منوچهر آتشی، ‌زاده دوم پاییز بود. شاعر دلتنگی‌های روستا و مردان و زنانی که از فرهنگ شهری فرسنگ‌ها دور مانده‌اند.

شاعر جنوب

به گزارش همشهری آنلاین، نمی‌توان تولد آتشی در دهرود دشتستان استان بوشهر را در الهام گرفتن او از طبیعت پیرامونش بی‌تأثیر دانست. او با بهره‌مندی از زبانی حماسی، تیغ نازک خشونت را در دل شعرهایش فرو می‌برد، اما این درد تحمیلی، تنها شعر او را با طبیعتی وحشی می‌آمیخت که چیزی از شکوه واژگان آن نمی‌کاست.

با این حال، شاعرانگی او در همه حال قابل تقدیر است؛ سراینده‌ای که شاید بیش از آنکه به صنایع ادبی بپردازد، زیباشناسی هنر را به جهان شعرهایش کشاند؛ مثل وقتی که سرود: «سپیده که سر بزند/ نخستین روز روزهای بی‌تو/ آغاز می‌شود»

غلامحسن اولاد، شاعر معاصر ایران درباره آتشی گفته: «مرحوم منوچهر آتشی مانند «اسب سفید وحشی اش» همیشه تازه نفس و خستگی‌ناپذیر بود. آتشی از «آهنگ دیگر» تا «حادثه در بامداد» را با پشتوانه سترگ فرهنگی، تاخت و در نوردید و به پیروی از «نیمای بزرگ»، شعرهای جاندار، محکم و زیبایی آفرید که برخی هنوز بر سر زبان‌ها و بسیاری از آنها ماندگار است.»

بیشتر بخوانید:

کد خبر 883852

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha