دیگر خبری از صدای ماشین ها و موتورها نیست و سکوت بر خیابان حکمفرماست. دو طرف خیابان را بسته اند و در آنجا پلیس حضور دارد تا هیچ سواره ای آرامش پیاده ها را بر هم نزند. البته توقع داشتم که حداقل صدای بیل و کلنگ به گوشم برسد، اما از آنها هم خبری نیست.
از مغازه داری که در ابتدای خیابان جا خوش کرده در مورد وضعیت آنجا سئوال می کنم. می گوید که یک ماه است خیابان را بسته اند اما هیچ کاری برایش انجام نداده اند.
کوچه مروی که از خیابان ناصرخسرو شروع و به نمای پامنار ختم می شود، یکی از قدیمی ترین محله های تهران است که به دلیل وجود مسجد و مدرسه مروی که در مرکز کوچه در سال 132 توسط محمدحسین خان مروی ساخته شده، در آن، نامش را اینگونه گذاشته اند. 200 سال از عمرش می گذرد و طولش حدود 350 متر است.
با رفتن به این کوچه هم می توان از بازارش خرید کرد و هم می شود بناهای تاریخی زیادی مانند مدرسه مبارکه فخریه معروف به خان مروی، بازارچه مروی، عمارت و جلوخان شمس العماره، سرای مظفریان، مسجد آقامحمود(حکیم) را دید که هر کدام قسمتی از تاریخ کشورمان را در بر دارند.
حدود شش ماه است که حال و هوای کوچه عوض شده است و علاوه بر غبار زمان، گرد و خاک ناشی از بازسازی آنجا، چهره کوچه را فرسوده تر از گذشته کرده است اما در آینده ای نزدیک کوچه مروی به اندازه 60 _ 50 سال و یا شاید بیشتر جوان می شود .
آنطور که شنیده ام می خواهند این کوچه را به پیاده راه تبدیل کنند و از جمله کارهایی که برای بازسازی این کوچه انجام می شود، به این قرار است:
۱)مرمت ساختمان ها و بناهای قدیمی و تاریخی و حتی الگوبرداری از ابنیه اش و تعمیم آنها به بدنه های دیگر این کوچه
2) ارتقای کیفیت بافت جدیدی که به مرور زمان احداث شده و هیچ سنخیتی با بافت تاریخی کوچه ندارد.
3) ایجاد حس امنیت و تسهیل در رفت وآمد
4) بهسازی زیرساخت ها و تاسیسات شهری
5)ساماندهی پارکینگ موتورسواران که در حال حاضر ترافیک سواره ای در محل ورودی کوچه از سمت خیابان ناصرخسرو ایجاد کرده است.
پلیس، مردی را که بیشتر شبیه جوان های بیکاری که زندگی را با مد روز معنی می کنند، تا یک خلافکار، دستبند زده از بین جمعیت بیرون می آورد. یکی می گوید که دزد بوده و آنهم از نوع مسلحش و دیگری با هیجان خاصی اضافه می کند از جلوی چشم پلیس دزدی کرده است.
به هر حال ماجرای پلیسی به پایان می رسد و دیوار بتنی شکسته می شود و من می توانم به کوچه مروی برسم تا ببینم کار این کوچه بعد از شش ماه به کجا رسیده است. ده ها کارگر را می بینم که با بیل و کلنگ به جانش افتاده اند.
بعضی جاها را کاملا گود کرده اند و کارگرانی خاک ها را جا به جا می کنند. یکی به کف زمین می رسد و دیگری به دیوارها و خلاصه اینکه همه مشغول کار کردن هستند و توجهی هم به نگاه های پرسشگر من نمی کنند که چرا مدت بازسازی کوچه اینقدر طول کشیده است.
بنابراین ترجیح می دهم تا مغز سرم پخته نشده، بیش از این زیر آفتاب سوزان نایستم و به دنبال جواب سوالم بروم.
دکتر حجت الله ملاصالحی، مدیر عامل سازمان زیباسازی شهر تهران جوابگوی سوال هایم است. ملاصالحی جواب می دهد که پروژه بازسازی کوچه مروی چند سالی است که شروع شده و حدود 3-2ماه است که فعالیتشان را توسعه داده اند و به احتمال زیاد تا شش ماه دیگر پروژه به پایان می رسد.
او در ادامه از مشکلاتی که در راه بازسازی کوچه وجود دارد، می گوید: کار این کوچه پیچیدگی های خاص خودش را دارد. کاری که اینجا انجام می دهیم در چهار جبهه دیوار، سقف، کف و زیرزمین است که کابل های برق و تلفن را عوض می کنیم. بعضی از خانه های اینجا بسیار قدیمی است و مجبوریم دیوارهایشان را خراب کنیم و دوباره بسازیم.
کوچه بسیار تنگ و پرتردد است که امکان کار در روز را از ما گرفته و مجبوریم بیشتر کار را در شیفت شب انجام دهیم چون در روز نمی شود کوچه را تعطیل کرد. در آخر هم، هزینه مصرفی برای بازسازی کوچه را در حدود یک تا یک و نیم میلیارد تومان پیش بینی می کند.
باغ سپهسالار، دنباله رو کوچه مروی
غیر از کوچه مروی که دارد به پیاده راه تبدیل می شود، قرار است چنین پروژه ای هم در باغ سپهسالار انجام شود. بنابراین سری هم به آنجا می زنم. هیچ وقت فکرش را نمی کردم بتوان چنین آرامشی را در خیابانی که معدن کفش است، پیدا کرد.
دیگر خبری از صدای ماشین ها و موتورها نیست و سکوت بر خیابان حکمفرماست. دو طرف خیابان را بسته اند و در آنجا پلیس حضور دارد تا هیچ سواره ای آرامش پیاده ها را بر هم نزند. البته توقع داشتم که حداقل صدای بیل و کلنگ به گوشم برسد، اما از آنها هم خبری نیست.
از مغازه داری که در ابتدای خیابان جا خوش کرده در مورد وضعیت آنجا سئوال می کنم. می گوید که یک ماه است خیابان را بسته اند اما هیچ کاری برایش انجام نداده اند. تعداد کمی خریدار در خیابان حضور دارند و اکثر مغازه ها خلوت است.
به طرف یکی شان می روم که به ویترین مغازه اش تکیه داده. از وضعیت موجود راضی به نظر نمی رسد و می گوید: اینجا را بسته اند، بدون اینکه کاری بکنند و آخرش هم بازش می کنند. مردی کنار مغازه اش دست در جیب مشغول سوت زدن است و احتمالا بیکاری حوصله اش را سر برده.
او می گوید که اینجا را آزمایشی بسته اند تا بعدا تصمیم نهایی را در موردش بگیرند. تا انتهای خیابان قدم می زنم و نظر فروشندها، کم و بیش مثل هم است. بنابراین باز هم به سراغ رئیس سازمان زیباسازی تهران می روم تا علت بسته شدن شهر کفش ها را برایم توضیح دهد.
دکتر ملاصالحی در این مورد می گوید: یک ماه طرح آزمایشی داشتیم که ببینیم وقتی خیابان را می بندیم اثرات ترافیکی اش روی خیابان های اطراف به چه شکل است. این یک ماه آزمایشی بود تا هم طرحمان تمام شود و هم انتخاب پیمانکار صورت بگیرد و در ضمن مراحل ترافیکی اش را طی کنیم و ان شاء الله از اواسط تیرماه فعالیت اجرایی این خیابان شروع می شود.
اما چه کارهایی قرار است در این خیابان انجام شود؟ ملاصالحی توضیح می دهد: قصد داریم نورپردازی اینجا را درست کنیم. مبلمان شهری و سایبان قرار دهیم و در ضمن ابنیه تاریخی اش را هم بازسازی کنیم. در کل اینجا را تبدیل به یک پیاده راه می کنیم تا خانواده ها در کمال آرامش خرید کنند و جایی را برای استراحت کردن داشته باشند.
پیاده راه چیست؟
با توجه به آنچه گفته شد، کوچه مروی و باغ سپهسالار قرار است به پیاده راه تبدیل شود، اما راستش درست نمی دانم فرق پیاده راه با پیاده رو چیست و اصلاً محلی که قرار است پیاده راه شود، چه ویژگی هایی باید داشته باشد.
به همین دلیل به سراغ خراسانی زاده، معمار منظر شهری می روم تا در این زمینه راهنمایی ام کند. خراسانی زاده می گوید: بستگی دارد که پیاده راه در چه موقعیتی مطرح شود. یعنی هم می تواند در فضای شهری باشد و هم پارک ها.
در ضمن با توجه به شرایط آب و هوایی و اقلیمی نقاط مختلف، شرایط فرق می کند. این است که پیاده راه ها در ارتباط با نوع شهر و نوع مسیرشان بایستی مجهز باشند؛ چه به لحاظ تناسبات عرض عبور و مرورشان و چه به لحاظ شرایط اقلیمی شان و همینطور چه به لحاظ فاصله هایی که بایستی خدمات جانبی یا ایستگاه های نشستن و سرویس های مبلمان شهری برایشان فراهم شود.
به او می گویم که منظورم کوچه مروی و باغ سپهسالار است و او ادامه می دهد: این مسیرها تقریباً در بافت قدیم شهری قرار دارند و بیشتر به لحاظ مسائل هویت شهری مطرح هستند و باید به آنها پرداخته شود. آن هم به این ترتیب که کف شان مناسب سازی شود، از نظر عبور و مرور مردم مناسب باشند و همینطور سایبان داشته باشند و در ضمن باید خدمات مبلمان شهری و خدمات جانبی فراهم شود تا هم جنبه های عبور و مرور تامین شود و هم جنبه های تفرجگاهی. شنیده بودم که در نزدیکی پیاده راه ها باید پارکینگ طبقاتی وجود داشته باشد.
خراسانی زاده هم شنیده ام را تایید می کند: پارکینگ ها هم بستگی به موقعیت شهری شان دارد. این مراکزی که شما می فرمایید، در بافت های شلوغ و پرتراکم شهری هستند و چون بعضا مسیر هایی را هم قطع می کنند، باید هم مسیر های عبور و مرور جانبی برایشان پیش بینی شود و هم پارکینگ های طبقاتی مناسب در نزدیکی شان.