به گزارش همشهری آنلاین سالهای ابتدایی سده چهاردهم شمسی به انقراض حکومت قاجار و روی کار آمدن حکومت پهلوی منجر شد. در حالی که بیرجند در کش و قوس آب آشامیدنی بود. یک محقق، پژوهشگر و راهنمای گردشگری در بیرجند به همشهری میگوید: «سال ۱۳۰۰ در بیرجند اتفاقات عجیبی افتاد. بیماریهای گریبان مردم بیرجند را گرفت و مرگ و میر ناشی از آن موجی از نگرانی را به وجود آورد. آن موقع حاکم وقت بیرجند فردی به نام محمدابراهیم شوکتالملک بود که فرزندش اسداله اعلم بعدها وزیر دربار پهلوی دوم شد.»
احمد کاشانی ادامه میدهد: «شوکتالملک انسان بسیار با درایتی بود و کمیته ۲۵ نفرهای را تشکیل داد. اعضای این کمیته از بزرگان شهر بودند و حاکم بیرجند از آنها خواست این بحران را مدیریت کنند. بزرگترها میگفتند بیماریهای شایع در بیرجند یکباره جان یک خانواده را میگرفت. حتی از خانوادههای بزرگ ۳،۴ نفر زنده میماندند. مردم بیرجند در سال ۱۳۰۰ شبیه آنچه ما در اپیدمی کرونا تجربه کردیم را از سر گذراندند.»
گذرگاه تجاری
بیرجند همواره گذرگاه تجاری در مسیر جاده ابریشم بوده است. کاشانی توضیح میدهد: «جادهای به نام ادویه از بیرجند میگذشت و تقریبا این شهر دروازه تجارت با هندوستان بزرگ بود. در واقع تمام پارچه و ادویهای که از هندوستان در مسیر جاده ابریشم ترانزیت میشد، در بیرجند بارانداز و بخشی در خود کشور توزیع و بخش دیگر آن راهی استانبول میشد.» این محقق و پژوهشگر عنوان میکند: «از چهارگوشه کشور بازرگانان برای تجارت پارچه و ادویه وارد بیرجند و ماندگار میشدند.»
او ادامه میدهد: «به واسطه شاهراه تجاری پزشکان خارجی در بیرجند زندگی میکردند که گاه با کاروانها میآمدند و گاه برای سکونت دائمی به این شهر سفر میکردند. در بیرجند ما پزشک هندی، آلمانی و انگلیسی داشتیم که اسامی آنها در کتابهای تاریخی موجود است.»
کمیته ۲۵ نفره
به گفته احمد کاشانی، برای خروج مردم بیرجند از بحران آب آشامیدنی و مرگ و میر ناشی از آن کمیته ۲۵ نفرهای تشکیل شد. او میگوید: «اعضای کمیته به سراغ پزشکان هندی و آلمانی رفتند. پزشکان نظرشان این بود که آب آبانبارها آلوده شده و ۳ ویروس وبا، حصبه و اسهال خونی شایع و گربیان مردم شهر را گرفته است. توصیه پزشکان این بود که از آبانبار به عنوان آب آشامیدنی استفاده نکنید. در حالی که آبانبار جزو جدانشدنی زندگی مردم در کویر محسوب میشود.» این پژوهشگر یادآور میشود: «کمیته ۲۵ نفره به این نتیجه میرسد که باید فکری به حال آب آشامیدنی مردم کند تا به موازات آن پزشکان به درمان بیماران بپردازند و ویروس بیشتر از این گریبان مردم را نگیرد.»
لولهکشی آب
جنوب شهر بیرجند از نظر جغرافیایی مرتفعتر از مرکز آن است و یک رشته کوه به نام باقران در جنوب بیرجند را احاطه کرده. کاشانی میگوید: «در واقع جنوب بیرجند خوشنشینتر از شمال آن است. بعدها که بیرجند توسعه پیدا کرد به سمت جنوب شهر ساخت و سازهای بیشتری صورت گرفته است.»
او تاکید می کند: «کمیته ۲۵ نفره در نهایت به این نتیجه رسید که از یکی از روستاهای اطراف کوه باقران قناتی خریداری کند. قناتی در روستای علیآباد را انتخاب کردند که چند قنات پر آب داشت. به دلیل اختلاف ارتفاع تا مرکز شهر نیز انتقال آب قنات به شهر راحتتر صورت میگرفت.»
کاشانی توضیح میدهد: «حالا مشکل این بود که چگونه قرار است آب قنات به شهر برسد. برخی از اعضای کمیته پیشنهاد کردند از آنجایی که در هند برای آبرسانی از لوله استفاده میکنند، در بیرجند هم همین اتفاق بیفتد. همین شد که از هندوستان لوله برای لولهکشی در بیرجند خریداری شد. البته برای این کار نیاز به پول داشتند و کمیته ۲۵ نفره اطلاعیهای صادر کرد که از همان زمان نام این کمیته به کمیسیون میاح (به معنای کسی که با دست آب میخورد) تغییر کرد. در این اطلاعیه از مردم درخواست شده بود که بابت نجات شهر و مردم مبلغی به این کمیسیون بدهند.»
او ادامه میدهد: «قدیمیها تعریف میکردند که مردم همراهی کردند و هر چه داشتند و نداشتند در اختیار کمیسیون میاح گذاشتند. به این ترتیب، مبلغی توسط مردم جمعآوری شد و مبلغی هم کمیته ۲۵ نفره به آن افزود تا لولهها خریداری شود. لولهها هم توسط کاروانهای تجاری از هندوستان به بیرجند وارد شد. پس از آن مخزن بزرگی در یکی از قناتهای روستای علیآباد و در کنار آن دو مخزن کوچکتر نیز حفر شد تا آب ابتدا از مخزن بزرگتر وارد مخازن کوچکتر و بعد وارد لوله شود تا به شهر برسد.»
جالب اینکه تمام این اتفاقات بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۲ رخ میدهد.
روستای «علیآباد لوله»
به گفته این محقق، آن موقع ۳ محله قدیمی به نام محله «میانده»، «خیرآباد» و «رنگرزها» وجود داشت. او میگوید: «در هر محله یک تلمبه تعبیه شد و مردم از آنجا برای مصرف آب آشامیدنی استفاده میکردند. بدین ترتیب، از سال ۱۳۰۲ بیرجند به عنوان اولین شهر مجهز به آب لولهکشی شهری در کشور شناخته شد.»
کاشانی عنوان میکند: «طی سالها شبکه آبرسانی در بیرجند گسترده شد تا به روزی رسید که آب لولهکشی در هر خانهای وجود داشت. از آنجایی که آب آشامیدنی بیرجند از قنات روستای علیآباد تامین میشد، بعدها نام این روستا به علیآباد لوله تغییر کرد.»
او اضافه میکند: «دبی آب قناتی که انتخاب کردند با گذشت بیش از ۱۰۰ سال هنوز خیلی کاهش پیدا نکرده است. با اینکه در ۲۰ سال اخیر با خشکسالی نیز مواجه بودیم.»
لولهکشی آب در پایتخت
تهران در ابتدای قرن چهاردهم با مشکلات کم آبی و محدودیتهای آب آشامیدنی مواجه بود. در ابتدا آب از طریق ۴۸ رشته قنات وقفی و خصوصی برای ساکنان تهران تأمین میشد، اما دور بودن محل قناتها، افزایش جمعیت، سختی انتقال آب، آلوده بودن آب به دلیل عبور از گذرگاههای مختلف، آلوده بودن آب انبارها و … باعث شد که مسئولان در سال ۱۳۰۱ به فکر چارهای برای رفع مشکلات آب باشند. در سال ۱۳۰۶ عملیات ساخت مجرای رودخانه کرج به تهران شروع شد و ۵۳ کیلومتر در زمان ۴ ماه راهاندازی شد، اما فقط ۲۰ کیلومتر از این مسیر کانالکشی و همین موجب هرز رفتن آب و آلوده شدن آن میشد. در سال ۱۳۳۰ جمعیت تهران به ۹۰۰ هزار نفر رسید و مسئولان ناچار شدند که طرح اولیه لولهکشی آب را پیاده کنند. در این طرح در تاریخچه لولهکشی آب در شهر تهران دو خط لوله فولادی به قطر ۴۰ اینچ و با ظرفیت ۲۴۲ هزار متر مکعب در شبانهروز برای انتقال آب از آبگیر بیلقان به نخستین تصفیهخانه تهران (جلالیه) در نظر گرفته شد و در نهایت تصفیهخانه جلالیه فعالیت خود را از سال ۱۳۳۴ آغاز کرد.
نظر شما