به گزارش همشهری آنلاین، مصطفی هاشمیطبا؛ رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک در روزنامه همشهری نوشت، چرا تکواندو و کشتی در بازیهای المپیک پاریس موفق بودند و مدالهای کاروان ایران در این ۲ رشته به دست آمد؟ بدون تردید مدیریت هادی ساعی و علیرضا دبیر در رأس فدراسیونهای این ۲ رشته بیتأثیر نبوده است. به هر حال، این رشتهها با مدیریت آنها در المپیک حاضر شدند و این مدالها نتیجه تفکرات و تصمیمات آنها در فدراسیونهای تحت مدیریتشان است.
شاید این موفقیت به ورزشی بودن این دو ربط داده شود؛ اینکه هر دوقهرمان المپیک بودهاند و در دورههای قبلی این بازیها روی سکو رفتهاند. این درست است؛ شرط لازم برای موفقیت در هر کاری آشنا بودن مدیر با آن کار است. از نظر من، تخصص خیلی نیاز است، اما این آشنایی هم باید باشد. اما مهمتر از هر چیزی جوهره ذاتی خود افراد است؛ اینکه مدیریت آنها در چه سطحی است و میتوانند مجموعهای را مدیریت کنند یا نه. باید این ۲ نفر و بهخصوص هادی ساعی را مدیر دانست. ساعی در ۳ المپیک خودش را مدیریت کرد و به ۳ مدال رساند. همیشه گفتهاند که غلبه کردن فرد بر خودش و مدیریت کردن خودش سختتر از غلبه کردن بر دیگران و مدیریت آنهاست. ساعی به اندازه ۳ دوره المپیک خودش را مدیریت و در سطح سکوی این بازیها حفظ کرد.
دبیر هم در سن ۲۴-۲۳ سالگی به مدال طلای المپیک رسید و در همان سالها چند مدال جهانی به دست آورد. اگر دبیر آسیب نمیدید، میتوانست در المپیکهای بعدی هم روی سکو برود. دومین نکتهای که مدیریت ساعی و دبیر را برجستهتر میکند این است که آنها خودشان را وقف کارشان و مجموعه تحت مدیریتشان کردهاند و این مسئله مهم و ارزشمندی است. شاید در دورههای اخیر کشتی مدالآور بود، اما تکواندو از جمع رشتههای مدالآور حذف شده بود و با درایت و مدیریت ساعی بود که بعد از یک دوره بیمدالی به ۴ مدال در این دوره از بازیها رسید.
در کنار این مدیریت، نکتهای هم در دل خود این ۲ رشته نهفته است. شمشیربازی ما در بازیهای پاریس در یکقدمی مدال بود و حتی میتوانم بگویم مدال را از تیم ما گرفتند. اما چرا باید از این رشته توقع مدال داشته باشیم؟ مگر چند نفر در ایران در رشته شمشیربازی فعالند؟ این رشته را با کشتی و تکواندو مقایسه کنید.
ورزشکاران این رشته متعلق به شهرهای کوچک بودند، مثل دزفول و ایذه. در همه شهرهای ایران باشگاههای کشتی و تکواندو هست و جمعیت زیادی در این رشتهها فعالند و بین استعدادهای زیاد، بهترینها ظهور میکنند.
برای اینکه جوانان و نوجوانان خودشان را به سطح بالا برسانند باید یکی بالاتر از خودشان باشد. اگر نفر خوبی در سطح بالا باشد، جانشین بهتری هم برای او پیدا میشود. یک رشته ورزشی باید قهرمان داشته باشد تا نوجوانان و جوانان او را ببینند و بخواهند مثل او شوند و جایش را بگیرند.
در این مورد یک مثالی هست. یک روز آقایی که پاسبان بود از پسربچهای میپرسد میخواهی چه کاره شوی. پسر میگوید میخواهم مثل شما پاسبان شوم. پاسبان میگوید من خودم میخواستم تیمسار شوم که پاسبان شدم. مهم این است که شما چهکسی را بالاتر از خودت داشته باشی و چهکسی را ببینی. ورزشکاران جوان و نوجوان همیشه دنبال الگو هستند و بالادستیها را میبینند. کشتی و تکواندو این قهرمانان را دارد و بقیه سعی میکنند مثل آنها باشند.
نظر شما