اما در این میان، ساختهنشدن هیچ سالن مناسب برای اجرای کنسرت و برنامههای موسیقی در سه دهه اخیر، چون زخم فروبستهای درآمده است که گاه و بیگاه سر باز میکند و توجه اهالی موسیقی را به خود جلب میکند.
برای مثال مشکلاتی که در اجرای کنسرت اخیر «کامکارها» در تالار وزارت کشور چون قفلشدن تمام خیابانهای منتهی به خیابان فاطمی (که تالار وزارت کشور در آن قرار دارد) به وجود آمد، بار دیگر توجه به این معضل بزرگ را گوشزد کرد.
این مسأله زمانی پررنگتر میشود که به این نکته توجه شود که اجرای برنامههای موسیقی در سالنهای بزرگ اما غیراستاندارد، سبب بهوجودآمدن تغییرات چشمگیری در اجرای کنسرتها و پایینآمدن استانداردهای آن شده است. نزدیکشدن به جشنواره موسیقی فجر، بهانهای دیگر برای طرح مشکلات حوزه موسیقی است.
از طرفی از آنجا که برخوردهایی سلیقهای با مسأله موسیقی در کشور وجود دارد و نمیتوان برنامهریزیهای بلندمدتی در این زمینه انجام داد، بخش خصوصی نیز تمایل چندانی به واردشدن به حوزههای مربوط به موسیقی چون ساخت سالن و... ندارد و ترجیح میدهد که سرمایه خود را در سایر حوزههای زودبازده صرف کند.
هر آنچه داریم
از تالار وحدت که در سال1346 با نام تالار رودکی و بر اساس مدل نمونه اپراهای وین ساخته شده است و هنوز هم بعد از گذشت چندین دهه مجهزترین تالار اجرای برنامههای موسیقی است، بگذریم و ظرفیت چیزی حدود 900نفریاش، از زمان وقوع زلزله دلخراش بم و اجرای برنامه توسط استادانی که سالها در ایران برنامهای اجرا نکردهبودند، تالار وزارت کشور با ظرفیت 3هزار نفر، نقش بیشتری در اجرای کنسرتهای موسیقی برعهده گرفت.
تالار فرهنگ نیز که قدمتی بیش از تالار «وحدت» دارد، مدتهاست که میزبان هیچ برنامهای نبوده است.
سالن اصلی فرهنگسرای هنر ارسباران نیز یکی از سالنهایی است که تا حدودی میتواند مشکل کمبود سالن در ایران را حل کند. این سالن دارای ظرفیت 300نفر است و بهتازگی تعمیراتی نیز در آن انجام شده و مسئولان آن در جهت تجهیز سیستم صدادهی، تعمیر صندلیها و آکوستیک آن تلاشهایی را انجام دادهاند.
به اینها باید سالن فرهنگسرای نیاوران و فضای باز کاخ نیاوران را نیز اضافه کرد که در سالهای اخیر نقش مهمی در اجرای برنامهها داشته است.
مقایسه این تعداد فضا که در خوشبینانهترین شرایط، ظرفیتشان به 10هزار نفر هم نمیرسد با جمعیت چندمیلیونی تهران که اتفاقاً علاوه بر پایتخت سیاسی ایران، نقش پایتخت فرهنگی آن را نیز برعهده دارد، نتیجهای بسیار تأسفبار به همراه دارد.
البته در این میان، بسیاری از سالنهای وزارتخانههای گوناگون هستند که قابلیت اجرای برنامههای متعددی را دارند اما استفاده از آنها آرزویی محال است.
هنرمندان چه میگویند؟
علی رهبری اگر چه تنها چند ماه در ایران ماند، اما آمدن و رفتن او توجه بسیاری را به مسائل مختلف روشن کرد.
او هنگام استعفای یکباره خود در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره تنها تالار مناسب برای اجرای کنسرت نوشت: «علیرغم اینکه تالار وحدت و سالن رودکی دارای مدیریت اجرایی توانایی است اما به نظر میرسد که لازم است در آن برنامهریزیهای بلندمدت برای تدوین برنامههای یک و دوساله انجام گیرد و شرایط لازم برای تقویت امکانات فنی این سالنها فراهم شود».
اما رهبر فعلی ارکستر سمفونیک نیز در این زمینه نظرات جالبی دارد: «تنها سالن موجود برای اجرای گروهای مختلف، تالار وحدت است که ظرفیت پایینی دارد و قادر به جوابگویی مخاطبان نیست».
او اینها را میگوید و اضافه میکند که امکانات لازم برای اجرای کنسرتهای مختلف با توجه به استانداردهای بینالمللی در ایران وجود ندارد و تالار وحدت هم به دلیل کمبود سالن، میزبان برنامههای مختلف از سمینارها گرفته تا نمایشهای تئاتر، افتتاحیهها و اختتامیههاست.
«عرضه و تقاضای موسیقی در ایران به هیچ عنوان هماهنگ نیست و مشکل کمبود سالن موسیقی را در ایران باید جدی گرفت چون این مسأله، مشکلی است که متاسفانه بر پیکره موسیقی ایران ضربهای جبرانناپذیر زده است.»
بنابراین به نظر میرسد که کمبود امکانات اجرایی موسیقی در کشور بر روند اجرای موسیقی نیز تاثیر بسیار زیادی گذاشته است. برای مثال، عدم وجود یک سالن مناسب برای اجرای برنامهها سبب شده که موسیقی از سالنهای کنسرت و توسط ارکسترهای بزرگ به مجالس کشیده شود و همین نحوه بیان، تکنیک و صدادهی موسیقی ما را عوض کرده است.
شهرام ناظری که پس از اجرای برنامهاش در باشگاه انقلاب به علت شرایط نامناسب کاخ نیاوران با انتقادهای بسیاری روبهرو شد، در این باره به مهر گفته است: «نبود سالن و مکان مناسب اجرا، نکتهای است که در طول چندین دهه، بهکرات و به زبانهای مختلف همه گفتهاند ولی هیچ مسئولی پاسخگوی آن نبوده و نیست و بنابراین به نظر میرسد تنها راه ممکن، منصرفشدن از اجرای کنسرت است».
قولهایی که هیچگاه تحقق نیافت
هنوز بسیاری خاطره وعده ساخت 200 سالن موسیقی را در سالهای نهچنداندور توسط یک مدیر دولتی به یاد دارند. حالا مدتهاست که از آن وعده شیرین میگذرد و تنها دریغ ساخت حتی یک سالن باقی مانده است.
اما دولت نهم نیز در سخنان خود خبر ساخت سالنهای موسیقی جدید میدهد که باید منتظر ماند و دید آیا این وعدهها نیز تحقق پیدا خواهد کرد یا خیر!
مدتی پیش نیز وزیر مسکن وقت، خبر از احداث سالن بزرگی در شهر جدید هشتگرد داد که قرار بود از لحاظ امکانات و تجهیزات با تالار وحدت برابری کند که البته این امر نیز محقق نشد.
شاید به همین خاطر بود که عبدالحسین مختاباد چندی قبل در نامهای به رئیسجمهور متذکر شد: «کمبود و یا به زبان دقیقتر نبود سالن موسیقی، یکی از مهمترین و زیربناییترین مشکلات موسیقی ماست. سالنهای استاندارد موسیقی در ایران به اندازهای کم است که به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد،
بنابراین اولین ابزار وجود موسیقی به واقع وجود ندارد. اگر بخواهیم پایینترین استانداردهای موجود در شهرهای بزرگ را در نظر بگیریم، تهران به سه تا پنج سالن بالای 2000نفره برای کنسرت موسیقی نیازمند است که متأسفانه به رغم وعده و وعیدهای فراوان مدیران اجرایی در سالهای اخیر، هنوز این اتفاق مهم نیفتاده است و جامعه موسیقی نیز امید چندانی برای این مسئله ندارد.»
مشکلات مضاعف برای اهالی موسیقی پاپ
اگرچه در برههای از زمان فعالیت موسیقی پاپ بعد از مدتها سکوت آغاز شد، اما بعد از مدتی با محدودیتهایی مواجه شد که از آن جمله میتوان به عدم اجازه برای برگزاری کنسرت اشاره کرد، اگرچه در صورت اعطای مجوز هم بسیاری از گروههای موسیقی پاپ امکان اجرای برنامه را نداشتند.
سالن میلاد هم که مدتی مهمترین سالن اجرای موسیقی پاپ بود، هم اکنون غیر فعال است، بنابراین هماکنون کنسرتهای گاه و بیگاه پاپ در فضاهای باز برگزار میشود که فقدان تجهیزات لازم باعث به وجود آمدن مشکلات متعددی در این برنامهها شده است.
«برگزاری اجراهای زنده موسیقی در تهران شرایط و امکانات و سختیهایی را طلب میکند که در بسیاری از مواقع باعث میشود تا هنرمندان عطای این کار را به لقایش ببخشند.»
حسین زمان این را میگوید و به این نکته هم اشاره میکند که تهران با این جمعیت حتی یک سالن مناسب برای اجرای برنامه ندارد: «تنها سالنی که میتوانست اندکی جوابگوی علاقهمندان هنر موسیقی باشد سالن میلاد بود که آن هم توسط مسئولان بسته شد.»
اخشابی هم در این ارتباط نظر جالبی دارد، او میگوید: «متأسفانه هیچ سالنی برای موسیقی پاپ وجود ندارد. اکثر سالنها یا کیفیت صدایشان مشکل دارد و یا گنجایش محدودی دارند و سالنی هم که این مشکلات را ندارد در اختیار موسیقی پاپ گذاشته نمیشود.»
خانه موسیقی
خانه موسیقی به عنوان تنها نهاد صنفی موسیقی در کشور میتواند در این زمینه نقش مهم و پررنگی داشته باشد.
البته از آنجا که این نهاد هنوز نتوانسته به استقلال مالی برسد و خود نیز بخشی از درآمدهایش را از طریق کمکهای دولتی تأمین میکند، نمیتوان انتظار داشت که این خانه، خود دست به احداث سالنهای موسیقی بزند، اما میتواند با توجیه مسئولان فرهنگی گامهای مهمی را درباره این مشکل بردارد که اتفاقاً تاکنون نیز اقدامات زیادی انجام داده است.
«ساخت سالن در هشتگرد اگر اتفاق میافتاد، برای موسیقی ایران بسیار مبارک بود. هر شهری به وجود چنین تالاری احتیاج دارد و باتوجه به جمعیت ایران چنین سالنهایی لازم است، ما هم نامهنگاریهایمان را انجام دادهایم و تماسهایمان را گرفتهایم و باید این مسئله همچنان پیگیری شود تا به نتیجه لازم برسد.»
اینها را «محمد سریر» رئیس هیأت مدیره خانه موسیقی میگوید و درباره ساخت سالن فارابی نیز تأکید میکند: «یکی از دلایل اصلی عدم ساخت این سالن برای این بود که دفتر طرحهای عمرانی، بودجه اختصاص داده شده را حتی برای شروع پروژه نیز ناکافی میدانست و ما امیدواریم که با پیگیریهای انجام شده این بودجه را افزایش دهیم، اگرچه کارهای عمرانی دست ما نیست و ما تنها میتوانیم پیگیری کنیم.»
رئیس هیأت مدیره خانه موسیقی همچنین از پیشنهادها و مذاکرات طولانی این خانه به نهادهایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین شهرداری سخن میگوید و امیدوار است که این مذاکرات به نتیجه مثبتی برسد.
شهرداری
در بسیاری از نقاط دنیا شهرداریها مهمترین متولی امور فرهنگ و انجام اقداماتی چون ساخت سالنهای موسیقی، اپرا و ... هستند.
در این میان شهرداری تهران نیز با ساخت فرهنگسراهای گوناگون تاکنون تلاشهایی را در این زمینه انجام داده است، اما به نظر میرسد که باتوجه به عدم اهتمام نهادهای دولتی دیگر وظیفه شهرداری در حل این مشکل بیشتر میشود.
در اینباره «عباس سجادی» مدیر موسیقی سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران میگوید: «شهردار تهران اهتمام فراوانی برای ساخت یک سالن مناسب موسیقی دارد و ما در نظر داریم ساخت سالن کنسرتی در تپههای عباسآباد را که چندین سال است بحث آن مطرح شده به نتیجه برسانیم.»
تمام هنرها مشکل کمبود سالن دارند
این مشکل البته در هنرهای دیگر نیز چون تئاتر و حتی سینما وجود دارد. برای مثال، در حال حاضر تنها دو سالن مستقل برای تئاتر(تئاتر شهر و تالار سنگلج) وجود دارد که اولی در چهل سال و دومی در سیسال پیش ساخته شدهاند و پس از آن نه تنها هیچ سالن جدیدی به این مجموعهها اضافه نشده بلکه تئاترهای لالهزار هم تعطیل شده است.
همچنین بسیاری از فیلمهای سینمایی به دلیل کمبود سالن سینما، اکران خود را از دست میدهند. علی نصیریان در اینباره گفته است: «درست اینکه مسائل هنری در نگاه اول نان شب نیست، اما در توسعه کلان وظیفه بخش فرهنگ، تغذیه روح و جان آدمی است و بنابراین مسئولان فرهنگی باید با این مسائل روبهرو شده و راهحلی بیندیشند.»