تصمیم میگیری تغییرکنی و راهی دیگر را برای«ادامه دادن» امتحانکنی. این تصمیم حتما درباره تغییر شیوهزندگی نیست. وقتی از تغییرکردن صحبت میکنیم، حتما منظورمان این نیست که کسی از فردا شکل بیدارشدناش از خواب را هم عوضکند و او اگر شکل دیگری را برگزید، خوب است و اگر به راه دیگری نرفت«بد» است.
در کنار همه جملههای مثبت یا منفیای که میتوان درباره تغییرگفت، باید به آیندهای هم که آن تغییر ما را به آنجا میرساند فکرکرد. آینده بعضی تغییرها مشخص نیست. این تغییرها را فرد، براساس طرز فکر خود انتخاب میکند.
آینده بعضی تغییرها مشخص است. فرد میداند رفتن از یک نقطه به نقطهای دیگر حتما به سود اوست، اما باز در برابر آن تغییر مقاومت میکند. این را دیگر نمیتوان به حساب ویژگی شخصیتی فرد گذاشت.
کمی با خود صادقباشیم، این یک ضعف شخصیتی است. همه موقعیتهایی که ما در آنها لزوم تغییر را احساس میکنیم، یا دستکم تغییرکردن عده زیادی را میبینیم، مثل تغییردادن شکل زندگیمان نیست. بعضی مسایل عینیتر و ملموستر است.
برای مثال به پدیده«کامپیوتر» توجهکنید. وقتی کامپیوتر بهعنوان یکابزار در اختیار ما قرارگرفت، بسیاری از افراد بهچشم یک مزاحم به آن نگاهکردند. اینشکل نگاهکردن باعث شد، این مزاحم به خانه آنها راه پیدا نکند و به دنبال نپذیرفتن آن، این افراد ضررهای بیشتری کردند.
پس از نپذیرفتن کامپیوتر بهعنوان عضو جدید خانواده، بسیاری از کارهایی که میتوانستند بهکمک این مزاحم، آسانتر انجام دهند، سختتر انجام شد. پس از مدتی، همان افراد سختگیر پذیرفتند که کامپیوتر باید باشد و استفاده از نرمافزارهای آن مقرون بهصرفه است.
پس از مدتی که بحثاینترنت مطرحشد، همان آدمهای کتوشلواری، باز هم مخالفتکردند. اینمخالفت هنوز هم ادامهدارد. اینبار، اینترنت شبکهمزاحمی بود که میخواست با دادن اطلاعات، آنها را تغییر دهد و این خیلی بد بود!
بعد از فراگیرشدن استفاده از کامپیوتر، تغییرهای زیادی در حوزههای مختلف دانش بهوجودآمد. برنامهریزی برای نرمافزارهای جدید، تغییرهای زیادی در حوزههای گرافیک، نشر و ارتباطات ایجادکرد.
برنامههای مختلفی برای آسانکردن کار طراحان نوشته شد، هزینههای حوزه نشر کاهش پیداکرد و متخصصان ارتباطات، با استفاده از شبکه اینترنت، نظام اطلاعرسانی دنیا را دگرگونکردند.
در کنار همه ویژگیهای مثبتی که استفاده از تکنولوژیهای جدید دارد، استفاده از آنها مشکلاتی نیز بهوجود آورده است.
«شهرام گلپریان» استاد دانشگاه هنرومعماری و دانشگاه فرهنگوهنر است. او لیسانس نقاشی و فوقلیسانس گرافیک است. گلپریان از گروه استادانی است که همیشه با کامپیوتر شخصیاش سر کلاسها حاضر میشود و استفاده از تکنولوژی را ضعف نمیداند. با او درباره استفاده تکنولوژی در هنر بهویژه گرافیک صحبت کردهایم.
- نگرانی از تغییر ابزارهای هنری از چه زمانی بهوجود آمده است؟
این نگرانی همیشه وجودداشته که ابزارهای جدید، حیطه فعالیت ابزارها و شیوههای سنتی را محدودکنند. سالها پیش، شیوه حروفچینی جدید استفاده نمیشد و امروز استفاده میشود. در ایران، روزنامههای«وقایعاتفاقیه»، «شرف» و «شرافت» به خط میرزمان و با استفاده از چاپسنگی منتشر میشدند. حالا دیگر آنشیوه استفاده نمیشود.
برگردیم به عقبتر. شاهنامه و دیگر کتابهایی که در قرنهای چهار، پنج و شش نوشته شدهاند، چگونه ماندهاند؟ خطاطان از روی اینکتابها در مراکز قدرت و دربار پادشاهان رونویسی میکردند. برای مثال، در مکتبخانه حاکمان، علاوه بر اینکه دانشآموزان سواد خواندن و نوشتن پیدا میکردند، هر دانشآموز باید از روی یکی از کتابها چندبار مینوشت.
همچنین، در مکتبخانه هم، در کنار نوشتهها مینیاتور کشیده میشد. در همان زمان تغییرها آغاز شد. اصولا هر دوره را که بررسی کنیم، میبینیم اینگونه تغییرها وجود داشته است.
- حاکمان جامعه موافق این تغییرها بودهاند؟
در بعضی دورهها، حاکمان وقت موافق این تغییر بودهاند. «ناصرالدین شاه» در زمان حکومتاش میرزا حسنخان غفاری را برای یادگیری روزنامهنگاری به ایتالیا میفرستد.
پس از این آموزش، روزنامه شرافت در ایران، براساس تغییرهایی که در جهان اتفاقافتاده بود، منتشرشد. ناصرالدینشاه که خودش به نقاشی علاقهمند بود، در آن سال روزنامهای را منتشرکرد که پایه اصلیاش نقاشی بود.
پس از چاپ سنگی، اولین دستگاه چاپ را کلیسای وانک در اصفهان خریداریکرد. اولین استفاده دستگاه چاپ برای منتشرکردن متنهای مذهبی بود. این درست نقطهای بود که خوشنویسان باید میترسیدند.
آنها داشتند کارشان را از دست میدادند. ولی یک ویژگی دیگر کنار این بیکارشدن وجود داشت؛ هنر خوشنویسان با ورود دستگاه چاپ، به«هنر ناب» نزدیکشد. کار مکانیکی از خوشنویس گرفتهشد و او فقط به تولید اثر هنری پرداخت. این آثار بهحدی باارزش بود که در موزهها نگهداری میشدند.
این مثال درباره فرش هم صادق است. با ورود ماشینهای فرشباف، بسیاری از افرادی که از راهبافتن فرش امرار معاش میکردند بیکار شدند، اما فرشهایی که توسط انسان بافته میشد، به یک اثر هنری تبدیلشد.
واقعا حیف نیست فرشی که با آنهمه زحمت توسط نیرویانسانی بافته میشود روی زمین انداخته شود؟ کار بافتن فرشهایی که قراراست روی آنها راه برویم، به ماشین سپردهشد و بافتن فرشهای دستی، یک «هنر» شد.
- درست است که هنرهای دستی نابتر میشوند ولی همزمان با این عدهای بیکار میشوند.
در لیتوگرافی آدم های متخصصی کار میکردند. با ورود تکنولوژی الان دیگر مونتاژی در کار نیست. بیشتر این افراد که در کارشان متبحر نیز بودند، الان راننده اتوبوس و مینیبوس هستند. این ترس همیشه هست؛ جالباست که این ترس مخصوص آدمهای متخصص است. اما نمیشود جلوی تکنولوژی را گرفت.
الان میشود در دور افتادهترین ده نشست و با استفاده از نرمافزارها و اینترنت، به بزرگترین کتابخانههای دنیا متصل شد و از جدیدترین ابزارهای هنری استفادهکرد. بعضی آدمها چگونه می خواهند جلوی تکنولوژی بایستند؟
وقتی استفاده از تکنولوژی متداول شد، گروهی از گرافیستها بیکار شدند. خب، این افراد باید دشمن تکنولوژی شوند؟ باید یک نگاه کلی وجود داشته باشد. با استفاده از نرمافزارها هزار گرافیست بیکار میشوند، اما تکنولوژی کمکی است به بشریت، جامعه کتابخوان و هنرمندان.
ممکن است ما از بیکارشدن یک گرافیست ناراحت شویم، اما پایینآمدن قیمتها باعث شده افراد بیشتری بتوانند از هنر استفادهکنند. این مساله درنهایت حرکت مثبتی است. حرکتی که به سود همه است.
- استفاده از تکنولوژی باعث نشده که افراد غیرمتخصص در این حوزه فعالیت کنند و فکرکنند هنرمند شدهاند؟
استفاده از تکنولوژی باعث شده افرادی که سوادبصری ندارند و اطلاعاتی از مبانی طراحی و دیزاین ندارند، بهعنوان گرافیست مطرح شوند. این افراد اطلاعاتی از ویژگی رنگها ندارند. در حالتکلی، این افراد اطلاعاتی از«زیباییشناختی» ندارند.
بعضیآدمها با یادگیری نرمافزارهایی مثل فتوشاپ، فریهند، کوآرک و دیگر نرمافزارها وارد این حوزه شدهاند. اما این یک بخش منفی ورود تکنولوژی است. فقط بهخاطر این بخش نمیتوان تکنولوژی را منفی دانست.
- میتوان گفت رایج شدن فرهنگ دیجیتالی مقرون بهصرفهتر نیز هست؟
با استفاده از تکنولوژی، سرعت بالامیرود، کیفیت بالا میرود و قیمت پایین میآید. این ویژگیها، بهویژه به نشر فقیر ایران کمکزیادی کردهاست و باعث شده که پدیدهای بهعنوان«نشر رومیزی» در ایران بهوجود بیاید. مقدار زیادی پول که صرف حروفچینی میشد، هزینه نمیشود.
نرمافزارها به کم شدن هزینههای ویراستاری محتوایی و فنی نیز کمک زیادی میکند. ناشر برای طراحی، باید صفحهای پول میداد، اما امروز ناشر میتواند در حالیکه حروفچینی انجام میدهد، صفحهآرایی هم انجامدهد. با استفاده از این نرمافزارها هم در وقت صرفهجویی میشود، هم در هزینه.
- آیا آموزش نرمافزارها در قالب یک واحد درسی در دانشگاهها ارایه میشود؟
در هیچکدام از دانشکدههای ما،«نرمافزار» آموزش داده نمیشود. بهنظرم این مساله منفی نیست. در دانشگاهها باید مبانی کار آموزش داده شود. مبانیکار که همان «زیباییشناختی» است. دانشجویان خودشان در کنار آموزشهای دانشکده کار با ابزار را هم یاد میگیرند.
آنها بههر شکل، استفاده از ابزار را یاد میگیرند؛ بحثاصلی در دانشگاه، بحثهنر است. به علاوه، دانشگاهها موقعیت مالی خوبی ندارند و نمیتوانند سرمایهگذاری کنند و در هرکلاس چند کامپیوتر بگذارند. دانشجویان بهصورت خودجوش استفاده از ابزارها را یاد میگیرند.
درصدی از دانشجویان هم هستند که فقط از روی تنبلی از نرمافزارها استفاده میکنند. متاسفانه هنوز در دانشگاهها جبههگیری علیه تکنولوژی وجوددارد. مقاومت بعضی استادها در برابر تکنولوژی به کار بچهها آسیب میزند. پشتکردن به تکنولوژی فایدهای ندارد.
- نرمافزارها به خوبدیدن هم کمک میکنند؟
تکنولوژی هیچوقت نمیتواند به خوبدیدن کمککند. یک عکاس یا گرافیست در ابتدا باید«خوب دیدن» را بلد باشد. وقتی یک عکاس دیدن را بلد نیست، دیگر چه فرقی دارد که دوربینش آنالوگ باشد یا دیجیتال؟ فرق این دوربینها یا نرمافزارهای گرافیکی در امکانات تکنیکی است. تمام بحث، ابزار«تکنیک» است.
آنچه به محتوا برمیگردد، توانایی خود عکاس است. یک پوستر خوب نتیجه یک فکر و ایده خوب است. امکاناتی که در شاخههای مختلف هنری مثل سینما، موسیقی، عکاسی و گرافیک وجود دارد، فقط تکنیک است.
بگذارید یک مثال بزنم، عکاس خوبی مثل «انسل آدامز» که یک هنرمند واقعی بود و هیچوقت درگیر استفادهکردن یا استفادهنکردن از تکنیک نشد. او دانش زیادی درباره حجمها، تناسب و سایهروشن داشت. یا عکاس خوبی مثل «هنری کارتیه برسون» در تمام عمرش با یک لنز 35 و دوربین «لیکا» کارکرد. خوب دیدن و دانستن اصول زیبایی شناختی، بحث اصلی هنر است.