از جمله این ابعاد میتوان بهخودسازی فردی و اصلاح جامعه، خوشبینی به آینده و ایجاد نشاط و امید در یک جامعه، رهایی از جهل و غفلت، هویت بخشی به فرد و جامعه، عدالتگرایی در جامعه، پیشگیری از تهاجم و شبیخون فرهنگی و غایتمندسازی خلقت اشاره کرد.
پس از برشمردن ابعاد فرهنگی زمینهسازی ظهور اینک میتوان نقشهای فرهنگی مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور را ارائه کرد. برخی از مهمترین این نقشها عبارتند از:
افشای مشخصات فرهنگی غرب:
بحث درباره غرب، بحث از مقولهای صرفا علمی، نظری و آکادمیک نیست. ما نمیتوانیم به فرهنگ و تمدن غرب همانگونه نگاه کنیم که به فرهنگ و تمدن چین و هند یا تمدنهای منقرض شدهای همچون آزتکها و اینکاها در قاره آمریکا، نگاه میکنیم. فرهنگ و تمدن غرب، برای ما با سایر فرهنگها و تمدنها تفاوت عمده دارد یا دستکم، نسبت آن به ما، با نسبت سایر فرهنگها و تمدنها برابر نیست. نگاه ما به غرب، نگاه به یک پدیده، از منظر تاریخی، فلسفی یا جامعهشناسی محض نیست؛ بلکه توجه به جریانی است که هدف اصلی خود را در عرصه بینالمللی، تقابل جدی با آرمان «حقیقتمدار»،«معنویتگرا» و «عدالت محور» مهدوی قرار داده است.
انسانهای عصر غیبت تنها زمانی میتوانند به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زنند و به تمام معنا در سلک منتظران موعود قرار گیرند که باطل زمان خویش را بهدرستی بشناسند و با تمام وجود از آن بیزاری جویند. افشای مشخصات فرهنگی غرب در موارد زیر میتواند نقشهای فرهنگی مقاومت اسلامی را در زمینهسازی ظهور نشان دهد:
1- غلط بودن الگوی پیشرفتغربی:
از دیدگاه مقام معظم رهبری، غرب با تبلیغات گسترده موفق شده است این فکر را در کشورهای عقب مانده و درحال توسعه ایجاد نماید که فقط با مدل و الگوی غرب میتوان به پیشرفت دست یافت و هر چه از این الگو فاصله بیشتر گرفته شود، فاصله از توسعه و پیشرفت نیز بیشتر میشود، فکری که از نظر ایشان هم غلط است وهم خطرناک. به هر حال ایشان الگوی پیشرفت غرب را در عین رسیدن به ثروت و قدرت غلط میدانند و آن را مایه بدبختی و فلاکت جوامع غربی و دنبالهرو آنان میدانند. ایشان ضمن تحلیل دقیق این مسئله، چنین میفرمایند: «امروز در چشم بسیاری از نخبگان و کارگزاران ما، مدل پیشرفت صرفاً مدلهای غربی است؛ توسعه و پیشرفت را باید از روی مدلهایی که غربیها برای ما درست کردهاند، دنبال و تعقیب کنیم. امروز در چشم کارگزارانِ ما این است و این چیز خطرناکی است؛ چیز غلطی است؛ هم غلط است، خطاست، هم خطرناک است.
غربیها در تبلیغات خیلی ماهرند؛ در طول این 300-200سالی که کار تبلیغاتی پیدرپی میکنند، با تبلیغات موفقِ خودشان توانستهاند این باور را در بسیاری از ذهنها بهوجود بیاورند که توسعهیافتگی مساوی است با غرب و غربی شدن. هر کشوری بخواهد کشور توسعهیافتهای محسوب بشود، بایستی غربی بشود؛ این تبلیغات آنهاست. هر کشوری که از الگوهای موجود غرب فاصله داشته باشد، توسعهافته نیست و هر چه فاصلهاش بیشتر، فاصلهاش از توسعهیافتگی بیشتر. اینطوری میخواهند جا بیندازند و متأسفانه در ذهنها جا انداختهاند.»
از دیدگاه مقام معظم رهبری بهترین الگو برای پیشرفت و توسعه، الگوی اسلامی- ایرانی است که هم بر مبنای فلسفه اسلامی بنا شود وهم به دست ایرانی ایجاد گردد. ایشان در فرازی دیگر از سخنان خود میفرمایند:«ما باید پیشرفت را با الگوی اسلامی - ایرانی پیدا کنیم. این برای ما حیاتی است. چرا میگوییم اسلامی و چرا میگوییم ایرانی؟ اسلامی به خاطر اینکه بر مبانی نظری و فلسفی اسلام و مبانی انسانشناختی اسلام استوار است. چرا میگوییم ایرانی؟ چون فکر و ابتکار ایرانی، این را به دست آورده؛ اسلام در اختیار ملتهای دیگر هم بود. این ملت ما بوده است که توانسته است یا میتواند این الگو را تهیه و فراهم کند. پس الگوی اسلامی ایرانی است.»
2- افشای ابعاد مختلف تفرقهافکنی غرب بهویژه در دنیای اسلام:
مقام معظم رهبری یکی از مشخصات دنیای غرب را ایجاد تفرقه بین امتها و ملتها بهویژه در دنیای اسلام میدانند که مسلمانان نیز از روی غفلت و جهالت در دام این توطئه گرفتار شدند و یکی از مهمترین نقشهای فرهنگی مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور، افشای همین تفرقه افکنی از سوی دنیای غرب است.
ایشان در این زمینه میفرمایند: «انسجام اسلامی یعنی کشورهای مسلمان قدر امت بزرگ اسلامی را بدانند. ما از تکهتکه شدن سودی نمیبریم. ما از دشمنی با یکدیگر سودی نمیبریم. ما از تشدید اختلافات قومی، فرقهای، شیعه و سنی، عرب و عجم سودی نمیبریم. امت اسلامی یک مجموعه عظیم است با امکانات بسیار، با سرمایههای بسیار؛ اما دنیای غرب ما را تکهپاره کرده است، ما را در مقابل هم قرار داده است. قومیتهای ما را سلاحی برای برخورد با برادران مسلمان قرار داده است و ما هم نادانسته و جاهلانه، این توطئه و این ترفند را پذیرفتیم و در این دام قرار گرفتیم. باید بهخود بیاییم.»
3- افشای ابعاد و مصادیق استفاده خطرناک از علم توسط غرب:
یکی از مشخصات بارز دنیای غرب در دیدگاه مقام معظمرهبری استفاده خطرناک از علم است. به تعبیر ایشان امروز دنیای غرب از علم در خدمت عواملی چون جنگ، خشونت، فحشا، موادمخدر، تجاوز به ملتها، استعمار و خونریزی استفاده میکند که البته از نظر ایشان این علم از سوی ما پذیرفتنی نیست و ما باید در جستوجوی علمی باشیم که در خدمت فرهنگ مهدویت یعنی عواملی چون انسانیت، عدالت و امنیت باشد. از نظر ایشان تمدن غربی که بر چنین پایههایی استوار است بهزودی فرو خواهد پاشید: «ما میخواهیم کشور را علمی کنیم؛ اما هدف از علمی شدن کشور این نیست که کشور را غربی کنیم. اشتباه نشود. غربیها علم را دارند، اما در کنار علم و آمیخته با این علم چیزهایی را هم دارند که از آنها میگریزیم.
ما نمیخواهیم غربی بشویم؛ ما میخواهیم عالم بشویم. علمِ امروزِ دنیایی که عالم محسوب میشود، علم خطرناکی برای بشر است. علم را در خدمت جنگ، در خدمت خشونت، در خدمت فحشا و سکس، در خدمت موادمخدر، در خدمت تجاوز به ملتها، در خدمت استعمار، در خدمت خونریزی و جنگ قرار دادهاند. چنین علمی را ما نمیخواهیم؛ ما این جور عالم شدن را نمیخواهیم. ما میخواهیم علم در خدمت انسانیت باشد، در خدمت عدالت باشد، در خدمت صلح و امنیت باشد. ما این جور علمی میخواهیم. اسلام به ما این علم را توصیه میکند.»
4- افشای ترفندهای غرب در زمینه دینزدایی:
از دیدگاه مقام معظم رهبری این تئوری غرب که با دین نمیتوان پیشرفت کرد و باید دمکراسی را برقرار کرد، با حرکت مردم ایران و اجرای مردمسالاری دینی شکستخورد و زیر سؤال رفت. به عبارت دیگر نشان دادن توانایی دین در اداره امور جامعه یکی از اساسیترین نقشهای مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور و تقویت فرهنگ مهدویت است. ایشان میفرمایند: «امروز شما ملت ایران بافته نظری غرب را زیر سؤال بردهاید؛ غربیها پایه کار خودشان را بر دینزدایی قرار داده بودند و میگفتند با دین نمیشود جلو رفت؛ شما این را باطل کردید. معلوم شد دین نه فقط مانع پیشرفت نیست، بلکه تشدیدکننده نیرو و تقویتکننده حرکت به سمت جلوست؛ این را ملت ایران ثابت کردند.»
5- افشای گرایش غرب به سوی نسبیگرایی کلی و پیامدهای آن:
مقام معظم رهبری معتقدند هر چند جدایی از دین تحریف شده مسیحیت برای غرب اشکالی ندارد اما اشکال عمده در جدا کردن اخلاق و معنویت از علم و سیاست است. ایشان معتقدند که غربیها تا آنجا پیش رفتند که در دهههای اخیر حتی عقل را هم کنارزدهاند و به شکاکیت در همه اصول و امور طبیعی و قطعی روی آوردهاند. از نظر ایشان تقلید از چنین رویهای خطاست و زمینهسازی ظهور از سوی مقاومت اسلامی در گرو شناخت همین خطاها و انحرافات و عدمپیروی از آنهاست. ایشان میفرمایند: «دینی که روشنفکری اروپا با آن مخالفت کرد، لایق زندگی بشری نبود؛ دین پُر از خرافات بود؛ دین مسیحیتِ تحریف شده، نه مسیحیت واقعی.
ایرادی به جدا شدن از آن دین نیست؛ ایراد به جدا کردن معنویت و اخلاق از علم و سیاست و نظام زندگی و روابط فردی و اجتماعی است. علم و عقل را مطلق کردند و گفتند دین کنار برود و علم و عقل بیاید. قرن نوزدهم و بیستم اینطوری گذشته. حدود50-40سال است که در عقل هم دارند خدشه میکنند؛ با صدای بلند محکمات عقلی را انکار میکنند و به نسبیگرایی و شکاکیت در همه اصول - اصول اخلاقی، اصول عقلانی و حتی اصول علمی - کشانده شدهاند. این تجربه، تجربه نیست که کسی از آن تقلید کند. خطاست که ما راه طی شده به منزل نرسیده غرب را دنبال کنیم.»
6- افشای انحصاری کردن علم از سوی غرب و جلوگیری از توانمندی علمی دیگران:
مقام معظم رهبری ضمن تحلیل جامعی از وضعیت پیشرفتهای علمی غرب و شرق عالم و با اشاره به موضوع دست به دست گشتن علم نتیجهگیری میکنند که غرب با انحصاری کردن علم و تلقین این موضوع به ملتهای استعمارزده که توانایی انجام کار و پیشرفت علمی را ندارند در عقبماندگی آنها مؤثر بودهاند. ایشان ضمن توجه به بیلیاقتی حاکمان در اینگونه کشورها با مثال زدن شخصیت امیرکبیر یادآور شدهاند که دستهای خارجی در این زمینه وارد کار شدند و اجازه کار به او و امثال او را ندادهاند. افشای این خصیصه غرب و رهایی از وابستگی علمی به آن یکی از مهمترین نقشهای مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور خواهد بود.
ایشان میفرمایند:«یکی از کارهایی که نسبت به کشورهای تحت ستم استعمار انجام گرفت، این بود که اینها را در عقبماندگی علمی نگهداشتند؛ هم عملاً مانع پیشرفت اینها شدند، هم روحاً اینها را تضعیف کردند تا احساس کنند قادر نیستند. این برای ملت ما در یک دوره طولانی پیش آمد؛ ما را از پیشرفت باز داشتند. در دوران قاجاریه، سوءسیاست، بدفهمی، مالدوستی و تنبلی مهمترین شخصیتهای مؤثر، در وضع کشور تأثیر میگذاشت؛ اما وقتی در همین دوره هم کسی مثل امیرکبیر بهوجود میآید و نقش پیشرفت علمی و تأثیر علم در پیشرفت را در سطوح سیاسیون بهدرستی کشف میکند، نقش عامل خارجی خودش را به روشنی نشان میدهد؛ سعی میکنند این شعله را بخوابانند.»
7- هوشیاری در برابر تهاجم فرهنگی از سوی غرب:
از دیدگاه مقام معظم رهبری پیشرفت علمی هیچ ملازمهای با فرهنگ غرب ندارد و این تفکر غلط است که غرب چون در علم پیشرفته است از نظر فرهنگی نیز قابل تقلید است. ایشان فرهنگ بیبندوباری و منحط غرب را به خوبی توصیف فرمودهاند و نتیجه میگیرند که این فرهنگ به زیان علم است و حتی دانشمندان غربی در دامان چنین فرهنگی رشد نیافتند. به عبارت دیگر در زمینهسازی ظهور، نقش مقاومت اسلامی در مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب از اهمیتی خاص برخوردار است:«این مغالطه بزرگی است که کسی بگوید علم غربیها خوب است، پس فرهنگ و سیستم زندگی و اخلاقشان هم خوب است؛ نه، اینها با هم ملازمهای ندارد. علمشان خوب است؛ اما این علم، پروریده و ساخته این فرهنگ نیست؛ حتی این فرهنگ به این علم ضرر هم میزند. علم، مولدها و عناصر بهوجودآورنده خاص خود را دارد؛ باید آنها را پیدا کرد. فرهنگ بیبندوباری، بیدینی، خودپرستی، گرایش به پول و ماده و اصیل دانستن مادیگری و ارزشهای مادی، فرهنگهای غلطی است که امروز غرب دچار اینهاست.»
شناسایی عوامل اتحاد در روابط فرهنگی بین کشورهای اسلامی:
روابط فرهنگی بین کشورهای اسلامی عمدتاً به تقلید از الگوهای توسعة غربی و تحتتأثیر اندیشههای عصر مدرنیته در این جوامع شکل گرفته است؛ چرا که این جوامع بدون شناخت جدی از وضع موجود خود نمیتوانند به راهکارهای مبتنی بر آموزههای دینی برای خروج از فتنههای فراگیر عصر غیبت دست یابند. ایجاد روابط فرهنگی براساس اتحاد و انسجام اسلامی در این میان نقشی مهم ایفا میکند و زمینهسازی فرهنگی ظهور را آسان و همهگیر مینماید.
دیدگاه مقام معظم رهبری در این زمینه قابل تامل است:«باید جوامع اسلامی با یکدیگر اتحاد کلمه پیدا کنند و همسو حرکت نمایند. البته وحدت امر پیچیدهای است؛ ایجاد اتحاد یک کار پیچیده است. اتحاد بین ملتهای اسلامی، با اختلاف مذاهب میسازد، با اختلاف شیوههای زندگی میسازد، با اختلاف فقهها میسازد. معنای اتحاد بین ملتهای اسلامی، این است که در مسائل مربوطه به جهان اسلام، همسو حرکت کنند، به یکدیگر کمک نمایند و سرمایههای خودشان را علیه یکدیگر به کار نبرند.»
براساس فراز پایانی بیانات مقام معظم رهبری در تعریف اتحاد بین ملتهای اسلامی، میتوان نتیجه گرفت یکی از مهمترین مسائلی که همسویی ملتهای مسلمان را میطلبد، زمینهسازی ظهور امامزمان(عج) است که با تفاوتهایی در همه مذاهب اسلامی مورد تایید است. دیدگاه مقام معظم رهبری درباره راهکارهای این امر قابل بررسی است:
«امروز دنیای اسلام نیازمند این تقریب است. در این تقریب، غرض این است که فرقههای اسلامی، در مقام فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. ایبسا برخی از تصورات فرق نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبی منتهی بشود. شاید بعضی از سوءتفاهمها برطرف و بعضی از عقاید تعدیل و بعضی از افکار بهطور واقعی به هم نزدیک بشود. البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است؛ حداقل این است که روی مشترکات تأکید بشود. این گفتوگوها و مذاکرات، کمترین فایدهاش این خواهد بود. بنابراین، باید از طرح مسائل تفرقهانگیز خودداری بشود.»
رفع سوءتفاهمها و تعدیل عقاید که مورد تاکید مقاممعظمرهبری قرار دارد، میتواند از موضوع مهم ظهور منجی عالم بشریت و زمینهسازی این ظهور آغاز گردد. ایشان اعتقاد به مهدویت را در همه فرق و مذاهب اسلامی وارد میدانند و آن را کارگشا ارزیابی میفرمایند:
«این عقیده که همه مسلمانها هم به آن معتقدند، مخصوص شیعه نیست. البته در خصوصیات و جزئیاتش، بعضی فرق، حرفهای دیگری دارند؛ اما اصل اینکه چنین دورانی پیش خواهد آمد و یک نفر از خاندان پیامبر چنین حرکت عظیم الهی را انجام خواهد داد بین مسلمانها متواتر است، همه این را قبول دارند. این عقیده از آن عقاید بسیار کارگشا است.»
- پالایش باور مهدویت از خرافات و شبهات:
عقاید اسلامی در طول تاریخ مورد هجمه فرهنگی و علمی قرار گرفته و مغرضان و دشمنان درصدد نابودی یا تحریف این عقاید بودهاند. این فرایند پیچیده گاه در طول صدها سال تعقیب شده تا موفقیتهایی پیدا کرده است.
مقام معظم رهبری در توصیف این اقدامات میفرمایند:«همه عقاید سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است. ما امروز چقدر باید هوشیار باشیم؟ دشمنان سراغ مجموعه احکام و مقررات اسلام رفتند. هر عقیده، هر توصیهای از شرع مقدس که در زندگی و سرنوشت آینده فرد و جماعت و امت اسلامی، تاثیر مثبتبارزی داشته است و بهنحوی با آن کلنجار رفتند، تا اگر بتوانند، آن را از بین ببرند و اگر نتوانند، روی محتوایش کار کنند. خوب، ممکن استشما بگویید که مگر دشمن چه کاره است؟ چطور دشمن میتواند عقاید اسلامی را کاری کند که از استفاده مردم خارج بشود؟ نه، این خطا است. دشمن میتواند؛ منتهی نه در کوتاهمدت؛ بلکه در طول سالهای متمادی. گاهی دهها سال زحمت میکشند، برای اینکه بتوانند یک نقطه درخشان را کور یا کمرنگ کنند؛ یا نقطه تاریکی را بهوجود بیاورند. سالهای متمادی مینشینند و پول خرج میکنند. یکی زحمت میکشد و تلاش میکند؛ ولی توفیق پیدا نمیکند، بعد از او کسان دیگری میآیند.
روی عقاید دنیای اسلام، از اینگونه کارها خیلی شده است. روی عقیده توحید، عقیده امامت، روی اخلاقیات اسلامی کار کردهاند. همه اینها نقاط برجستهای هستند که اگر ما مسلمانها، درستبه حقیقت اینها توجه بکنیم، تبدیل به یک موتور حرکتدهنده جامعه اسلامی میشود؛ ولی وقتی روی آن کار کردند و آن را خراب و معنای آن را عوض کردند و در ذهنها بهصورت دیگری جا انداختند، همین موتور محرک، به یک داروی مخدر و خوابآور تبدیل میشود. اینگونه است.»
در مورد اعتقاد به مهدویت و ظهور مهدی موعود نیز تلاشهای زیادی برای ایجاد تحریف و خرافات و القای شبهات صورت گرفته است که مقام معظم رهبری چنین توصیف میفرمایند:
«در مورد ماجرای اعتقاد به مهدی موعود (عج)؛ یعنی، اینکه در آخرالزمان از خاندان پیامبر، شخصی ظهور میکند که دنیا را از عدل، از دادگستری و از نیکی پر میکند. تبعیضها، ظلمها، سوءاستفادهها و فاصلههای طبقاتی را از بین میبرد؛ نیز خیلی کار کردهاند. این عقیده که همه مسلمانها هم به آن معتقدند، از آن عقاید بسیار کارگشا است که بهدلیل همین که کارگشا است، دشمن از یک طرف و البته دوستان نادان هم از یک طرف؛ گاهی دوستان نادان از روی نادانی و بر اثر بیتوجهی، کاری میکنند که هیچ دشمن دانایی به آن خوبی نمیتواند ضربه بزند.»
خرافات و شبهاتی که در زمینه ظهور و باور مهدویت تاکنون مد نظر قرار گرفته است، بسیار زیاد هستند اما مهمترین آنها عبارتند از: نامعقول جلوه دادن مهدویت، تحریف مهدویت، اعتقاد به حل معجزه آسای امور، ارائه چهرهای خشن توأم با قتل و خونریزی، بحث درباره امور بیهوده و غیرضروری، شتابزدگی در تحقق ظهور، تعیین وقت ظهور، تطبیق ناصحیح افراد و حوادث بر علائم ظهور، گرایش شدید به ملاقات امام زمان(عج)، امیدواری بدون عمل، واسطه کردن امام زمان(عج) در نیازهای مادی، مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه و... .
پس نقش مهم فرهنگی مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور در پالایش باور مهدویت از این خرافات و شبهات است تا چنین عقیده استوار و محکمی تبدیل به عامل پوچی و بیهودگی در جوامع اسلامی نشود.
- احیای فرهنگ انتظار و مهدویت و شناسایی آن در پویایی جوامع اسلامی:
نقش مهم دیگر مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور، شناسایی نقش باور مهدویت و انتظار در حرکتها و جنبشهای بزرگ جوامع اسلامی و پویایی آنهاست. مقاممعظم رهبری در توصیف این معنا، میفرمایند:«انتظار فرج و اعتقاد به مهدویت علاوه بر ابعاد منطقی، فکری و استدلالی بسیار بارز آن دارای جنبههای عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است و امید ناشی از ایمان و اعتقاد بهوجود منجی، همواره سرمایه عظیم حرکتهای بزرگ در جوامع اسلامی و شیعی شده است. این عقیده مبارک برای شیعه - آن وقتی که آن را درست فهمیده باشد و با آن درست رفتار بکند - یک منبع فیض و یک منبع نور است.
امروز هر فرد شیعه، میداند که در یک آیندهای - آن آینده، ممکن استخیلی نزدیک باشد، ممکن است دور دستباشد، به هر حال قطعی است - این بساط ظلم و بیعدالتی و زورگویی، که امروز در دنیا هست، برچیده خواهد شد. میداند که این وضعی که مستکبران در دنیا بهوجود آوردهاند - که هر کسی حرف حقی بزند و راه حقی را دنبال کند، از طرف آنها مورد فشار قرار میگیرد و اراده فاسد خودشان را بر ملتها تحمیل میکنند - یک روزی از بین خواهد رفت و گردنکشان، طاغیان، یاغیان و قدرتهای زورگوی عالم، ناگزیر خواهند شد که در مقابل حق، تسلیم بشوند یا از سر راه حرکتحق، برداشته بشوند هر فرد مسلمان - بهخصوص هر فرد شیعه - این را میداند و به آن یقین دارد. این خیلی امید بخش است. این موجب میشود که هر انسان خیرخواه و مصلح و علاقهمند به صلاح، کار و تلاش و مجاهدت خود را در راه صلاح، با امید به آینده انجام بدهد. ببینید این عقیده چقدر ارزشمند، دارای تاثیر و حیاتبخش است.»
- ترویج و گسترش عناصر جوهری فرهنگ مهدویت و انتظار:
عناصر جوهری این باور و اعتقاد عظیم بسیارند اما 2 عنصر مهم آن عبارتند از:
1- امید به آینده:
امید بهآینده یکی از مهمترین عناصر باور مهدوی و مؤثر در زمینهسازی ظهور منجی موعود است که به تعبیر مقام معظم رهبری تلاش دشمنان برای از بین بردن این روح امید در میان مسلمانان همچنان ادامه دارد:«چند خصوصیت در این عقیده مهدویت هست، که این خصوصیات برای هر ملتی، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، «امید» است. گاهی اوقات دستهای قلدر و قدرتمند، ملتهای ضعیف را به جایی میرسانند که امیدشان را از دست میدهند. وقتی امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمیکنند و میگویند چه فایدهای دارد؟ این روح ناامیدی است؛ استعمار این را میخواهد. امروز استکبار جهانی مایل است که ملتهای مسلمان و از جمله ملت عزیز ایران، دچار این حالتبشوند. به عیان میبینیم که اغلب این خبرهایی که تنظیم میکنند، برای مایوس کردن مردم است.
مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مایوس کنند؛ متدینین را از گسترش دین مایوس کنند؛ آزادیطلبها و علاقهمندان به مسائل فرهنگی و سیاسی را از امکان کار سیاسی یا فرهنگی مایوس کنند. آینده را در نظر افرادی که چشم به آینده دوختهاند، تیرهوتار جلوه بدهند. برای چی؟ برای اینکه این مجموعه انسانی که دارد با امید کار میکند، این جوشش و این امید را از او بگیرند. آن را به یک موجود مرده یا شبیه مرده تبدیل بکنند، تا بتوانند هرکاری که مایلند انجام بدهند. با یک ملت زنده که نمیتوانند هرکاری که بخواهند، انجام دهند.»
2- ظلم ستیزی:
باور مهدویت و انتظار از عنصر مهم دیگری چون ظلم ستیزی هم بهرهمند است که باید در راهبردهای فرهنگی زمینهسازی ظهور مد نظر قرار گیرد. این عنصر مهم در بیانات مقام معظم رهبری به بهترین وجه توصیف شده است: «در جامعهای که در زمان ولیعصر(عج) ساخته میشود، باید ظلم و جور نباشد؛ نه اینکه فقط در ایران نباشد، یا در جوامع مسلماننشین نباشد، در همه دنیا نباشد. نه ظلم اقتصادی و نه ظلم سیاسی و نه ظلم فرهنگی و نه هیچگونه ستمی در آن جامعه دیگر وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتی و تبعیض و نابرابری و زورگویی و گردنکلفتی و قلدری از عالم ریشه کن بشود.»
نقش سیاسی مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور آخرین منجی:
نقش سیاسی مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور آخرین منجی، در موارد زیر که با تاکید بر دیدگاههای روشن مقام معظم رهبری ارائه میشوند، قابل بررسی است:
1- مبارزه با خوی خودخواهی و دنیاطلبی مسلمانان:
از مهمترین نقشهای سیاسی مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور، مسئله مبارزه با خوی خودخواهی و دنیاطلبی مسلمانان است، تا آنجا که این مسئله آنها را از حرکت به سوی تکامل انسانی و در نتیجه قابلیت درک دوران سراسر نور ظهور منجی بازداشته است و مصایب بزرگی را برای امت اسلامی ایجاد کرده است. مقام معظم رهبری ضمن هشدار در این زمینه میفرمایند: «آنچه من امروز در این جمع نخبگان و برگزیدگان امت اسلام میخواهم عرض کنم، مسئله وحدت و اتحاد بین مسلمانهاست. امروز دنیای اسلام و امت اسلامی با مصایب بزرگی مواجه است. درست است که بسیاری از این مصایب از درون دل خود ما مسلمانها برخاسته است؛ ما کوتاهی و تنبلی کردیم و با خودخواهیها و دنیاطلبیهای خودمان راه امت اسلامی بهسوی قله تکامل انسانی را نپیمودیم، که باید برگردیم؛ باید حرکت کنیم؛ باید توبه کنیم.»
همین خودخواهی و دنیاطلبی باعث ایجاد ضعف در بین امت بزرگ اسلامی میشود و ظلم دشمنان را بر امت اسلامی افزون میسازد.
مقام معظم رهبری، این نتیجه را چنین توصیف میفرمایند: «زمانی که ما ضعف نشان دادیم و کوتاهی کردیم، دشمن به همان اندازه پیشروی کرد. امروز جابهجای دنیای اسلام دچار مصیبت است. فلسطین، عراق و افغانستان دچار مصیبتاند. ما با تمسک به اسلام میتوانیم بر این ضعفها فائق بیاییم؛ میتوانیم در مقابل دشمن بایستیم. امروز آن چیزی که دنیای اسلام به آن احتیاج مبرم دارد، عبارت است از وحدت کلمه؛ ملتهای مسلمان دلشان پُر است از ظلم دشمنان اسلام و استکبار. ملتهای مسلمان از مشاهده آنچه در عراق و در فلسطین و در افغانستان میگذرد، دلشان پر از غم و عقده و گلویشان پر از فریاد است؛ دولتهای اسلامی باید از این نیروی متراکم استفاده کنند.»
2- تسلیم نشدن در برابر نظم باطل جهانی:
مسلما نظم جهانی که مد نظر قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا است، یک نظم اقتدارطلبانه و انحصاری است و همین امر موجب میشود این قدرتها برای ایجاد چنین نظمی، عقاید اسلامی بهویژه اعتقاد راسخ و نورانی مهدویت و انتظار ظهور منجی را نشانه روند و در پی تخریب آن برآیند.
مقام معظم رهبری این نقش مهم سیاسی مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور را چنین مطرح میفرمایند: «اما شکی نیست که در دورانهای اخیر تاریخ، بخش بسیار مهمی از این عقبماندگیها، مصیبتها و مشکلات نیز ناشی از نظم باطل جهانی امروز و دیروز است. نظام جهانی، نظام اقتدارگرایی است؛ نظام تکیه بر زور است؛ نظام زندگی انسان نیست؛ نظام زندگی جنگلی است.»
3- استفاده از موقعیت جغرافیایی جهان اسلام:
یکی از مهمترین مشکلات و مسائل دنیای اسلام یعنی استعمار واستثمار که آسیبهای مهمی برای امت اسلامی در زمینههای مختلف و از جمله به تاخیر افتادن امر مهم ظهور منجی در پی داشته است، ناشی از موقعیتهای جغرافیایی و منابع عظیم انرژی اعم از نفت، گاز و... در جهان اسلام است. این مسئله از دیرباز و بهویژه طی 2 قرن اخیر طمع دشمنان و قدرتمندان را برانگیخته تا آنجا که به هر قیمتی قصد تسلط بر این منابع را داشتهاند.
مقام معظم رهبری در این زمینه میفرمایند: «امت اسلامی تنها به این جرم که چون در یک نقطه ثروتمند دنیا قرار گرفته است، چون گردش چرخ تمدن کنونی دنیا متوقف بر امکاناتی است که در این نقطه از دنیا به وفور موجود است، مورد طمع و دستاندازی قدرتها قرار گرفته که در این راه هرگونه جنایتی را برای خودشان مجاز میشمارند؛ این وضع امت اسلامی است. آیا امت اسلامی در مقابل این دستاندازی قدرتمندانه نمیتواند از خود دفاع کند؟ جواب این است که چرا، ما میتوانیم دفاع کنیم؛ ما ابزارهای زیادی را برای دفاع از حق و موجودیت خود در اختیار داریم. ما جمعیت بزرگی هستیم؛ ما ثروت عظیمی داریم؛ ما انسانهای برجسته و سرمایه معنویای داریم که به مردم ما قدرت ایستادگی در مقابل زورگویان را میدهد؛ ما فرهنگ و تمدن باسابقهای داریم که در دنیا کمنظیر است؛ ما خیلی امکانات داریم، بنابراین بالقوه میتوانیم دفاع کنیم.
اما چرا دفاع نمیکنیم؟! چرا عملاً در میدان، کاری از ما برنمیآید؟ چون با هم متحد و یکی نیستیم؛ چون به بهانههای گوناگون ما را از هم جدا کردهاند. لشکر منظم عظیم و مجهزی به نام امت اسلامی را به گروههایی که هم و غمشان مقابله و مبارزه با هم و ترسیدن از هم و تعرض به هم و پنجهزدن بهصورت یکدیگر است، تقسیم کردهاند. در این شرایط، معلوم است که این لشکر کارایی نخواهد داشت.»
4- مواظبت در برابر خطر قومیت، مذهب و طایفهگری:
اسلام دینی است که برتری را به تقوی میداند و نه ملاکها و متغیرهای دیگر همچنان که همه مسلمانان را با یکدیگر برادر میخواند و هیچ گروه و مذهب و طایفهای را استثنا نمیکند. در زمان ظهور منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج) این اصل مهم اسلامی احیا خواهد شد و آن حضرت بر این مبنا حکومت عدل خود را پایهگذاری خواهند کرد.
مقام معظم رهبری با تاکید بر مواظبت در برابر این خطر مهم، میفرمایند: «البته دشمن هم بیکار نمیماند و از ابزارهای قدیمی تفرقهانگیز استفاده میکند؛ از قومیتها، مذهب و طایفهگری استفاده میکند و موضوعاتی را که اسلام تأکید کرده که عمده نشوند، آنها را عمده میکند. اسلام تأکید کرده است که قومیتها، ملاک تشخص و هویت نیستند؛ «ان اکرمکم عندالله اتقاکم». اسلام تأکید کرده است که برادران مسلمان باید با هم برادرانه رفتار کنند؛ نگفته است برادرانی که سنیاند یا شیعهاند یا فلان مذهب دیگر را دارند، بلکه گفته است که مسلمانان «انما المؤمنون اخوه» هستند.
هر کسی به این کتاب و به این قرآن و به این دین و به این قبله اعتقاد دارد، مؤمن است؛ اینها با هم برادرند؛ اسلام این را به ما گفته است. اما ما خنجرها را پشت سر مخفی میکنیم برای زدن به سینه برادران. در همه بخشها هم مقصرینی هستند. جلوی اینها را باید گرفت و با اینها باید مقابله کرد.. . امروز وحدت مسلمانان با ایجاد تفرقههای مذهبی، فرقهای، نژادی، ناسیونالیسمهای گوناگون، قومیتهای مختلف و شعارهای انحرافی، مخدوش شده است. مسلمانان برفراز همه شعارهای خود - چه شعار قومیت، چه شعار مذاهب اختصاصی خودشان، چه شعارهای مربوط به سیاستهای خودشان - باید شعار وحدت و یکپارچگی امت اسلامی را قرار دهند. امروز برای آنها یکی از کارآمدترین شعارها این است.»
5- درک اهداف دشمن از جنگ شیعه و سنی:
شاید قدیمیترین و مهمترین حربه دشمنان در طول تاریخ اسلام، ایجاد جنگ بین مذاهب اسلامی و نفرت آنها از یکدیگر بهمنظور عدماجرای احکام و اهداف نورانی اسلام از جمله عدمتحقق امر مهم ظهور منجی باشد. این کار تا آنجا اهمیت یافته است که بودجههای کلان برای انتشار مطالب تفرقهانگیز علیه هر 2 دسته اختصاص میدهند و از هیچ کوششی در این راه فروگذار نمیکنند. مقاممعظم رهبری نسبت به این مانع نیز هشدارهای جدی و محکمی بیان فرمودهاند: «من به عیان میبینم دستهای بسیار فعالی درکارند برای ایجاد اختلافات مذهبی؛ جنگ شیعه و سنی؛ نفرت مذاهب اسلامی از یکدیگر. کتاب نوشته میشود علیه شیعه، کتاب نوشته میشود علیه سنی. وقتی دنبال میکنیم، میبینیم پول هر دوی این کتابها از آن طرف مرزها و از یکجا آمده است.»
جنگ بین شیعه و سنی تا آنجا برای دشمنان اهمیت دارد که ممکن است حتی در مراسمهای عبادی بزرگ و بهخصوص حج، کسانی را برای این کار اجیر کنند و مسائل تفرقه انگیز را بزرگ جلوه نمایند. مقام معظم رهبری این ترفند دشمنان را به خوبی توصیف میفرمایند: «امروز یکی از اهداف اساسی استکبار و آمریکا در دنیای اسلام عبارت است از ایجاد اختلاف؛ بهترین وسیله هم ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی است. میبینید دستپروردگان استعمار در دنیا به مناسبت مسائل عراق چه حرفهایی میزنند، چه سمپاشیهایی میکنند و به خیال خودشان چه بذر نفاقی میپراکنند.
سالهای متمادی است که دست استعمار و دست قدرتطلب قدرتهای فزون خواه غربی دارند این کار را میکنند. در حج، فرصت خوبی برای آنهاست تا شیعه را از سنی، و سنی را از شیعه عصبانی کنند؛ آن را وادار کنند به مقدسات این اهانت کند، این را وادار کنند به مقدسات و محبوباتِ او اهانت کند. باید هوشیار بود؛ مخصوص حج هم نیست؛ در همه دوران سال باید هوشیار بود.» حرکت مغرضانه دشمنان در ایجاد جنگ بین شیعه و سنی چنان حساب شده و موذیانه است که گاهی اوقات از افراد ناآگاه و بیغرض برای این امر استفاده میکنند.
مقام معظم رهبری این ترفند را چنین بیان میکنند: «گاهی دشمن برای ایجاد اختلاف - هم در بین شیعه، هم در بین سنی - از آدمهایی که غرض و مرضی ندارند، استفاده میکند. در جامعه شیعه حرکتی انجام میگیرد که برای برادر مسلمانِ غیرشیعه تحریککننده و حساسیتبرانگیز است. عین همین عمل، در بین جامعه سنی انجام میگیرد، نسبت به کاری که برای شیعه حساسیتبرانگیز و نفرتبرانگیز است. چه کسی این کارها را میکند؟! امروز دشمن واحدی در مقابل ماست؛ علاوه بر اینکه کتابِ واحد، سنتِ واحد، پیغمبر واحد، قبله واحد، کعبه واحد، حجِ واحد، عباداتِ واحد، اصولِ اعتقادی واحد در جامعه اسلامی است. البته اختلافاتی هم وجود دارد. اختلافات علمی ممکن است بین هر 2 نفر عالِم باشد. علاوه بر اینها، دشمن واحد در مقابل دنیای اسلام است.»
6- مبارزه با توطئه اعمال تفرقهانگیز دشمنان در دنیای اسلام:
استکبار جهانی درون کشورهای مسلمان، افرادی دارد که حاضرند برای رسیدن به اهداف خود از جمله مبارزه با آمادگی ملتهای مسلمان برای ظهور منجی و زمینهسازی آنان برای وقوع این امر مهم هرکاری انجام دهند و یکی از مهمترین این کارها تفرقه انداختن بین مسلمین است.
مقام معظم رهبری مسئله را چنین بررسی میفرمایند:«متأسفانه در دنیای اسلام کسانی هستند که برای تقرب به آمریکا و مراکز قدرتهای استکباری حاضرند تن به هر عمل خلافی بدهند و بین شیعه و سنی اختلاف بیندازند. من امروز دستهایی را که در برخی از کشورهای همسایه ما عمداً و حسابشده در پی ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی هستند و قومیتها و مذاهب را از هم جدا میکنند و جریانهای سیاسی را به جان هم میاندازند، تا بتوانند از آب گلآلود ماهی بگیرند و منافع نامشروع خود را در کشورهای اسلامی تأمین کنند، میبینم. باید هوشیار باشیم. ملتها، دولتها، همه مسلمانان، جریانهای سیاسی، روشنفکران و برجستگان باید در مقابل این نقشه دشمن هوشیار باشند و نگذارند دشمن به بهانههای مختلف در ایجاد اختلاف موفق شود.»
7- تصحیح استدلال غلط کشورهای مسلمان درباره منافع ملی خود:
برخی از کشورهای مسلمان نقش مقاومت اسلامی در زمینهسازی ظهور از نظر سیاسی مانند دفاع از ملتهای تحت ستم مسلمان بهویژه فلسطین را مغایر و متضاد با منافع ملی خود میبینند و این اشتباه آنها باعث ایجاد تاخیر در وقوع امر ظهور و عدمآمادگی جهان برای درک این فیض بزرگ و ادامه ظلم و ستم استکبار جهانی بر ملتهای مسلمان شده است.
مقام معظم رهبری، تصحیح این استدلال غلط را چنین تشریح میفرمایند:«بعضی خیال میکنند حمایت از مردم فلسطین، خارج از منافع ملی کشورهاست. این اشتباه بسیار بزرگی است. وقتی یک ملت مسلمان به ملتهای دیگر متکی نباشد و از طرف آنها حمایت نشود، اینگونه راحت در معرض تطاول دشمن قرار میگیرد. اگر دنیای اسلام متحد بود، یک ملت اینطور مظلوم نمیشد.
این قضیه ممکن است برای ملتهای مسلمان دیگر هم پیش بیاید؛ کمااینکه دیدید در مواردی برای ملتها پیش آمده است. همبستگی اسلامی، برای دشمنان جهان اسلام و دشمنان ملتهای این منطقه و غارتگران بینالمللی، کار را مشکل میکند و اجازه نمیدهد آنها طبق میل خود، هرطور خواستند و انتخاب کردند و مصلحت دیدند، به یک کشور و ملت اسلامی تعرض کنند. پس حمایت عمومی دنیای اسلام از ملت فلسطین، در حقیقت حمایت دنیای اسلام از یکیک کشورهای مسلمان است؛ این ضامن و حامل منفعت همه آنهاست؛ این چیز کمی نیست.»
8- عبرت ملتهای مسلمان از ایران:
انقلاب اسلامی ایران و مسئله حاکمیت ولایت مطلقه فقیه یکی از مهمترین نمودهای زمینهسازی ظهور از نظر سیاسی در عصر حاضر است که اگر سایر کشورهای مسلمان بتوانند این نمونه و الگو را برای خود پیاده کنند و تحت ولایت فقیه عادل و جامعالشرایط قرار گیرند، مسلما مسئله زمینهسازی ظهور حداقل در بعد سیاسی خود بسیار محکمتر و سریعتر به وقوع خواهد پیوست اما بنا بهنظر مقام معظم رهبری، تلاش دشمنان برای جداسازی ایران از پیکره جهان اسلام و محصورکردن انقلاب اسلامی در مرزهای ایران، آسیبی جدی به اسلام و اهداف آن که یکی از مهمترین آنها ظهور منجی عالم بشریت است، وارد میسازد.
ایشان در این زمینه میفرمایند:«کسانی که اهل فکر و تحلیلند، میدانند که استکبار از اختلاف شیعه و سنی چه فواید و منافعی میبرد. هدفشان این است که ایران را از مجموعه کشورهای اسلامی جدا کنند؛ انقلاب اسلامی را مخصوص مرزهای ایران کنند؛ فشار روی ایران را از سوی کشورهای اسلامی دیگر زمینهسازی کنند و از درسآموزی ملتهای دیگر از درسهای ملت ایران جلوگیری نمایند. ما باید درست نقطه مقابل عمل کنیم. هرکس - چه در محیط سنی و چه در محیط شیعه - به همدلی و ارتباطات حسنه و دوستانه بین شیعه و سنی کمک کند، او به نفع انقلاب و اسلام و هدفهای امت اسلامی کار کرده است. هر کس هم سعی در جدایی کند، درست نقطه مقابل آن حرکت کرده است.»
9- تضعیف و مبارزه با ناسیونالیزم افراطی در کشورهای مسلمان:
ناسیونالیزم افراطی ایرانی، عربی، ترکی و. . . در سالهای اخیر بهشدت تقویت شد و باعث ایجاد ضربههای بزرگ به امت اسلامی در ابعاد مختلف از جمله تاخیر در ظهور و عدمزمینهسازی برای این امر مهم شد. مقام معظم رهبری ضمن بیان اهداف دشمنان از این امر، مبارزه با ناسیونالیزم افراطی را بسیار مهم دانستهاند و چنین میفرمایند:
«در ایران ناسیونالیزم افراطی ایرانی مآبی، در کشورهای عربی، ناسیونالیزیم افراطی عربی و در کشورهای ترک زبان، ناسیونالیزم افراطی ترکی را تقویت میکردند. در داخل این کشورها، هر جا اقلیتی وجود داشت، به تقویت ناسیونالیزم افراطی قومی آن اقلیت میپرداختند. فرض بفرمایید در داخل ایران، نسبت به بعضی از اقوام ایرانی، القائات و تلقینهایی میشد، تا جنبه قوم گرایی آنها، به شکل افراطی بروز کند.
در کشورهای شمال آفریقا - در مصر و جاهای دیگر - بین بعضی از اقوام عرب که از زمانهای گذشته در آن مناطق بودهاند، به تقویت شعارها و احساسات قومی خاص آنها میپرداختند و وادارشان میکردند که حول آن محورها بگردند. هر جا اقلیت مذهبی بود، آن را تقویت میکردند؛ وهلم جرا. تلاشهایی چنین را که در زمان سابق هم بود، بعد از انقلاب اسلامی در ایران، مضاعف و تقویت کردند؛ چون دیدند خورشید وحدت آفرین اسلام در حال تابیدن بر دنیای اسلام است.»
10- رفع سوءظن بین دولتها و ملتهای اسلامی:
استکبار جهانی از ایجاد سوءظن بین دولتها و ملتهای اسلامی به یکدیگر علاوه بر تضعیف امت اسلامی و عدمتحقق اهداف اسلام از جمله تاخیر در امر ظهور، چندین سود و فایده عمده دیگر نیز خواهند داشت که از دیدگاه مقام معظم رهبری چنین بیان شده است:
«مضاف بر این، سعی کردند دولتها و ملتهای اسلامی را نسبت به یکدیگر دچار سوءظن کنند. نشستند و برای بیاعتماد کردن دولتهای اسلامی نسبت به یکدیگر، بهوسوسهکردن آنها پرداختند. امروز هم به چنین تلاشی ادامه میدهند.
در حال حاضر، محافل سیاسی و اطلاعاتی کشورهای دارای طمع در این منطقه، که در رأسشان هم کشور ایالات متحده آمریکا و دستگاههای جاسوسی صهیونیستها حضور فعال دارند، برای بیاعتماد کردن دولتها نسبت به یکدیگر، با محافل سیاسی کشورها در تماس دائمند. آنها از این طریق، چندین فایده میبرند: یکی از فوایدش، بر هم زدن وحدت دنیای اسلام است. یکی از فوایدش، فروش اسلحه است. یکی از فوایدش، حضور نظامی است. یکی از فوایدش، مسابقه برای ایجاد رابطه با دولت غاصب صهیونیست در سرزمین فلسطین است. اینها، فوایدی است که استکبار از این تلاشها میبرد.»