاری از چالش های والدین جهت ارتباط با فرزندان بعد از طلاق، در معرض سلایق شخصی آنها قرار نگرفته و در نتیجه بسیاری از مسائل و مشکلات قبل از اعمال نظر شخصی آنها توسط مراجع قانونی و با حمایت قانون رفع میشود.
و میگوید: پس از طلاق، فرزندپروری به یک چالش بزرگ برای والدین تبدیل میشود. با وجود تمام تنشها و اختلافاتی که ممکن است در رابطه پدر و مادر بهوجود آمده باشد، آنها باید همچنان به صورت مشترک در کنار یکدیگر برای تربیت فرزندانشان تلاش کنند. دست از بدگویی و توهین نسبت به هم بردارند، چون فرزندان به هردوی آنها علاقه مند هستند و نمیخواهند یکی از آنها را نادیده بگیرند. در نتیجه ممکن است دچار احساسات متناقض و سردرگمی درباره اینکه چگونه باید رفتار کنند شوند. همچنین والدین باید تلاش کنند تا فرزندان را در مشکلات و اختلافات خود درگیر نکنند. همانطور که گفتم، آنها به هیچ عنوان نباید از فرزندان به عنوان ابزاری برای انتقام جویی استفاده کنند.
وی می گوید: در این میان اگر چنانچه، از جانب والدین رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه ای از جمله پرونده های نامبرده به وجود آید بی شک آسیب های عمیق تر و چالش های دشوار تری در مسیر رشد فرزندان آن خانواده، حاصل خواهد شد. در حقیقت منظور من این است که به موضوع، قانون و چارچوب بدهند، یعنی تعیین تکلیف شود که فرزند چند روز نزد مادر و چند روز در هفته نزد پدر است و والدین طبق آن چارچوب پیش بروند تا کمتر شاهد پرونده های اینچنینی باشیم. در این پرونده اما فرزندان این زوج باید حتما تحت نظر روان درمانگر و جلسات مشاوره زیر نظر متخصصین قرار بگیرند. چرا که آسیب طلاق و چالش های آن از یک طرف و حالا قتل مادر به دست پدر از سوی دیگر، به روان فرزندان آسیب جدی وارد کرده که اگر درمان نشوند ممکن است در آینده اتفاقات ناگواری رخ بدهد.
نظر شما