با گذشت بیش از 4 ماه، تنها 6 فیلم جلوی دوربین رفتهاند که این آمار برای سینمایی که تولید متوسط سالانهاش 60 فیلم است، نمیتواند آمار جالب توجهی باشد. شاید بتوان مهمترین دلیل کندشدن چرخ تولید در سینما را انتخابات ریاستجمهوری و تغییر دولت دانست؛ تغییری که احتمالا با عوض شدن مدیران سینمایی همراه خواهد بود و طبیعی است که اغلب سینماگران ریسک تولید فیلمی در ماههای پایانی فعالیت مدیریت فعلی را به جان نخرند؛ فیلمی که مشخص نیست مدیریت آتی فرهنگی چه بازخوردی نسبت به آن نشان دهد.
اگر به گذشته رجوع کنیم مشاهده میکنیم که همیشه در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، حجم تولیدات سینما تا اندازهای پایین میآید؛ هر چند میزان رکودی که امسال شاهدش بودیم در ادوار گذشته، چندان مسبوق بهسابقه نبود و شاید به همین دلیل است که برخی از سینماگران اعتقاد دارند رکود تولید از زمان فعالیت مدیران سینمایی دولت نهم و بهخصوص با حضور مجیدشاهحسینی در سمت مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی آغاز شده و در ماههای اخیر شدت یافته است.
ایرج تقیپور معتقد است رکود در سینمای ایران نه از سال 88 بلکه چند سالی است که در سینمای ایران حادث شده و دلایل مختلفی دارد. او میگوید: از زمان وزارت صفار هرندی در ارشاد و روی کارآمدن جعفری جلوه، رکود در سینمای ایران کمکم شکل گرفت. ولی از زمانی که شاهحسینی در فارابی بر سر کار آمد این رکود شکل جدیتری بهخود گرفت. شاه حسینی تعامل خوبی با سینماگران نداشت و این مسئله رکود در تولیدات سینمایی ایران را تشدید کرد. مجموعهای از عوامل شامل سیاستهای سینمایی، اداره نظارت و ارزشیابی، بنیاد سینمایی فارابی و... روز به روز تولید را به سمت رکود پیش برد.
تعداد زیادی از تولیدات سال گذشته، فیلم اول کارگردانان بوده که البته برای بسیاری از آنها هم پروانه صادر نشد. در نهایت اوضاع به سمت و سویی چرخید که امسال با جریان انتخابات و جریانهای اجتماعی و سیاسی روز این مسئله تشدید شد. حالا همه منتظرند ببینند با تغییر وزیر در کابینه جدید چه اتفاق تازهای رخ میدهد.
این تهیهکننده یکی از عمدهترین دلایل ناکارآمدی تولید در سینمای ایران را ناشی از تخصیص نابرابر بودجه به تولید پروژههای سینمایی دانسته و میگوید: در چند سال اخیر تنها برخی از پروژههای سینمایی با حمایت و بودجه دولتی ساخته میشود. تا چند سال گذشته کار فارابی، حمایت از فیلمها بود و جز در شرایط خاص، دست به تولید نمیزد مثل ساخت فیلم ماندگاری همچون «روز واقعه»؛ اما در چند سال اخیر حمایتهای عمومی کاهش پیدا کرده و روی فیلمهای خاصی سرمایهگذاری میکند.
بخش خصوصی هم به ناچار روی پروژههایی که مناسب تشخیص میدهد سرمایهگذاری میکند. نکته اینجاست که در این شرایط، فیلمهایی که واجد ارزشهای فرهنگی هستند حمایت و در نتیجه ساخته نمیشوند و فیلمهایی که صرفا تجاری هستند جلوی دوربین میروند. متأسفانه فیلمهایی هم که با سرمایه دولتی ساخته میشوند اصلا تاثیرگذار نیستند؛ یعنی فیلمهایی که با سرمایهگذاری دولت ساخته شدهاند، هنوز اثر شاخصی از بینشان بیرون نیامده است.
شاید فیلم «تردید» کریم مسیحی یا «ملک سلیمان» اینطور باشد که آنها هم هنوز نمایش داده نشدهاند. سیاست سرمایهگذاری مستقیم در فیلمها معمولا موفق نیست. با این کار فیلمهایی که میتوانستند با کمی حمایت ساخته شوند، ناکام ماندند. با این سیاست، فیلمهای سینمای ایران امروزه 2 دستهاند؛ یا صرفا با حمایت دولتی ساخته شدهاند و یا عامه پسند صرف هستند. اینها باعث سردرگمی شده است و دیگر جایی برای فیلمسازی باقی نمیگذارد.
تقیپور با تاکید بر اینکه رکود سینمای ایران در سالجاری مسئلهای است که به سادگی میتوان آن را ثابت کرد و قابل انکار نیست، میگوید: یک دسته فیلمها که این روزها در نوبت اکران هستند یعنی زمان زیادی از تولید آنها گذشته که اصلا در لیست تولیدات سالجاری قرار نمیگیرند. تعدادی فیلم هم هستند که مدت زیادی از دریافت پروانه ساختشان گذشته اما هنوز تولیدشان شروع نشده است.
اگر این دو دسته را کنار بگذاریم باید به سراغ فیلمهایی برویم که در مدت اخیر پروانه ساخت گرفتهاند و فیلمبرداریشان شروع شده است. تنها این دسته جزو تولیدات سالجاری محسوب میشوند که اگر به آمار و ارقام مراجعه کنید تعدادشان بسیار کم است. اکثر همکاران ما این روزها بیکارند و خیلیها از سر ناچاری فقط با تلویزیون کار میکنند.
این تهیهکننده چشمانداز سینمای ایران را با وضعی که در پیش گرفته است ناامیدکننده توصیف کرده و میگوید: مادامی که قرار است فیلمهایی همچون «اخراجیها» تولید شود و مورد حمایت وزارت ارشاد قرار بگیرد، مادامی که فیلمهای عامهپسند به مبتذلانهترین شکل ممکن یکهتازی کنند و مادامی که از این سینمایی که نیازمند مراقبت است، هیچ حمایتی نشود وضع به همین منوال است؛ یعنی سینمای ایران محدود به فیلمهای صرفا دولتی و صرفا عامهپسند میشود. در این شرایط جریان پرباری که میتوانست تاثیرات اجتماعی مثبتی بر جامعه بگذارد و از طرفی از مردم و جامعه هم تاثیر بگیرد محکوم به فناست؛ یعنی سینمای ایران مثل یک نشریه زرد میشود کههای وهو و جنجال پوچ دارد.
سینما در رفتوآمد فرهنگی و تعامل دوستانه و دلسوزانه با مدیران شکل میگیرد. با این وضع سینما رونق فرهنگی پیدا نمیکند و نمیتواند با مردم ارتباط صمیمی و سالم برقرار کند. ارتباط سالم سینما با مردم در دهه 60 و 70 بهخوبی شکل گرفته بود. اما این سینما این روزها آنقدر آسیب دیده است که از سویی باید خود را ترمیم کند و از سوی دیگر باید راه خود را پیدا کند. سینماگران کار سختی پیش رو دارند.
پاک کردن صورت مسئله
فرزاد موتمن، یکی از دلایل رکود در سینما را به ایام انتخابات ریاستجمهوری نسبت میدهد چون معتقد است در این ایام بهدلیل جابهجایی مدیران و احتمالا تغییر سلایق، سینماگران دست نگه میدارند تا جابهجاییها به پایان برسد اما در نهایت او رکود در تولید را هر چند هم که جزئی باشد خطرناک دانسته و میگوید: نباید فراموش کنیم که بنیه اقتصادی سینمای ما ضعیف است. این مسئله منجر به محافظهکار شدن سینما میشود و در نهایت تولید از رونق میافتد.
با جو متلاطم جامعه در زمان انتخابات این روند تشدید شد ولی در نهایت من معتقد به رکود جدی در سینمای ایران نیستم. شاید از نیمه دوم سال که بودجهها تعیین شده و مدیران تثبیت میشوند دوباره این چرخه فعال شود. مگر اینکه مدیران جدیدی که در راس امور فرهنگی و سینما قرار میگیرند اساسا اعتقادی به تولید فیلم نداشته باشند؛ کسانی که میگویند به سینما نیازی نداریم و اینکه تولید فیلم بهطور طبیعی نیازمند شرایطی است که جامعه ما فاقد آن است.
محدودیتهای نمایش فیلم در کشور ما به قدری شدید است که مانع پویایی سینما میشود. ما سالهای زیادی است که با این مشکل مواجهیم. سینمای ما افتان و خیزان این مرحله را میگذراند. بعضی از مدیران فرهنگی هم ترجیح میدهند که صورت مسئله را پاک کنند؛ یعنی اصلا سینمایی وجود نداشته باشد.
شاید برخی ترجیح میدهند فقط تلویزیون داشته باشیم که رسانه است و شاید هم کافی است. مردم سینما را دوست دارند و در کشور ما جنبش سینمایی وجود دارد؛ یعنی تعدادی از جوانها هرساله به سمت این هنر کشیده میشوند و علاقهمند به فعالیت در سینما هستند.
این کارگردان بیتوجهی مسئولین سینمایی به فیلمهای مستقل و سرمایهگذاری در ساخت فیلمهای تبلیغاتی را هم دلیل دیگری بر رکود تولید در سینما میداند. او معتقد است فیلمهایی که مستقل در تلاشند تا زبان سینما را رشد بدهند مورد بیتوجهی مسئولین قرار میگیرند. او میگوید: من تا به حال، هم فیلم مستقل و هم فیلم سفارشی ساختهام.
هر کارگردان حرفهای ممکن است در موقعیت ساخت هر فیلمی قرار بگیرد اما بهعنوان شخصی که هر دوی این شرایط را تجربه کرده است باید بگویم برای فیلمی مثل «صداها» هیچ کمکی به من نشد اما در مقابل از فیلمنامههایی که جنبه تبلیغاتی دارند با اینکه پختگی لازم را ندارند و هزینههای سرسامآوری را تحمیل میکنند حمایت میشود. من بهعنوان کارگردان، با این مسئله که بودجههای کلان در اختیار برخی قرار بگیرد مخالف نیستم، من مخالف قطع بودجه فیلمهای مستقل هستم.
با این وضعیت سینما فلج میشود چون فیلمهای مستقل شیرازه سینمای ما را تشکیل دادهاند و بر روند تولید تاثیرگذارند و باعث گسترش سینما میشوند.موتمن معتقد است در این شرایط وظیفه مسئولین در وزارت فرهنگ و ارشاد، فارابی و دیگر نهادهای مسئول این است که منصفانهتر با سینما برخورد کنند و اجازه دهند تا فیلمها با سلایق مختلف و در ژانرهای مختلف توسط فیلمسازان مختلف جلوی دوربین برود. او میگوید: بخش خصوصی ما قوی نیست و نیازمند کمک دولت است. بخش خصوصی باید فعال و پر کار باشد و حمایت شود که این مسئله مستلزم شرایطی است که بهنظر نمیآید در حال حاضر وجود داشته باشد.
کیفیت مهمتر از کمیت
جمال ساداتیان، افزایش تولید فیلمهای سینمایی را در ایران نیازمند بالا رفتن ظرفیت اکران میداند اما معتقد است شرایط تولید روند عادی خود را طی میکند و در آمار تولید کاهش چشمگیری مشاهده نمیشود. او میگوید: اگر کاهش اتفاق افتاده با توجه به شرایط نابسامان اکران فیلم در ایران، دور از ذهن نبوده است. ظرفیت اکران در ایران بسیار پایین است و وضعیت مناسبی ندارد. بیشتر اوقات فیلمها مدت طولانی در نوبت اکران باقی میمانند و در نهایت زمان نامناسبی به اکران آنها اختصاص داده میشود.
با توجه به شرایط حاکم بر سینما، تولید انبوه، مشکلی را حل نمیکند. از نظر من افزایش تولید آثار با کیفیت پایین پیامدهای منفی بسیاری را به همراه خواهد داشت و اگر با کاهش تولید مواجه باشیم اما آثار ساختهشده از کیفیت و محتوای بالا برخوردار باشند پایین بودن آمار تولید در سال لطمهای به چرخه سینما نمیزند. آنچه سینما را تهدید میکند تولید انبوه آثار بیکیفیت و بیمحتوا است.
این تهیهکننده معتقد است سینمای ما در بخش تولید، نیازمند کمیت و بالارفتن آمار تولیدات نیست. آنچه اهمیت دارد تولید آثاری در خور توجه و قابلقبول مطابق با استاندارد جهانی فیلمسازی است، امیدوارم سینماگران در جهت دستیابی به این هدف گام بردارند.