نکته قابل تامل اینکه عواملی که باعث بروز کانونهای گردوغبار میشود تقریبا در همه جا یکسان است. این عوامل ریشه در تخریب طبیعت دارد اما با وجود همه هشدارهای کارشناسان و علاقهمندان محیطزیست، هنوز ملاحظات زیستمحیطی در مطالعات طرحهای عمرانی جایی ندارد و چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. براین اساس در آینده نزدیک شاهد گرد و غبار وطنی هم خواهیم بود. در گزارش ذیل عواملی که باعث بروز این پدیده شوم میشود از نگاه معاون سازمان جنگلها و مراتع و رئیس جامعه جنگلبانی ایران بررسی و تبیین شده است.
«آنچه امروز از آن بهعنوان ریز گرد یا گردوغبار نام برده میشود بدون هیچ شکی منشأ خارجی دارد و این کاملا اثبات شده است. با مراجعه به نقشههای هواشناسی حتی میتوان مسیر این گردوغبار و خیزش آن را مشاهده کرد.»
مهندس ناصر مقدسی، مرجع کنوانسیون مهار بیابانزایی در ایران با بیان این عبارت در واقع بر گفته اغلب کارشناسان درخصوص منشأ گردوغبارهایی که هر ازگاهی میهمان شهروندان ایرانی میشود مهر تایید میزند و در ادامه میافزاید:« بهطور عمده به لحاظ تعریفی که برای این ذرات وجود دارد، قطر بسیار ریزشان امکان صعود آنها را تا ارتفاعات بالا ممکن میسازد، در حالی که قطر ذرات گردوغبار ناشی از کانونهای فرسایش بادی داخل کشور، مانع صعود این ذرات تا ارتفاعات بالا میشود. براین اساس گردوغباری که اخیرا در چند نوبت در تهران هم مشاهده شد و گستره آن بسیاری از شهرهای کشور بهخصوص شهرهای جنوبی را فرا گرفته از کشورهای عربستان، سوریه و بهویژه عراق سرچشمه میگیرد.»
مقدسی در باره اینکه کانونهای فرسایش بادی عمدتا در کدام مناطق کشور واقع شده و مساحت آنها چقدر است، میگوید:« تاکنون 6 میلیون هکتار کانون فرسایش بادی در 17 استان شناسایی شده اما گردوغبار این کانونها در ارتفاعات بالا ظاهر نمیشوند. نقشههای این کانونها هم در سه کلاس شدید، متوسط و ضعیف تهیه شده است. در حال حاضر عمده فعالیت سازمان جنگلها برای مدیریت، مقابله و مهار این کانونها روی مناطق شدید متمرکز شده است.»
عراقیها چه میگویند؟
وی به دیدارش با همتای عراقی و بحث و گفتوگو دراین زمینه اشاره میکند و یادآور میشود:«در این خصوص ملاقاتی با مرجع کنوانسیون مقابله با بیابانزایی عراق داشتم و در آن ملاقات به تفصیل در این زمینه بحث و گفتوگو کردیم. نکتهای که دراین میان وجود دارد مرز مشترک ما با عراق است که مرزی نسبتا طولانی است و به همین دلیل بحران گرد و غبار دامن کشور ما را هم گرفته است.»
اما اینکه چه عواملی باعث بروز این بحران در عراق شده، بحثی شنیدنی است. مقدسی از قول همتای عراقی خود میگوید:«طی 3 دهه اخیر فعل و انفعالات طبیعی و غیرطبیعی زیادی در عراق اتفاق افتاده . از آن جمله در زمان صدام تغییراتی در رودخانهها صورت گرفته است. علاوه براین، در محور میسان به سوی استان الانبار با تخریب و پاکسازی پوشش مرتعی، مراتع این منطقه به زراعت دیم تبدیل میشود اما بعدها این اراضی را بهدلیل خشک شدن رها میکنند.
این دخل و تصرفات نادرست سبب شده این منطقه به یکی از کانونهای گرد و غبار تبدیل شود که تبعات شوم آن نه تنها دامن عراقیها را گرفته که گریبانگیر کشورهای همسایه از جمله ایران شده است. مدیریت غلط و ناکارآمد منابع آب از دیگر عوامل مؤثر در ایجاد کانون گردوغبار در عراق است. »
ایران مستعد کانونهای گردوغبار
مقدسی که نماینده کشورمان در کنوانسیون مقابله با بیابانزایی سازمان ملل است به نکته در خور توجهی اشاره میکند:« متأسفانه کشور ما بهدلیل قرار گرفتن روی کمربند خشکی جهان، استعداد بیابانزایی دارد. این ویژگی همه کشورهایی است که روی این کمربند واقع شدهاند. چین و مغولستان هم روی این کمربند قرار دارند. این کمربند تا آمریکا ادامه دارد. در نقشههای هواشناسی جهانی، تمام این کشورها مشخص شدهاند.»
به گفته وی«بسیاری انتقاد میکنند که این گردوغبار از سالها پیش در شهرهای جنوبی بوده اما اکنون که به تهران رسیده به فکر چاره آن برآمدهاند. مسئله این است که
گرد و غبار به این شدت نبوده. اینجا یک بحث کارشناسی وجود دارد. نتایج عملکرد سوءدر اکوسیستمهای طبیعی، در دراز مدت آشکار میشود. الان اتفاقی که در عراق افتاده محصول کارکرد غلط دو دهه قبل است. »
مقدسی میگوید:« آنچه امروز ما باید انجام بدهیم اقدامات اورژانسی است. باید بپذیریم که این اتفاق رخ داده و اکنون هموطنان ما در جنوب از این پدیده رنج میبرند. بنابراین در نخستین گام باید سازمانهای ذیربط با اطلاع رسانی، خطرات و تاثیرات سوء این پدیده را کاهش دهند.»وی با اشاره به عمق فاجعه گردوغبار در عراق میگوید:« در حال حاضر ساکنان 14 استان عراق با ریزگرد دست و پنجه نرم میکنند. حتی تصور آن چیزی که امروز عراقیها با آن مواجهند برای شهروندان ایرانی دشوار است. شدت آلودگی به اندازهای است که در بغداد، خودروها تا فاصله 10 متری هم دید ندارند.»
ضرورت همکاری با عراق
مقدسی خطاب به کسانی که از همکاری با عراق برای مهار بیابانزایی انتقاد میکنند، یادآور شد:« اگر این افراد خودشان را جای شهروندان خوزستانی بگذارند انتظاری جز این نخواهند داشت زیرا سود این همکاری عاید شهروندان خوزستانی و سایر هموطنان میشود. ضمن آنکه تنها چاره کار همین همکاری است. با کاشت نهال و مالچ پاشی روی تپههای خوزستان نمیتوان این گردوغبار را مهار کرد زیرا منشأ آن در عراق و در استان الانبار است. »
هشدارهایی که نادیده گرفته شد
مهندس کاظم نصرتی نصرآبادی، رئیس جامعه جنگلبانی ایران، بااشاره به اینکه ریشه و منشأ گردوغبار، تخریب و دخالتهای غیرمسئولانه درطبیعت است، میگوید:«سالهای متوالی است که متخصصان منابع طبیعی و محیطزیست درخصوص دخل و تصرف در طبیعت و بهرهکشی بیش از حد توان طبیعت به سیاستگذاران و برنامهریزان هشدار میدهند اما از آنجا که خسارتهای ناشی از این تخریبها در دراز مدت آشکار میشود کسی به آن توجهی نمیکند. گردوغباری که گریبان کشورهای همسایه و ایران را گرفته نتیجه همین بیتوجهی به ملاحظات زیستمحیطی است.»
وی با تایید اینکه منشأ این گرد و غبار، عربستان و عراق است تصریح میکند:« در عراق با سدسازی و ذخیره کردن آب برای مصارف مختلف عملا حقابه پایین دست حوزههای آبخیز را رعایت نکردند. این رویکرد به خشک شدن رودخانهها، تالابها، نیزارها، خورها و تالابهای پاییندست منجر شد و درنتیجه کانونهای گردوغبار شکل گرفت. البته جنگهایی که در عراق رخ داد در شکلگیری این پدیده خانمان سوز بیتاثیر نبوده است.»نصرتی در ادامه با اشاره به مشکلاتی که ریزگرد برای منطقه بهویژه ایران ایجاد کرده، گفت:« اینکه سازمان محیطزیست برای مهار ریزگرد و همکاری با عراق پیشگام شده بسیار قابل تقدیر است و باید ادامه پیدا کند.
اما مباحث و ایدههایی در این زمینه مطرح میشود که چندان معقول بهنظر نمیآید. برای نمونه اگر پیشنهاد عراق این است که ایران برود کانونهای بحران عراق را تثبیت کند نباید نسنجیده در این زمینه اقدام کنیم بلکه باید تلاش کنیم در زمان کوتاهتر با کمترین هزینه به نتیجه برسیم. »نصرتی میافزاید: «شکی نیست که ما از نظر فنی و علمی در طراحی و پروژه نویسی و اجرای طرحهای بیانزدایی ید طولایی داریم و کشوری شناخته شده در منطقه محسوب میشویم اما باید عالمانه و آگاهانه با سیاستگذاری صحیح به کمک عراق برویم.»
مالچ پاشی آخرین گزینه
رئیس جامعه جنگلبانی ایران در ادامه راهکارهایی برای برونرفت از این معضل به دست میدهد: « پیشنهاد میشود چنانچه اراضی کشاورزی رها شدهای وجود دارد با آبی که وجود دارد مرطوب شود نه اینکه دوباره به کار کشاورزی و کارهای آب بر اختصاص یابد. افزون براین، در مناطقی که لازم است بوته کاری و درختکاری شود و در نهایت اگر مناطقی شرایط بحرانی دارد و با هیچیک از این اقدامات قابل کنترل نیست مالچ پاشی شود.مالچ پاشی آخرین مرحله تثبیت شن است؛ زیرا اولا مالچپاشی یک ماده نفتی است و بالطبع آلودگیهایی در پی دارد. ثانیا اگر مالچ مجانی هم از پالایشگاه تهران تامین شود هزینه حملونقل و پاشیدن آن سرسام آور است. مالچ پاشی برای مناطقی که شرایط حاد دارند و برای عرصههای محدود مطلوب است نه عرصههای میلیونی.»
سدسازی غیراصولی منشأ تخریبهاست
مهندس ناصر مقدسی، معاون امور مناطق خشک و نیمه خشک سازمان جنگلها و مراتع کشور ضمن انتقاد از ساخت سازههای آبی بدون رعایت ضوابط زیستمحیطی، خاطر نشان کرد:« در مطالعات سدسازی، ملاحظات زیستمحیطی باید اولویت اول باشد زیرا تالابها، برکهها و دریاچهها که در پایین دست حوزه آبریز قرار گرفتهاند هریک کارکردهای تعریف شده و نقشی حیاتی در چرخه محیطزیست دارند. این درحالی است که ما بدون توجه به این واقعیت، با احداث سد، مانع ورود آب به این زیستبومها میشویم. وقتی این ممانعت با خشکسالیهای پی در پی توأم باشد سبب خشک شدن این اکوسیستمها میشود.
متأسفانه آمار و شواهد حاکی از تداوم خشکسالی است. چشمانداز آینده چنین روندی مشخص است؛ تالاب ارومیه، شادگان، بختگان، پریشان خشک خواهد شد و مشکلات وحشتناک آن گریبانگیر مردم اطراف این تالابها میشود. براین اساس، ضروری است پیش از اجرای سازههای آبی، بحث هیدورلوژیک آبی و ملاحظات زیستمحیطی بهویژه حقابه تالابها رعایتشود، در غیراین صورت در آینده نزدیک، این تالابها به کانونهای گرد و غبار تبدیل میشود.»