همشهری آنلاین - لیلا شریف: بعضی کسبوکارهای اینترنتی، نوجوانان را بهعنوان نیروی کار نشانه گرفتهاند؛ نیرویی که انرژی و انگیزه بالایی دارد و از همه مهمتر ارزانقیمت است و نگران بیمهشدن و ساعت کاری در چارچوب قانونی آنها نباید بود؛ همین مسئله موجب شده که بعضی از نوجوانان، کار کردن در این فضا برایشان در اولویت بالاتر از درس خواندن قرار میگیرد و حتی بسیاری تحصیل را در این مسیر رها میکنند.
هفتهای ۳فیلم کوتاه تدوین میکنم
تدوینگری به یکی از شغلهای جذاب برای نوجوانها تبدیل شده است و کم نیستند دانشآموزانی که با استفاده از برنامههای آموزشی یوتیوب در مسیر تدوین فیلم قرار گرفتهاند. سهیل دانشآموز پایه یازدهم است که از چند سال پیش وارد فضای فریلنسر(آزادکار) شد. او از طریق سایتها و کانالهای معرفی پروژه برای فریلنسرها وارد بازار کار موقت شده و به قول خودش درآمد خوبی هم نصیبش میشود: «یکسری سایت و چنل هست که پیشنهادهای کاری میذارن. نصف پول رو هم قبل شروع کار میدن و باقیش رو هم بعد از تحویل کار تسویه میکنن، چون ما سن و تجربهمون کمه، پول کمتری بهمون میدن.»
سهیل نحوه شروع کارش را اینگونه روایت میکند: «زمان کرونا که مدرسههامون مجازی بود، باید برای کلاس درس یک فیلم تدوین میکردم، از طریق یوتیوب تدوین رو یاد گرفتم. بعد که فهمیدم یه سری سایتها سفارش کار میدن، وارد این فضای کاری شدم. هر هفته ۲تا ۳فیلم تدوین میکنم و الان برای هر فیلم کوتاه بین یک تا ۵میلیون تومن دستمزد میگیرم.»
پشت پرده اشتغال دانشآموزان در فضای مجازی
حسین سیستانی، معلم و کارشناس آموزشی در گفتگو با همشهری به چند عامل اشاره کرد و گفت: عامل اول شکست پروژه آموزش عمومی است که عمیقاً از بحران بدون ایده بودن (یا شکست محض ایدههای قبلی) رنج میبرد. برخلاف هیاهوهای چه شفاهی و چه مکتوب مسئولان در اسناد این حوزه، تقریبا هیچ چشمانداز شفافی از چیستی مولفههای دانشآموز ایرانی و فرایند چگونگی تربیت آن در دسترس نیست. عامل دوم تغییر ماهیت بازار کار، متأثر از رشد سریع حوزه دیجیتال است. طبق آمارها تنها سهم بازار تبلیغات دیجیتال در سال ۲۰۲۲حدود ۵۸۰میلیارد دلار بوده که طبق پیشبینیها تا سال ۲۰۲۶به ۸۳۵میلیارد دلار خواهد رسید. این امر سبب شده که بستر جذابی برای ورود نوجوانان به این عرصهها باشد.
او افزود: عامل سوم، نظام آموزشی ما آورده محسوسی چه در بعد مهارتهای اشتغالهای نوظهور و چه در بعد تقویت مهارتهای فردی و اجتماعی برای دانشآموزان ندارد. عامل چهارم این است که برخلاف سده گذشته که درس خواندن سعادت تلقی میشد، اما امروز با قبولی عمده رشتههای جذاب و پردرآمد در دانشگاههای خوب توسط دهکهای درآمدی بالا، تحصیل دیگر سکویی برای تحقق آمال بخش قابلتوجهی از جامعه نیست. طبق آمارها ۸۵درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰کنکور ۱۴۰۰از دهکهای هشتم تا دهم بودهاند؛ به همین دلیل تحصیل برای اکثریت آحاد جامعه اصطلاحا بهصرفه نیست و تنها سبب اتلاف وقت است.برای متولدان دهه۷۰ و بهویژه دهه۸۰ مسئله تحصیل دیگر یک ضرورت غیرقابل خدشه نیست؛ به همین دلیل ما با مسئله ترک تحصیل پنهان مواجه هستیم.
چاره چیست؟
حل این مسئله نیازمند مشارکت و همافزایی گروههای متنـوعـی از متـخصصـان بینرشتهای، خطمشیگذاران و تصمیمگیران تا خانوادهها و خود دانشآموزان است. بهتر است والدین گفتوگوی بالغانه با فرزندان و رسیدن به ایده جمع بین تحصیل و کار را پیش ببرند و از تحمیل اجتناب کنند.
در چنین موقعیتی راهکار بهینه میتواند موجب پیوند زدن تقاضاهای واقعی جهان امروز و فردا با مهارتآموزی دانشآموزان در مدارس باشد.
نظر شما