همشهری آنلاین - حوادث: بامداد شانزدهم تیرماه امسال به قاضی محسن اختیاری، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که مردی جوان در جریان یک درگیری به قتل رسیده است.
محل درگیری، کافه رستورانی در شمالغرب پایتخت بود و تیم جنایی برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شد. بررسیها نشان میداد که مقتول به عنوان پرسنل حفاظت در رستورانها مشغول به کار بوده و وظیفه داشت که اگر مزاحمت یا درگیری در رستوران صورت گرفت، به دعوا خاتمه دهد. آنطور که شاهدان می گفتند قاتل هم مانند مقتول مسئولیت حفاظت در رستورانها را بر عهده داشت و هر دو همکار یکدیگر بودند.
در ادامه معلوم شد که قاتل و مقتول از مدت ها قبل با یکدیگر دچار اختلاف شده بودند و مدام برای یکدیگر کری میخواندند. شب حادثه اما دوستان آنها تصمیم گرفته بودند که بین این دو را آشتی دهند، برای همین با مقتول تماس گرفته و از او خواسته بودند، خودش را به رستورانی که قاتل در آنجا کار میکرد برساند تا به اختلافات آنها خاتمه دهند. آن شب، مقتول خودش را به رستوران رساند اما قاتل به محض دیدن او، با وی بحثش شد و بین آنها درگیری رخ داد. در این میان مقتول که از قبل، احتمال درگیری داده و با خودش چوب بیسبال آورده بود، ضربه ای به قاتل زد. قاتل نیز نتوانست خشمش را کنترل کند و با قمه ضربه ای به مقتول زد و وقتی او خون آلود روی زمین افتاد، از ترسش گریخت.
در ادامه تحقیقات معلوم شد که عامل جنایت از اشرار و مجرمان سابقهدار بوده است. آنطور که شاهدان می گفتند، وی زمان حادثه پابند الکترونیکی به پایش داشته و این نشان می داد که او بارها به زندان رفته است. تحقیقات تکمیلی فاش کرد که عامل جنایت پیش از این۸ مرتبه به اتهام سرقت بازداشت شده و درحالی که دوران محکومیتش را سپری می کرد، با سپردن وثیقه و پابند الکترونیکی از زندان آزاد شده بود.
در تعقیب قاتل
با این اطلاعات جست و جو و رصد کارآگاهان پلیس آگاهی تهران، برای بازداشت قاتل فراری آغاز شد تا اینکه ردیابیها نشان داد وی خودش را به شهر خوی رسانده و قصد خروج از کشور را دارد. در این شرایط کارآگاهان جنایی، راهی شهر مرزی شدند و در بررسیهای انجام شده، قاتل فراری را پیش از خروج از کشور دستگیر کردند.
رودست خوردم
متهم به قتل در بازجویی ها به جنایت اعتراف کرد و گفت: پس از قتل، خیلی پشیمان شدم. می دانستم اگر دستگیر شوم قطعا اولیای دم مرا نمی بخشند و قصاص می شوم. به همین دلیل تصمیم گرفتم هرطور شده از کشور فرار کنم. من باید قاچاقی از کشور خارج می شدم. مقصدم ترکیه بود و با پرس و جو از دوستانم توانستم یک قاچاقبر پیدا کنم و هرچه پول و دلار داشتم به او دادم. او گفت نصف شب به منطقه مرزی بروم تا مرا از مرز رد کند و من هم رفتم اما هرچه منتظر ماندم نیامد تا اینکه پلیس رسید و دستگیر شدم.
این متهم پس از اقرار به جنایت، با قرار قانونی بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
وقتی قاتلان فراری تبدیل به مالباختگان میشوند
مروری بر پرونده های جنایی نشان می دهد که تا حالا قاتلان زیادی از ترس قصاص شدن نقشه فرار از کشور را کشیدهاند اما در این مسیر گرفتار کلاهبرداران و تبدیل به مالباخته شدهاند. چرا که قاچاقچیان انسان خوب میدانند بسیاری از افرادی که قصد دارند به صورت غیرقانونی از مرز خارج شوند، ریگی در کفش دارند و به تصور اینکه جرات نمیکنند شکایت کنند، دست به کلاهبرداری از آنها میزنند.
مرز پاکستان
همین چند روز قبل، خبر دستگیری قاتلی در صفحه حوادث همشهری چاپ شد که قصد فرار به پاکستان را داشت اما به دام قاچاقچیان انسان گرفتار شد. اویک ماه قبل در جریان درگیری مقابل کافه ای در غرب پایتخت با جوانی درگیر شدند آن هم به خاطر صحبت کردن با صدای بلند در کافه. عامل جنایت پس از قتل تصمیم گرفت هر طور شده از کشور فرار کند. او با دو قاچاقچی آشنا شد تا وی را به پاکستان انتقال بدهند. به همین دلیل مقداری پول به حساب آنها واریز کرد و راهی روستایی در شرق کشور شد. در آنجا مابقی پول را هم به دست قاچاقچیان رساند به گمان اینکه قرار است شبانه از مرز عبور کند اما خبر نداشت که به دام دو کلاهبردار گرفتار شده است. او وقتی دید سرش کلاه رفته و همه سرمایه اش را از دست داده به تهران برگشت تا اینکه در نهایت دستگیر شد.
آواره شدن قاتلان آقای دکتر
پرونده دیگری که به آذر ماه سال ۱۴۰۱ برمی گردد مربوط به قتل مردی است که استاد دانشگاه و دکتر بود. همسر آقای دکتر که به وی خیانت کرده و با مردی به نام مهران آشنا شده بود، با همدستی یکدیگر جان آقای دکتر را گرفته بودند. همسر آقای دکتر به خاطر مسائل خانوادگی با شوهرش دچار اختلاف شده بود. از سوی دیگر این زن هر ازگاهی به کافه ای در تهران می رفت و مافیا بازی می کرد که با مهران همبازی خود آشنا شده و کم کم رابطه عاشقانه میان آن دو شکل گرفته بود. این زن و مرد پس از قتل آقای دکتر رفتند و همه سرمایه شان که در آن زمان ۳۰۰ میلیون تومان بود را به قاچاقچی انسان دادند تا به ترکیه بروند اما مرد قاچاق بر کلاهبردار از آب در آمد. آنها می خواستند بار دیگر به ترکیه بروند اما شنیدند زلزله مهیبی در آنجا آمده و از تصمیمشان برای رفتن به ترکیه منصرف شدند اما در نهایت به دام پلیس افتادند.
گنده لاتی که طعمه کلاهبرداری شد
یکی دیگر از قاتلان فراری که طعمه کلاهبرداران شد، گنده لات شرق تهران بود که به خاطر کری خوانی جان مرد شروری را گرفته بود. وی آبان پارسال در جریان درگیری به خاطر کری خوانی و قدرت نمایی جان مرد جوان را گرفت و از آنجا که میدانست به زودی دستگیر خواهد شد به شهر اردبیل رفت تا خودش را به مرز رسانده از کشور خارج شود. او همه سرمایه اش را در اختیار یک قاچاقچی انسان قرار داد اما او کلاهبردار از آب درآمد و همه سرمایه وی را بالا کشید. گنده لات شرق تهران حتی چند روز به جست و جو در شهر پرداخت تا از مرد کلاهبردار انتقام بگیرد اما او را پیدا نکرد و در نهایت ماموران پلیس دستگیرش کردند.
نظر شما