که بهصورت آهنگها و ملودیهای گوناگون در میان مردم شهر و روستاهای خراسان رضوی، شمالی و جنوبی نواخته میشود.
بقیه در صفحه 4 خیلیها بر این باورند که موسیقی خراسان از دیگر مناطق ایران غنیتر و متنوعتر است و البته به قول هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی علتش طوایف مختلف مانند ترکها، بلوچها، کردها و اعراب در خراسان است که به برکت تمام این طوایف دریایی از موسیقی در محتوا، رنگ و لحن پدید میآید.
موسیقی بومی یا محلی ایران غیر از آن که روح، باورها و آیینهای مردم همان منطقه را با خود بههمراه دارد یادآور حماسهها و افسانههای بومی هم هست. پژوهشگران معتقدند در حوزه خاوری و مرکزی خراسان رضوی؛ همه اشعار فارسی است و دو تار که ساز معروف خراسان شناخته شده بیشتر در تربتجام، خواف و تایباد نواخته میشود.
به نوازنده دوتار در استان خراسان رضوی اوسا (اوستا) میگویند و خیلی از زنان خراسان نیز نوازندههای موفق دوتار هستند. درباره زنان دو تار نواز خراسان چندی پیش محسن دامن زن، مستندساز، فیلم قابل توجهی ساخته بود که زنان عاشقی را نشان میداد که در خفای مرد خانواده، پدر یا همسر، دو تار نوازی را آموختهاند و حالا برای دل خودشان میزنند و یا فراتر در مهمانیها مینوازند.
سازهای رایج در این منطقه عبارتند از: دوتار، ساز (سورنا)، دهل، دوبوقه، نیهفتبند و دایره. و از آهنگهای اصلی این منطقه هم میتوان به چهاربیتی، دوبیتی، غریبی، نجما، سرحدی، نوایی، مقومالله و... اشاره کرد.
بخشی از موسیقی شمال خراسان، موسیقی کوه پایهای است. این نوع موسیقی توأم با فریاد است. در کنار آن، موسیقی جلگه و دشت قرار دارد که ملایمتر و درونیتر است. نوای الله مزار، انارکی، دوقرسه و هرای، موسیقی این نواحی هستند.
هنرمندان موسیقی در این مناطق، عاشقها، بخشیها و لوطیها هستند. عاشقها قدیمیترین هنرمندان این منطقهاند که نوازندگان سازهای سورنا، دهل، کمانچه، قشمه و دیارهاند و از رقصندگان بزرگ شمال خراسان بهشمار میآیند.
هوشنگ جاوید، محقق و پژوهشگر موسیقی سنتی ایران وضعیت موسیقی خراسان را در شرایط نه چندان مناسبی میخواند و میگوید: « بیشتر اساتیدی که ستون اصلی موسیقی منطقه بودند مدتهاست فوت کردهاند و آنهاییکه هم که ماندهاند چون در دوره پیری هستند صدایشان آسیب دیده و کمتر در مجالس شرکت میکنند.
اما مهم این است که برای ثبت و ضبط صداها اقدامی نشده تنها حرکتها در جشنوارههای گاه و بیگاه ختم میشود. از همه بدتر اینکه قرار بود مکتبهای ویژه برای آموزش ایجاد شود که متاسفانه نشد. حالا بهجز پیرها و سر به سینه خاک سپردهها چیزی بهنام آموزشگاه موسیقی مانده است.
در آموزشگاهها نیز که آواز ایرانی یاد داده نمیشود بلکه ترانه یا تصنیفخوانی در دستگاهها یاد میدهند.»این محقق موسیقی ادامه میدهد: «حتی در زمینه موسیقی رزمی و بزمی خراسان که عدهای پیشکسوت داشت حمایتی بهعمل نیامد. اساتید مسلم این حیطه از دست رفتند و یا آنها که ماندند در گوشه عزلت بدون حمایت روزگارشان در حال سپری شدن است. همینها هم که از دست برود دیگر چیزی از روح اصلی موسیقی خراسان باقی نمیماند.
مضاعف بر این که در این چند سال اخیر بهدلایل مختلف اجازه اجرای برنامههای موسیقی زنده داده نشده است. حتی اجازه موسیقی سنتی را هم به خراسانیها ندادهاند. وقتی هم که علت را جویا میشویم میرسیم به اینکه هرکدام از نهادها تقصیر را به گردن نهاد دیگر میاندازد.»
هوشنگ جاوید با اشاره به اینکه در خراسان استفاده از همه سازها شایع است اما بیشتر دوتار، دایره، دهل، سرنا و نی مینوازند درباره تنوع موسیقی در خراسان میگوید: «به غیر از حضور طوایف مختلف در خراسان سه دسته موسیقی کردی، ترکی و فارسی با گویشهای مختلفش حضور جدی و جایگاه محکم و غیرقابل انکاری دارند که هر کدام آیین خاص یا پند و حکمتی را منتقل میکند.»
وی درباره ضرورت تشکیل مکتبهای ویژه موسیقی در خراسان میگوید: « از آنجا که مثلا د ر دو تار نوازی شیوه نواختن استاد حاج سلیمانی با شیوه محمد حسین یگانه و یا رفتگانی مانند سلطان رضا بخشی فرق میکند باید مکتبهای جداگانهای هم برای علاقهمندان آموزش داده شود.
تا حدودی فرزندان این اساتید مکتب پدران خود را منتقل میکنند اما حتی شیوه نواختن آنها هم فرق میکند مثلا 3 پسر استاد یگانه که هر سه از پدر خود دوتار نوازی را آموختهاند هرکدامشان در روایت دستگاه موسیقی اختلاف نظر دارند. برای احترام گذاشتن به این شیوهها که هرکدام میراث موسیقی ماهستند باید بهطور جدی مکتبهایی را برایشان پایهریزی کرد.
هر استادی 10 - 15 شاگرد میتواند تربیت کند که از بینشان فقط دو سه نفر درجه یک میشوند. وقتی فضا برای آموزش اساتید و شیوههای آنها جدی گرفته نشود مسلم است که آموزشگاهها مثل علف هرز رشد میکنند که آنها هم هدفشان مدرک دادن است تا آموزش معنویت موسیقی.
در نهایت هوشنگ جاوید معتقد است که اگرچه فرزندان و بعضی شاگردان اساتید، شعلههای موسیقی سنتی را روشن نگه میدارند اما این همه ماجرا نیست، ماجرای اصلی این است که تاریخ و روح آزاد موسیقی زیر سئوال است و این همان مقولهای است که باید با جدیت و اهمیت بیشتری به آن توجه شود.»
همشهری استانها