به گزارش همشهری آنلاین، چهارم خرداد امسال مرد جوانی با مراجعه به کلانتری قلعه نو از کارگر یک دامداری در اطراف منطقه شکایت کرد و در تشریح ماجرا گفت: من و همسر و پسر ۸ سالهام در منطقه قلعه نو زندگی میکنیم. چند ساعت قبل پسرم شهاب با دوستانش برای بازی به حوالی گلتپه رفته بود اما وقتی به خانه برگشت سر و وضع بههمریختهای داشت و حالش خیلی بد بود و بهشدت گریه میکرد. هرچه میپرسیدیم چه اتفاقی افتاده حرفی نمیزد اما آنقدر من و مادرش پیگیر شدیم تا بالاخره سکوتش را شکست و گفت مرد جوانی که در دامداری کار میکند او را آزار داده است.
پس از ثبت این شکایت کودک با دستور قضایی برای معاینه به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان این سازمان آزار و اذیت وی را مورد تأیید قرار دادند. با این گزارش مأموران به سراغ متهم که از افراد شرور منطقه بود، رفتند و وی را بازداشت کردند.
وی بعد از دستگیری و انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من کاری نکردم این پسر بچه و دوستانش اغلب مواقع برای بازی به نزدیکی دامداری که من در آنجا کار میکنم میآیند و بعد از چند ساعت هم به خانهشان برمی گردند. بارها دیده بودم که آنها حیوانات را آزار میدادند و به همین خاطر چند باری به آنها تذکر دادم اما به حرفهایم توجهی نکردند تا اینکه آن روز عصبانی شدم و او را کتک زدم بعد هم رهایش کردم حالا پدرش برای اینکه من را اذیت کند شکایت کرده و اتهام تعرض زده است. در صورتی که من شهاب را آزار ندادهام و اتهامم را هم قبول ندارم.
در حالی که متهم در چندین مرحله بازجویی اتهامش را انکار میکرد، پدر شهاب این بار مردی را که شاهد ماجرا بوده به پلیس معرفی کرد.
این شاهد در توضیح ماجرا گفت: آن روز من نزدیک دامداری بودم و دیدم که شهاب با دوستانش در حال بازی است اما متهم به او نزدیک شد و در گوشش حرفی زد و بعد از یکی، دو دقیقه شهاب را به داخل دامداری برد. پس از یک ربع هم شهاب با حالتی مضطرب و پریشان و در حالی که اشک میریخت از دامداری بیرون آمد.
با اظهارات مرد شاهد و گزارش کارشناسان پزشکی قانونی که وجود آثار جرم روی لباسهای پسر خردسال را تأیید کرده بودند، تحقیقات تکمیل و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
برگزاری جلسه رسیدگی پشت درهای بسته
در این جلسه که به صورت غیرعلنی برگزار شد پدر شهاب بار دیگر به جزئیات شکایتش از متهم پرداخت و در پایان هم درخواست اشد مجازات کرد.
سپس شهاب به جایگاه رفت و در توضیح ماجرا برای قضات گفت: آن روز به همراه دوستانم به نزدیکی دامداری رفته بودیم که متهم به سراغم آمد و گفت که یک توله سگ دارم که خیلی قشنگ و بامزه است. اگر میخواهی آن را ببینی باید با من به داخل دامداری بیایی. من هم که فکر میکردم او راست میگوید همراهش رفتم اما او به محض اینکه وارد دامداری شدم من را آزار داد.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و باز هم اتهامش را رد کرد و گفت: من شهاب را آزار ندادهام. او هر روز با دوستانش به نزدیکی دامداری میآید. شاید یکی از دوستانش او را آزار داده است.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، مرد شرور را به اعدام محکوم کردند.
نظر شما