این سالها و روزها، کوچه‌های شهر بوی شهادت می‌دهد؛ جوانان رعنایی که جان و مال و زندگی‌شان را در راه دفاع از حرم حضرت زینب در سوریه دادند و برای حفظ امنیت در داخل مرزها جانفشانی کردند. روایت زیر داستانی کوتاه از زندگی ۸ شهید مدافع حرم است که شاید اسم آنها را کمتر شنیده باشید.

تشیییع شهدای مدافع حرم

همشهری آنلاین- الناز عباسیان: در سالهای اخیر و در دورانی که دشمنان این آب و خاک با تجهیز تمام امکانات خود و استفاده از تمام ابزارها و ایجاد ناامنی در کشورهای منطقه کمر به ایجاد توطئه و اخلال در روند پیشبرد و توسعه اهداف جمهوری اسلامی ایران بستند، مردان بزرگی با تاسی از سیره سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) برای دفاع از مرزهای این سرزمین و حرم آل الله جان خود را تقدیم کردند. به مناسبت بزرگداشت یاد و خاطره آن عزیزان، روز ١٨ مردادماه، سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی، روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم نامیده شد تا مناسبتی باشد برای تجلیل از فداکاری‌ها و تلاش ها و رشادت های این دلیرمردان. در ادامه روایت هایی از چند شهید مدافع حرم را می خوانیم.

داستان زندگی ۸ جوانی که در راه دفاع از حرم شهید شدند | از شهید اخراجی سوریه تا جوانی که مدافع بودن را به پزشک شدن ترجیح داد
نخستین شهید مدافع حرم محرم ترک

عبور از دلبستگی ها

نخستین شهید مدافع حرم محرم ترک

سال و محل تولد: ۱۳۵۷، لرستان

سال و محل شهادت: ۱۳۹۰، دمشق

نخستین شهید مدافع حرم، محرم ترک است که بسیار وظیفه‌شناس و مسئولیت‌پذیر بود و در برابر تک تک اعضای خانواده و همکاران خود را مسئول می‌دانست. با این حال او علاقه و وابستگی زیادی به دخترش فاطمه خانم داشت. زمان شهادت پدر، فاطمه تنها ۷سال داشت. مسئولیت‌پذیری شهید راهی را برایش مشخص کرده بود که از این علاقه و دلبستگی خودش را دور کرده و به میدان رزم بکشاند. او مربی تخریب و استاد دانشکده بوده و در مأموریت‌های برون‌مرزی زیادی شرکت می‌کرد. محرم در سال ۱۳۷۷ وارد سپاه شد و در زمره پاسداران انقلاب اسلامی و مشخصا از اعضای نیروی قدس و نیروهای برون‌مرزی سپاه انقلاب اسلامی درآمد. این شهید از فرماندهان توانمندی بود که از اوایل جنگ سوریه مسئولیت آموزش رزمندگان مدافع سوری را برعهده و در سازماندهی نیروهای مردمی برای انهدام نیروهای تکفیری داعشی نقش پر رنگی داشت و در سال ۹۰ و در شهر دمشق بر اثر بسته‌ای انفجاری به‌دست نیروهای تروریستی تکفیری به شهادت رسید.

داستان زندگی ۸ جوانی که در راه دفاع از حرم شهید شدند | از شهید اخراجی سوریه تا جوانی که مدافع بودن را به پزشک شدن ترجیح داد
شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام محمد پورهنگ

مدافعی که در سوریه جهاد فرهنگی کرد

شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام محمد پورهنگ

سال و محل تولد: سال ۱۳۵۶، شهرری

سال و محل شهادت: سال ۱۳۹۵، حلب سوریه

شهریور سال ۵۶ به دنیا آمد و شهریور سال ۹۵ هم از دنیا رفت. ریحانه و فاطمه، دوقلوهای او هستند که وقت شهادت پدر ۲ سالشان هم نشده بود. زینب پاشاپور، همسر شهید که خود خواهر شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور هم هست تعریف می‌کند: «۴ سال و ۷ ماه با هم زندگی کردیم. طولش اگرچه کم بود اما آن‌قدر عمق داشت که این روزها الگوی رفتاری زوج‌های جوان شود. او اهل کادو خریدن و اهدای گل بود. محمد خیلی شوخی می‌کرد. با خنده و مزاح جو کسل خانوادگی را به فضای شاد و دل‌نشین تبدیل می‌کرد. با اینکه سنی نداشت اما همه‌ آشنایان از او راهنمایی می‌خواستند. در قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا (ص) به‌عنوان نماینده‌ ولی‌فقیه مشغول به کار شد. اتاق مخصوص به خودش را داشت اما هیچ‌وقت داخل اتاقش نبود، می‌گفت حیا می‌کند از اینکه کارگرها زیر آفتاب کار کنند و او زیر کولر بنشیند. می‌رفت و به آن‌ها سرکشی می‌کرد. مقداری از حقوقش را برای یکی از کارگرها واریز می‌کرد چرا که اوضاع مالی خوبی نداشت. وقتی جنگ سوریه علنی شد تصمیم به رفتن گرفت. گفت اگر دوست نداری نمی‌روم اما جواب حضرت زهرا (س) را خودت بده... یک سال و ۳ ماه سوریه بود. احساس تکلیف می‌کرد. به‌عنوان مستشار نظامی رفت، اما بیشتر کار فرهنگی می‌کرد. دوست داشت راه دکتر چمران را برود. به خانواده‌های فقیر سرکشی می‌کرد. وضعیت بهداشتی مدارس آنجا را سروسامان می‌داد. انعکاس کارهای او تا جایی پیچید که وزیر فرهنگ آنجا متوجه خدماتش شد و در مراسمی به او لوح تقدیر دادند.» خدمات او باعث شد که مزدوران سوری، با آب آلوده او را مسموم و به شهادت رساندند.

شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام علی تمام‌زاده 
شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام علی تمام‌زاده

شهید اخراجی از سوریه

شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام علی تمام‌زاده

سال و محل تولد: ۱۳۵۵، تهران

سال و محل شهادت: ۱۳۹۴، حلب

شهید مدافع حرم علی تمام‌زاده روحانی شوخی طبعی بود که رفتنش به سوریه برای خودش ماجرایی داشت. آموزش نظامی ندیده بود و مراحل اداری داشت. تصمیم گرفت اولین بار دی‌ماه ۱۳۹۳ با گذرنامه افغانستانی به‌صورت غیرقانونی به سوریه برود. بعد از ۵ هفته توسط نیروهای حفاظت سپاه شناسایی و از سوریه اخراج شد. این اتفاق روحیه‌اش را خراب کرد اما دلسرد نشد و این بار تلاش کرد قانونی به سوریه اعزام شود. با پیگیری‌های علیرضا توسلی فرمانده تیپ فاطمیون و موافقت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سپاه قدس، اردیبهشت ۱۳۹۴ به‌صورت قانونی و به‌عنوان روحانی به تیپ فاطمیون ملحق شد. به‌گفته همرزمانش او در جبهه‌های جنگ علاوه بر مبارزه با داعش، کارهای فرهنگی و ترویج دین می‌کرد. حتی به همراه خود در این سفر، ویژه‌نامه فرهنگی لشکر فاطمیون شهدا را برای رزمندگان برده و می‌خواند. علاوه بر برنامه‌های ثابت مثل نماز و سخنرانی، مسابقات کتابخوانی و یادواره رزمندگان در مقر لشکر برگزار می‌کرد. مهیا کردن شرایط برای مسابقات والیبال و فوتبال رزمندگان هم از دیگر کارهای او بود. او در نهایت ۱۵ آبان ۱۳۹۴ مصادف با ۲۳ محرم ۱۴۳۷ در ۳۹ سالگی به شهادت رسید.

داستان زندگی ۸ جوانی که در راه دفاع از حرم شهید شدند | از شهید اخراجی سوریه تا جوانی که مدافع بودن را به پزشک شدن ترجیح داد
شهید مدافع حرم الیاس چگینی

شهید شوخ طبع

شهید مدافع حرم الیاس چگینی

سال و محل تولد: ۱۳۵۳، بوئین‌زهرا

سال و محل شهادت: ۱۳۹۴، حلب سوریه

شهید الیاس چگینی در یک خانواده فوق العاده مذهبی بزرگ شده است که روحیات جدی داشتند. با این حال او خیلی اهل مزاح و شوخی و شیطنت های خاص خودش بود. خنده‌رو، بذله‌گو، شوخ‌طبع، پرهیجان، پرهیاهو و در عین حال صاف و زلال است که شوخی‌ها و شلوغ‌کاری‌هایش تمامی ندارد، به‌طوری که از این ویژگی پر رنگ او، از در و همسایه و دوست و رفیق تا معلم و پدر و مادر و همسر بی‌بهره نمی‌مانند. از غافلگیر کردن آدم ها و بعد دادن حس و حال شادی به آنها لذت می برد. البته همیشه از افراد برای شوخی هایی که با آنها می کرد حلالیت می گرفت. بعد از خدمت سربازی وارد سپاه می‌شود و در چرخشی شگفت‌آور، دیگر آن آدم سابق در چشم همگان نیست. سربه‌زیر، متین، موقر و کم‌حرف می‌شود و برای دفاع از حرم و حریم بی‌بی زینب بی‌تاب. او در سوریه بر اثر اصابت خمپاره به شهادت می رسد و پیکرش ۶ سال بعد، طی عملیات تفحص پیکر مطهر شهدا توسط تیم تفحص ایثارگران سپاه و نقسا در سوریه کشف و هویتش از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.

داستان زندگی ۸ جوانی که در راه دفاع از حرم شهید شدند | از شهید اخراجی سوریه تا جوانی که مدافع بودن را به پزشک شدن ترجیح داد
شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی

وعده شهادتش را آیت‌الله بهجت داد

شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی

سال و محل تولد: سال ۱۳۶۳، خمینی‌شهر

سال و محل شهادت: سال ۱۳۹۴، حلب سوریه

سال ۱۳۶۳ در خمینی‌شهر به دنیا آمد. نامش را فرهاد گذاشتند. فوتبالیستی خوبی بود و وارد تیم نوجوانان سپاهان اصفهان شد و پس از مدتی فعالیت ورزشی، تصمیم گرفت که وارد حوزه علمیه شود و به مدت دوسال دروس طلبگی را در محضر آیت الله ناصری می خواند. مدارج تحصیلی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت تا اینکه یک اتفاق باعث شد مسیر زندگی‌اش تغییر کند. یک شب خواب عجیبی دید و چون تعیبرش را نمی‌دانست نزد آیت‌الله ناصری استاد اخلاقش رفت و خواب را برای او تعریف کرد. آیت‌الله ناصری پیشنهاد داد به محضر آیت‌الله بهجت برود و جواب را از ایشان بگیرد. شهید کاظمی با آیت‌الله بهجت دیدار کرد و بعد از بیان خواب فهمید که در آینده به شهادت خواهد رسید. او همانجا نامش را از فرهاد به عبدالمهدی تغییر داد و بنا به دلایلی به نیروی سپاه پیوست. او با ورودش به سپاه به‌دلیل توانمندی که داشت خیلی زود توانست دوره‌های مختلف نظامی را پشت سر بگذارد و به‌عنوان فرمانده گروهان انتخاب شود. بعد هم فرمانده گردان امام‌حسین(ع) سپاه ناحیه خمینی‌شهر شد. اواخر آذرماه سال ۱۳۹۴ برای دفاع از حریم آل‌الله(ع) به جبهه مقاومت پیوست و در شهر حلب به شهادت رسید.

داستان زندگی ۸ جوانی که در راه دفاع از حرم شهید شدند | از شهید اخراجی سوریه تا جوانی که مدافع بودن را به پزشک شدن ترجیح داد
شهید مدافع حرم مجید قربانخانی

من باشم و کسی نگاه چپ به حرم بی‌بی زینب(س) بیندازد؟

شهید مدافع حرم مجید قربانخانی

سال تولد: ۱۳۶۹، تهران

سال شهادت: ۱۳۹۴، خان‌طومان سوریه

مجید را تمام اهالی محل می‌شناختند. ابهت زیادی بین آنها داشت. حرفش برش داشت و با آن‌که سن و سالش زیاد نبود اما کدخدامنشانه دعوای بین بچه‌های محله را آشتی می‌داد و دعوت‌شان می‌کرد قهوه‌خانه تا قلیانی بکشند و چایی و املتی با هم بخورند. زیاد قلیان می‌کشید و همین باعث شد تا پدرش با او دعوا کند و مجید ۲ شب به خانه نرود. مجید اهل نماز و روزه و دعا نبود، ولی از کودکی در عزاداری ‌های هیأت‌امام حسین(ع) شرکت می‌کرد. پسر خیلی شری بود و همیشه چاقو در جیبش بود. قلدر بود و همه کوچک‌ترها باید به حرفش گوش می‌دادند. کم‌ کم قهوه‌خانه‌ای برای خودش تاسیس کرد و در آنجا برو و بیایی داشت. اما تولد روحی دوباره آقامجید، به‌عنوان جوان لوطی‌مسلک، دلباخته و ارادتمند اهل‌بیت(ع) در همین مجلس روضه‌خوانی هیأت سیدالشهدا(ع) اتفاق افتاد. خیلی تلاش می‌کند خودش را به سوریه برساند تا به حرفی که گفته عمل کند. سال ۱۳۹۴ در منطقه خان‌طومان حلب سوریه به شهادت رسید و مفقودالاثر شد. پیکر او پس از گذشت حدود ٣ سال از شهادتش با آزمایش دی‌ان‌ای شناسایی شد.

داستان زندگی ۸ جوانی که در راه دفاع از حرم شهید شدند | از شهید اخراجی سوریه تا جوانی که مدافع بودن را به پزشک شدن ترجیح داد
شهید مدافع حرم اکبر شهریاری

نخبه‌ای که پزشک نشد و مدافع حرم شد

شهید مدافع حرم اکبر شهریاری

سال و محل تولد: ۱۳۶۳، تهران

سال و محل شهادت: ۱۳۹۲، دمشق

شهید اکبر شهریاری دانش‌آموز نمونه‌ای بود و بعد از دیپلم در آزمون سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی قبول شد. زهرا شهریاری، خواهرش می‌گوید: «پدرم خیلی به درس ما اهمیت می‌داد. همیشه می‌گفت برای خودتان کسی شوید. وقتی اکبر در رشته پزشکی قبول شد پدرم در پوست خودش نمی‌گنجید. او را در لباس پزشکی می‌دید. اما برادرم تمایلی نداشت. گفت می‌خواهد وارد سپاه شود. پدرم مخالفت کرد، اما او آن‌قدر گفت تا بالاخره پدرم را راضی کرد. او برای ریش‌سفیدی کردن و دستگیری از دیگران خیلی جوان بود، اما این‌کار را می‌کرد. تازه وارد نیروی سپاه شده بود و برای خودش درآمدی داشت، بااینکه زیاد نبود اما همان را هم با دیگران تقسیم می‌کرد. اکبر سال ۹۰ ازدواج کرد. رفتار مهربانی با همسرش داشت، معتقد بود زن مقدس است و برای ابزار کار خلق نشده است که ظرف بشوید و جارو کند. در زندگی خانوادگی برای خودش الگویی بود. اکبر خیلی صبور بود. مشکلاتش را پشت در می‌گذاشت و به خانه می‌آمد. به‌ندرت اسم همسرش را صدا می‌کرد، از کلمات زیبایی برای صدا کردنش استفاده می‌کرد.»

شهید مدافع حرم جاویدالاثر شهید امیرعلی محمدیان
شهید مدافع حرم امیرعلی محمدیان

جوان‌ترین شهید مدافع حرم

شهید مدافع حرم امیرعلی محمدیان

سال و محل تولد: سال ۱۳۷۱، تهران

سال و محل شهادت: ۱۳۹۵، سوریه

شهید امیرعلی محمدیان جوان‌ترین شهید مدافع حرم است. با شروع جنگ سوریه، امیرعلی آرام و قرار نداشت. مرتب موضوع رفتنش را در خانه مطرح می‌کرد. اما مادر اجازه‌ی رفتن به او نمی‌داد. لحظه‌ آخر به او می گوید از بین سه فرزندی که خدا به شما عنایت کرده نمی‌خواهی یکی‌شان را قربانی حضرت زینب(س) کنی؟ با این حرف مادر رضایت داد و راهی می شود. مدت زیادی در سوریه نبود که خبر شهادتش را آوردند. گویا شب عملیات پایش تیر خورده و روی زمین می افتد. همرزمانش می خواهند کمکش کنند که راضی نمی شود. می گوید بروید من خودم را می رسانم. اما دیگر کسی خبر داد نشد. امیرعلی شیفته حضرت فاطمه(س) بود و دوست داشت مثل او گمنام دفن شود. ۲ سال پیش پیکرش شناسایی و به وطن برگشت. نکته جالب درباره او که پشت یک برگه موارد بدهی‌اش نوشته ‌شده است. تأکید داشت به وسایل بیت‌المال دست نزنید و خودش هم دست نمی‌زد. اما با این‌حال برای اطمینان وجهی را به این موضوع اختصاص داده است. خودش نماز و روزه‌هایش را به‌جا آورده اما این ۳۰ روز نماز قضا که نوشته مربوط به یکی از دوستانش است که در سانحه‌ی تصادف فوت کرده است.

کد خبر 872840
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha