این نمایشگاه که بیش از 100 اثر از این هنرمند را در بر میگرفت برای نخستین بار در جمع اعضای خانواده وی برگزار شد. برای آشنایی مخاطبان ایرانی دوستدار آثار حجمی، گزارش مجله هنری آرت از این نمایشگاه را از نظر میگذرانیم.
برای آلبرتو گیاکومتی آنقدر نمایشگاه برپا کردهاند که وقتی دوباره خبر برپایی نمایشگاه آثار او را میشنوی بیدرنگ از خود میپرسی اینبار این تندیسساز مشهور اهل سوئیس چه ایده جدیدی را از چنته مهارت و تجربه خود بیرون خواهد داد؟
مجموعه هنری بیلیر میکوشد آثار این هنرمند پرکار را که در مقاطع مختلف هنری شکل گرفته برای نخستین بار در یک جمع خانوادگی و با ارائه بیش از 100 اثر وی به نمایش درآورد. پدر کومتی یکی از نئوامپرسیونیستهای سابق سوئیس و مهمترین معلم هنری آلبرتو بود. آگوست، عموی کومتی نیز یک هنرمند صاحب سبک به شمار میرفت که توانست یک سبک نقاشی منحصربهفرد در قالب لکههای رنگی و افکتهای بصری قوی ایجاد کند. دیگر اعضای خانواده این هنرمند نیز بهعنوان دستیار و مدلهای نقاشی آلبرتو فعالیت میکردند.
آنتا (مادر آلبرتو)، همسر و برادرش (برونو) که بهعنوان معمار سبک مدرنیسم در سوئیس فعالیت میکرد همواره در آثار این هنرمند- اعم از تابلوهای نقاشی، طراحیها و بهویژه تندیسهای او- تکرار میشوند؛ ضمن آنکه بدون کمکهای تکنیکی دیگر برادرش دیهگو موفقیت بسیاری از آثار کومتی در پاریس حاصل نمیشد؛ به همین دلیل نخستین غرفههای این نمایشگاه نیز با آثاری از پدر و عموی کومتی آغاز شده و به آثار آلبرتو ختم میشود.
چینش این آثار بهگونهای است که آثار پدر و عمو در حالت گفتوگو با آثار آلبرتوی جوان قرار گرفته است. یکی از این آثار تندیسی است که آلبرتو از سر پدر خود طی سری تلاشهای تاثیرگذاری در قالب یک حجم انتزاعی ساخته است. بازدیدکنندگان این نمایشگاه میتوانند از آثار شکلگرفته به سبک سوررئالیسم این هنرمند نیز که تاکنون کمتر دیده شده است بازدید کنند.
این آثار از بازدیدکنندگان تقاضا میکنند که آنها را حرکت دهند! لابد میپرسید چطور؟ به گفته هیات امنای نمایشگاه تلاش شده است محوریت این نمایشگاه جهتگیری جدید کومتی به فضای بیرونی اشیا باشد؛ همچنان که نقطه اوج نمایشگاه نیز به غرفهای اختصاص داده شده که در آن یکی از مجسمههای ریز او به نمایش گذاشته شده است. به ریزبودن این مجسمه نگاه نکنید چون با تمامی کوچکیاش توانسته از بالای یک پایه بلند، بسیاری از بازدیدکنندگان را به سوی خود کشانده و تحتتأثیر قرار دهد.
اینجا و در این نمایشگاه میتوان قدرت و آرامشی را تجربه کرد که هنر را تنها برای لحظات زودگذر خوشبختی به شکوفایی رسانده است. بازدیدکنندگان این نمایشگاه در حقیقت به اینجا احضار شدهاند تا دورتادور مجسمهها پرسه زده و آنها را از همه زوایا برانداز کنند و از مشاهده ابعاد تندیسها به جزئیات برسند؛ به اینکه چگونه حرکت یا همان تغییر ابعاد، این امکان را برای کومتی فراهم کرده است که به یک مقیاس جسمی نرمال از آثارش دست یابد. وی تازه زمانیکه تصمیم گرفت یکی از مجسمههایش را روی یک اتومبیل کوچک برقی قرار دهد (اتومبیلی که او بهطور اتفاقی از برادرزادهاش گرفته بود) به راه جدیدی دست یافت و توانست بر فاصلهای که نسبت به دیگران احساس میکرد غلبه کند.
مجسمـهها بـا چرخشهای جزئی بدن
بازدید کنندگان، از خود حرکت نشان میدهند و به این ترتیب با هر قدمی که برمیداریم تا حد قابل توجهی تغییر میکنند؛ برای همین اولف کوستر رئیس هیات امنای نمایشگاه بیلیر از غرفههایی باز با چشماندازهای رو به طبیعت استفاده کرده؛ درست مانند مسیر آزاد دو با مانع که در آن مجسمهها و بازدیدکنندگان توانستهاند غرفه منحصربهفردی را تشکیل دهند. اما ناگفته نماند که هنر نقاشی نیز در این میان بهعنوان ابزاری برای محکزدن حس این هنرمند مورد استفاده قرار گرفته است. این موضوع را میتوان از تابلوهای رنگی و آتلیهای این هنرمند دریافت که در آنها مناسبات نزدیک و گفتوگوهای جاری در یک آتلیه کوچک به تصویر کشیده شده است.
این آتلیه را گیاکومتی در پاریس طی دههها اداره میکرد اما باید اعتراف کرد که این نقاش حتی زمانیکه قلموی نقاشی به دست میگرفت در دل، کماکان مجسمهساز باقی میماند. درک سهبعدی فضا جزو علایق اولیه اوست و وی در این عرصه به خلق آثار بهیادماندنی بسیاری نایل شده است؛ ضمن آنکه نمایشگاه بیلیر با یک سورپرایز واقعی (همان شگفتانه فرهنگستانی خودمان) منتظر بازدیدکنندگان است.
کوستر رئیس هیات امنای نمایشگاه میکوشد در یکی از غرفهها این مجسمهساز را بهعنوان یک طراح معرفی کند. زمانیکه آلبرتو به سبک سوررئالیسم فعالیت میکرد مجبور بود برای گذران زندگی خویش 100 اثر هنری برای جان میشل فرانک، مهندس داخلی ساختمانهای قشر ثروتمند پاریس طراحی کند که بسیاری از این آثار به مرحله تولید نیز رسیدند. در میان گلدانها و لامپهای بهجایمانده از آن سالها یک کیسه پارچهای متعلق به سال 1930 بهطور خاصی جلب توجه میکند. این کیسه یک محفظه کوچک است که برای نگهداری کلیدها و لوازمی از این دست به کار میرود.
هر بازدیدکنندهای دوست دارد این کیسه پارچهای را برای استفاده شخصی خود سفارش دهد. به گفته کارشناسان، این اثر هنری به مجسمههای سوررئالیستی بسیار نزدیک است و روشن میکند که سؤال کردن درباره فضای داخلی یک سوژه - همان چیزی که گیاکومتی در آن زمان نمادهایی برایش خلق کرده بود- لوازم دمدستی را نیز تا حد بسیار زیادی تحتتأثیر قرار داده است.
آلبرتو گیاکومتی یکی از هنرمندان همهفنحریف است که قبل از هر چیز با مجسمههایش به شهرت جهانی دست یافته است.
مجسمههای او بیشتر به سبک سوررئالیسم خلق شدهاند. گیاکومتی در خلق آثارش بلندپروازی بسیاری به خرج میداد بهطوریکه اغلب، هفتهها با کوچکترین جزئیات ورمیرفت و سپس در پایان، همهچیز را یکباره رد میکرد تا دوباره از نو شروع کند. و در این اثنا وی به تصورات خود تا حد زیادی نزدیک شده بود. کومتی همواره طی این سالها به دوستانش خبر میداد که اکنون به هدفش دست یافته است.
مجسمههای این هنرمند همواره باریک و بلند بوده و ابعاد جسمی اغراقآمیزی دارند. اثر بسیار مشهور گیاکومتی که تصویر آن روی اسکناسهای 100 فرانکی هم دیده میشود تندیس مردی است که در حال گامبرداشتن است. کنتراست موجود میان حالت گامبرداشتن و پاهای متعادل این تندیس ایستاده بسیار زیاد است. این مجسمه در حقیقت نوعی نمایش دور از ذهن حرکت است. فعالیت اصلی این هنرمند در قرن بیستم درک خاص او از فضاست.
موضوعات مورد علاقه وی برقراری ارتباط میان خلأ در فضا و مجسمههای درون آن است؛ به این ترتیب تندیسهای ایستاده و گامبردارنده در این فضا بهطور مشترک با بازدیدکنندگان بهطور تداعیکننده، اصول وجود انسان را منعکس میکنند. این فضا و مجسمههایش در حقیقت انعکاس تنهایی انسان مدرن است. گیاکومتی در کنار خلق تندیس، به نقاشی نیز علاقه داشت و آثار بسیاری را اعم از پرتره و طبیعت بیجان خلق کرد.
کومتی در نمایشگاههای هنری بسیاری نظیر داکیومنتا(بزرگترین نمایشگاه هنرهای تجسمی در آلمان) در سال 1959 و داکیومنتای سوم در سال 1964 که در شهر کاسل آلمان برگزار شد شرکت کرده است. گستردهترین و مهمترین مجموعه آثار این هنرمند امروزه در خانه هنری زوریخ سوئیس در معرض دید بازدیدکنندگان قراردارد.