درواقع، نمایشگاه پوستر اسماءالحسنی تنها صدایی است که میتوان آن را در آستانه ماه مبارک رمضان تماشا کرد!
اگرچه نخستین بار سایت تودی پوسترز، ایده برگزاری این نمایشگاه را مطرح و آن را با چند حامی مالی محدود برگزار کرد اما بعد از 3دوره توانست توجه ویژه موزه هنرهای معاصر تهران و رئیس مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به خود جلب کند. نتیجه این توجه آن بود که امسال و در آستانه پنجمین سال نمایشگاه اسماءالحسنی، این رویداد هنری را به صورت بینالمللی برگزار کند و آثار هنرمندان 12 کشور آسیایی، اروپایی و آمریکایی را در موزه هنرهای معاصر تهران و خانه هنرمندان ایران به نمایش درآورد. مهمترین کشورهای شرکتکننده عبارتند از: سوئیس، آمریکا، چین، ترکیه، انگلستان، ژاپن و امارات. البته فکر بینالمللیشدن این جشنواره از سال سوم در ذهن علی وزیریان، دبیر ثابت این جشنواره بود ولی وجود اسپانسری همچون مرکز هنرهای تجسمی لازم بود تا این اتفاق بیفتد.
به هرحال، بعد از فراخوان جشنواره، هزار و 100 اثر به دبیرخانه دائم آن فرستاده شد که هیات انتخاب 110 اثر را در دور اول، برای نمایشگاه برگزیدند. از میان این 110 اثر نمایشی، 40 پوستر به مرحله مسابقه راه یافتند و 70 اثر در بخش جنبی (خارج از مسابقه) به نمایش درآمدند.
یکی از مهمترین موضوعاتی که پیرامون نمایشگاههای اینچنینی مطرح میشود، موضوع ارزشی آن و ارتباطی است که هنرمندان و بهخصوص هنرمندان جوان با آن برقرار میکنند. 3سال پیش، زمانی که تایپوگرافی در پوسترهای جشنوارهای آنقدرها مورد استقبال گرافیستها قرار نگرفته بود، کنارآمدن با این تکنیک برای گرافیستها کار مشکلی به حساب میآمد ولی آرامآرام و با گسترش فراوان جشنوارههای حروفنگاری، این شیوه عادی شد. اما یک نکته همچنان وجود دارد و آن اینکه هنرمندان در رویدادهای هنری که هم جنبه ارزشی دارند و هم موضوعی واحد، به تنگنا برمیخورند؛ بهخصوص که در یک شیوه خاص باید آثارشان را به نمایش درآورند.
علی وزیریان، شهریورماه سال86، گفت که طراحی نامهای خداوند برای طراحان و گرافیستها بهدلیل انتزاعیبودنشان، ناملموس و سخت است اما برگزاری چنین جشنوارههایی به حل شدن مشکلاتی همانند این، کمک میکند؛ حالا بعد از گذشت 2سال از آن زمان، اگرچه طرحهای نمایشی به پختگی رسیدهاند و هنرمندان با موضوع و مفهوم نمایشگاه آشنا هستند و با آن انس گرفتهاند اما تقلید و تکرار، یکی از معضلاتی شده که گریبان این جشنواره را گرفته و اگر برگزارکنندگان نمایشگاه، فکری برای آن نکنند، مسیر تکاملی آن پیموده نخواهد شد و این جشنواره از یک رویداد استثنایی و منحصر به فرد، به یک اتفاق تکراری کموبیش هنری تبدیل میشود.
خوشبختانه، هیات انتخاب و داوری بهخوبی متوجه این نکته شدهاند و از هماکنون مراقبند تا تکرار و کپیبرداری، ادامه پیدا نکند. کورش پارسانژاد، یکی از گرافیستهایی است که در چند دوره پیاپی، هم در بخش مدعوین شرکت کرده و هم جزو هیات انتخاب و داوری بوده است و به همین دلیل، بهخوبی میتواند در اینباره قضاوت و ریشههای وقوع این اتفاق را بررسی کند.
او در اینباره میگوید: «وقتی پایه و اساس طراحی پوستر، حروف باشد، خلق اثر با محدودیت مواجه میشود و کار گرافیست را مشکل میکند چراکه اگر گرافیست بخواهد برای رسیدن به ایدهای متناسب با موضوع، از نشانهها، تصویرها و سمبلها استفاده کند، باید بخش کوچکی از اثرش را به این مقولات اختصاص دهد چون اساس یک پوستر تایپوگرافیک، بر مبنای حروف و طراحی آنها قرار گرفته است، نه تصویر.»
بنابراین او این معضل را نه در عنوان ارزشی نمایشگاه اسماءالحسنی که در شیوه و تکنیک مورد نظر برگزارکنندگان آن جستوجو میکند و میگوید: «این مسئله صرفاً درباره نمایشگاه اسماءالحسنی اتفاق نیفتاده بلکه همه جشنوارههای پوستر تایپوگرافیک با این مشکل دستوپنجه نرم میکنند اما در جشنوارههایی مثل اسماءالحسنی که هر سال با یک موضوع واحد و تکراری برگزار میشوند، امکان تکراری و تقلیدیشدن آثار بیشتر است و به همین دلیل هم هیات انتخاب، ایدههایی را که در سالهای گذشته مورد تشویق قرار گرفتهاند و هنرمندان برای طراحی آثار در این دوره، از آنها کمک گرفتهاند و به عبارت دیگر همانها را با کمی تغییر در جزئیات تکرار کردهاند، حذف کردند تا این آثار تکراری به یک موج تبدیل نشود و در سالهای آتی مورد استفاده قرار نگیرد.»
با وجود همه این مشکلات، پارسانژاد، آثار امسال را بهتر از دو دورهای که بهعنوان داور در جشنواره حضور داشته، ارزیابی میکند و میگوید: «گرافیستهای داخلی نسبت به دوره گذشته، کارهای بهتری ارائه کرده بودند و بهدلیل همین کیفیت بالاتر بوده که تعداد کارهای حذفشده در مرحله انتخاب آثار بیشتر بود.»
اما مسئلهای که از زمان بینالمللی شدن جشنواره مهم و جالب توجه بود، این نکته بود که گرافیستهای کشورهای دیگر، هر اندازه هم که توانمند و درجه یک باشند، چگونه میتوانند با حروف عربی و مفاهیم مذهبی ارتباط برقرار کنند؟
پارسانژاد در پاسخ به این سؤال و درباره چگونگی آثار هنرمندان کشورهای دیگر میگوید: «تعداد هنرمندان بینالمللی زیاد نبود و در میان همان تعداد نیز، اگرچه برخی از طراحان شرکتکننده، گرافیستهای مسلمان کشورهای اروپایی بودند ولی بیش از برقراری ارتباط با موضوع جشنواره، مفاهیم کلی و جهانی را در اثرشان پررنگ کرده بودند؛ مفاهیمی همچون صلح و دوستی. همین عوامل هم شاید به نوعی باعث برتری آثار هنرمندان ایرانی شده بود؛ بهخصوص که دیگر گرافیستها آشنایی و شناختی که ما نسبت به حروف فارسی و عربی داریم، ندارند. با اینهمه کارهای خوب و قابل تأمل هم در میان آثار خارجی دیده میشد.»
به همه حرفهای پارسانژاد، این را هم باید اضافه کرد که نام بسیاری از گرافیستهای جوان هرساله در میان شرکتکنندگان دیده میشود و این به معنای تجربه و آزمون و خطاهای دست کم سه یا چهارساله است؛ مسئلهای که در موفقیت یا دستکم آشنایی هنرمندان با یک موضوع انتزاعی نقش غیرقابل انکاری دارد.
اما راه مقابله با پدیده تکرار و تقلید چیست؟ بهنظر میرسد اینکه عنوان و موضوع یک نمایشگاه، واحد است، نباید شرکتکنندگان را به کپیبرداری برساند. پارسانژاد نگاه و طرز تلقی هنرمندان از موضوع را مهمترین راه مصونماندن از تکرار و تقلید آثارشان میداند و میگوید: «دغدغه درونی طراحان و درگیری آنها با موضوع برای جلوگیری از تکرار آثار، اهمیت بسیار زیادی دارد.
یک طراح همیشه این نکته را باید به یاد داشته باشد که از فضاهایی که در آثار قبلی خود و دیگر همکارانش بوده، پرهیز کند و سراغ تجربههای جدید برود. بهعنوان مثال یکی از ایدههایی که تا 5سال پیش، جذاب به حساب میآمد، طراحی دفترچه یا تخته سیاهی بود که کلمات با خط بچهگانه در آنها نوشته میشد. شاید در سالهای گذشته، این ایده یا ایدههایی نظیر آن، جالب بود و جایزه هم میگرفت اما حالا به یک نگاه و کار کاملاً تکراری تبدیل شده است.
بنابراین گرافیستها باید همیشه سعی کنند که خودشان، طراح و عامل یک جریان و موج شوند، نه اینکه فقط الهام بگیرند. البته اینکه یک گرافیست تا چهاندازه موفق به خلق فضاهای بصری جدید میشود، به میزان خلاقیت و گستره ذهنی او هم بستگی دارد.»