آن میکروفون چرا روشن نیست!؟ صدای تذکر آرام رهبر، آنهایی را که هنوز ایستادهاند و شعار میدهند، به خود میآورد. ساعت 17 و 30 دقیقه است و آقا مهمانان خود را دعوت به نشستن میکند تا قاری شروع به تلاوت قرآن کند اما میکروفون جلوی او خاموش است
- هنوز برخی استادان و چهرههای سیاسی از انتهای حسینیه وارد جلسه میشوند و به دنبال گوشهای میگردند برای نشستن.
برخی مسؤولان هم پیش از آغاز جلسه خود را رساندهاند. رئیس دانشگاه آزاد رأس ساعت 17 عصر، در خودرو خود نشسته و منتظر بود آخرین گیت ماشینرو به سمت حسینیه را سواره طی کند اما ظاهراً از سوی مسؤولان برگزاری مراسم، این اجازه داده نشد.
شخصی درِ عقب خودرو را برای رئیسِ دانشگاه آزاد باز کرد و او مسیر باقیمانده تا حسینیه را پیاده رفت... همزمان تعدادی از نمایندگان مجلس- مانند آقای کامران نمایندهی اصفهان- هم با آنکه در چنین ساعاتی علیالقاعده باید برای رأی اعتماد به کابینهی دهم در صحن مجلس حضور داشته باشند، منتظر ورود به حسینیه بودند.
- دومین سخنران جلسه از میان استادان، دکتر عبدالحسین روحالأمینی رئیس سابق انستیتو پاستور ایران است که محسنش را در حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری از دست داده. سخنان او در دو بخش تنظیم شده و با این آیه از سورهی مائده آغاز میشود: و لایجرمنّکم شنآن قوم ألاّ تعدلوا؛ إعدلوا هو أقرب لتقوی؛ واتقوا الله إن الله خبیر بما تعملون.
خش اول سخنان دکتر روحالأمینی دربارهی لزوم مهندسی و مدیریت پروژههای کلان علمی و فناوری برای انجام کارهای فاخر است.
او در این رابطه با گله از چندشغله بودن و کمکاری برخی مسؤولان، به خاطرهای از سالهای دههی شصت با آیتالله خامنهای اشاره میکند که ایشان از قول سیاستنامهی خواجه نظامالملک گفته بودند: مردی و کاری، کاری و مردی! و رهبر انقلاب، لبخند بر لب، بلافاصله گفتهی او را اصلاح میکنند: هرگز مردی را دو کار مفرماى؛ مردى و کارى! روحالأمینی میگوید: حالا حافظهی من دیگر... (خنده و صلوات حضار) مضمون این بود؛ هنوز هم در گوشم زنگ میزند این جمله!
بخش دوم صحبتهای دکتر روحالأمینی، پیرامون سرمایهی اجتماعی است. او از همه میخواهد به رفتار و گفتارشان توجه کنند تا باعث بیاعتمادی مردم و از بین رفتن این سرمایه نشوند و البته از نبود فرهنگ عذرخواهی و استعفا در میان مسؤولان و کارگزاران نظام گله میکند و آن را سبب بیاعتمادی مردم میداند.
دکتر بعد از اینکه نظام را بزرگترین مظلوم فتنهی اخیر معرفی میکند، میگوید: بعضیها فکر میکنند ما که از نظام دفاع میکنیم، از حقمان هم میگذریم. خونخواهی در رابطه با عزیز از دسترفتهی ما- محسن ما- به عهدهی نظام است.
جوانی بوده در این جامعه که نظام در خونخواهی او مقدم است. وقتی در آن آیهی شریفه میفرماید: و لکم فیالقصاص حیاة آن فرد را نمیخواهد برگرداند؛ این حیات جامعه است و تضمین این حیات است. إنشاءالله این پاسخگویی، قبول مسؤولیت و عذرخواهی در ردههای مختلف تعریف بشود تا ما برسیم به آن وجه که شهید مطهری در ابتدای پیروزی انقلاب فرمودند که ألیوم یئس الذین کفروا من دینکم. که إنشاءالله دشمنان ما بدانند آب در هاون میکوبند.
ما یک خانوادهی بزرگیم با همهی مصیبتها و گرفتاریها و با همهی خوبیها و خوشیها. در هم است این شور و شیرین. خودمان اداره میکنیم و احتیاجی به دخالت آنها نیست.
البته این نافی تکلیف و وظیفهی ما نیست... إنشاءالله دعا کنید برای ما که مشمول این فراز زیارت امینالله باشیم که صابرة علی نزول بلائک؛ شاکرة لفواضل نعمائک.
إنشاءالله ذخیرهی آخرت ما باشد و بتوانیم بر این بلیهای که بر ما آمد، صبر کنیم. اما به فرمودهی والدهی آن عزیز، محسن ما خونش رنگینتر از دیگران نیست.
محسن ما رفت، محسنهای مردم را دریابید! و از رهبری تشکر میکند که از 40 روز پیش و اولین ساعاتی که در جریان حوادث قرار گرفتند- در حالی که او امروز دارد شکایتش را مطرح میکند- بهطور ویژه پیگیر ماجرای قتل مشکوک فرزندش و دیگر آسیبدیدگان حوادث اخیر بودهاند، دستور تعطیلی آن بازداشتگاه را صادر کردهاند و مسؤولین هم به شدت پیگیر آن بودهاند.
روحالأمینی در پایان صحبتهایش از رهبری میخواهد: رویهها اصلاح شود تا این ضایعات را کمتر داشته باشیم و این مظلومیت مضاعف نظام را هم پیش رو نداشته باشیم؛ إن شاءالله در حق ما و در حق همهی جوانان کشور دعا بفرمایید که عاقبت به خیر شویم!
سخنان روحالأمینی که تمام میشود، آقا میگویند: [از اینجا بشنوید، 2 مگابایت] اجازه بدهید من چند جمله عرض کنم به آقای روحالإمینی؛ اولاً طیبالله أنفاسکم. خیلی خوب صحبت کردید. ثانیاً این نکتهی لزوم پاسخگویی که آقای روحالأمینی اشاره کردند، کاملاً درست است؛ ما این را تصدیق میکنیم.
جزو اعتقادات بنده است از سابق. در طول این سالها گاهی اتفاق افتاده که از کسی تخلفی سر زده؛ یک قول و یک نظر این بوده که به خاطر خدماتی که این شخص کرده، از آن تخلف بگذریم! یک حرف دیگر این بوده که ما تخلف را در وزن خودش و اندازهی خودش محاسبه کنیم؛ به معنای واقعی کلمه؛ آثار تخلف را هم بر آن بار کنیم؛ به جای خود از خدمات هم تقدیر کنیم. بنده به این نظر دوم همیشه معتقد بودم و الآن هم معتقدم.
این را هم این برادر عزیزمان و خانوادهی محترمشان، هم همهی کسانی که در این قضایا یک آسیبی بر آنها وارد شده- به هر نوعی، از سوی هر کسی- بدانند که بنای نظام و تصمیم نظام بر مجامله کردن نیست.
همانطور که ما با کسانی که با نظام صریحاً معارضه میکنند، بنای بر مجامله نداریم، معتقد به ایستادن در موضع قانون و موضع حق هستیم، عیناً همانطور، اگر چنانچه در مجموعهی منتسب به نظام، تخلفی انجام بگیرد، کار بدی انجام بگیرد، خدای نکرده جنایتی انجام بگیرد، باز هم اعتقاد من همین است.
ما در موضع قانون، در موضع حق باید بایستیم. خدای متعال کمک کند بتوانیم این چیزی را که میخواهیم، انجام بدهیم. مسؤولین دارند تلاش میکنند در این زمینه؛ إنشاءالله که همین خواهد شد.
حالا این بخش قضیه، صورت قضیه است. قالب و جسم قضیه این است. روح قضیه این است که هر حادثهای در عالم اتفاق میافتد، این حادثه یک محاسبهای پیش خدای متعال دارد.
هیچکدام از لذتها و رنجهای ما، از شادیها و غمهای ما در این دنیا بدون ما به ازا در محاسبهی الهی نیست؛ هیچکدام. هر سختیای که ما اینجا تحمل کنیم- چه به شکل بیماری باشد، چه به شکل تهیدستی باشد، چه به شکل مظلوم واقع شدن باشد، چه به شکل فقدانهای دردناک باشد- هرچه باشد، پیش خدای متعال یک ما به ازای نیک دارد.
هرچه از این کفه، کم بشود در آن کفه جبران خواهد شد؛ بدون تردید. این را باید بدانیم. لذا همهی این مصائبی که بر ما در زندگی وارد میشود، پیش خدای متعال اجر دارد. حتی حوادث بیاختیار.
هیچکس به اختیار خود بیمار نمیشود. اما در روایات دارد که بیمار و دردمند به خاطر بیماری پیش خدای متعال مأجور است. یعنی در حساب الهی، هیچکدام از رنجهای ما بدون پاسخ بدون ما به ازا باقی نخواهد ماند.
این را فقط برای این نگفتهاند که ما تسلی پیدا کنیم در مواجههی با رنجهای جهانی، زورآزمایی نکنیم. نه، آن زورآزمایی هم به نوبهی خود مجاهدتی است که هم لازم است و هم دارای اجر است.
خطاست این تهمتی که در طول سالهای متمادی از سوی گروههایی به اسلام زده میشود که در اسلام میگویند: صبر کنید بر این مصیبتها به معنای اینکه تحمل کنید، مقابله نکنید تا آن کسانی که مصیبتها را وارد میکنند، راحت بتوانند خودشان را از سختیها و پیگیریها و انتقامها رها کنند.
نه، اینجور نیست قضیه. اینی که اسلام به ما میگوید این مصیبت پیش خدا اجر دارد، معنایش این نیست که ما برای جبران این مصیبت، برای جلوگیری از مصائب مشابه، برای کم کردن همین مصیبت تلاشی نکنیم. نه، این تلاش هم لازم است. بنابراین اجر الهی هم هست.
این را هم شما بدانید ما از اولی که این قضایا برای چند نفری از قبیل شما اتفاق افتاد که بعضیشان از دوستان خود من بودند، بیشترین دعای من برای بازماندگان بوده. آن در گذشتگان که درگذشتهاند و رفتهاند و سر و کارشان با خداست اما این بازماندگان، دچار دردهایی هستند. بیشترین دعای ما برای این بوده که خدای متعال آرامشی به اینها بدهد. إنشاءالله موفق و مؤید باشید. خدا تأییدتان کند.
- ظاهراً جلسهی علنی مجلس پایان یافته که چهرههای دیگری چون دکتر حداد عادل و حجتالإسلام ابوترابی هم خود را به جلسهی دیدار استادان دانشگاه رساندهاند. مجری برنامه دارد نحوهی مدیریت جلسه و تنظیم وقت را برای طرح سؤالات اساتید مشخص میکند که رهبری یکبار دیگر با لبخند، نکتهسنجی میکند: اینجور هم نیست که فقط سؤال باشد! ما میخواهیم نظرات را بشنویم و استفاده کنیم؛ چه سؤال باشد و چه...
- وقتی صحبتهای خانم دکتر زمانی از دانشگاه علوم پزشکی همدان، در 8 بند که بیشتر جنبهی اجرایی دارند، تمام میشود، آقا به ایشان میگویند: شما یادداشتتان را لطف کنید به من بدهید! و خانم دکتر هم چشم میگوید و مینشیند.
- سخنان دکتر محامدی از دانشگاه خواجه نصیر در مورد بیتوجهی برخی نخبگان سیاسی به قانون و رهنمودهای رهبری از سوی مدعیان قانونگرایی و پیروی از خط امام، با تکبیر استادان همراه میشود.
- وقتی مجری در میانهی جلسه محدودیت وقت را به اساتید یادآور میشود و بار دیگر از رهبر انقلاب برای ادامهی جلسه اجازه میگیرد. آقا میگویند: بله، بله صحبت کنند آقایان! حتماً!
- آخرین سخنران رسمی جلسه، دکتر افروز روانشناس و چهرهی تلویزیونی آشنا برای بسیاری از حضار است. مجری برنامه ضمن معرفی و دعوت از او برای ایراد سخن میگوید: آقای دکتر افروز میگوید من 45 دقیقه صحبت دارم اما این قابلیت را دارم که در 5 دقیقه آن را ارائه کنم! و رهبری هم با حضار میخندد!
- ساعت 10 دقیقه از 19 گذشته که مجری میگوید نوبت استفاده از رهنمودهای رهبری رسیده اما آقا میگویند: خانمها مثل اینکه گله دارند؛ (خندهی مهمانان!) یکنفر از خانمها اگر در فهرستتان دارید، خوب است صحبت کنند... و بلافاصله خانم دکتر امانی رئیس آزمایشگاه شیمیدارویی انستیتو پاستور پشت میکروفون قرار میگیرد.
او ابتدا توضیح میدهد که چگونه این دیدار قسمتش شده: چند شب پیش از تلویزیون، برنامهی دانشجویان را میدیدم. الآن که مدت سی سال است انقلاب شده، من فقط موفق شدم دوبار حضرت امام خمینی را در قم ببینم اما شما را هرگز نتوانستم افتخار پیدا کنم.
همینطوری توی دلم گفتم: خدایا میشود من ایشان را ببینم و کمی هم دردِ دلهایم را بگویم؟ نمیدانم خدا چگونه این دعای من را قبول کرد. ای کاش طلب مغفرت گناهانم را کرده بودم که به این زودی به من جواب داد! باز هم خندهای بر لب رهبر و مهمانانش مینشیند!
- حضور چهرههای گوناگون علمی و سیاسی در جلسه چشمگیر و قابل توجه است، از دکتر احمد احمدی استاد و دکتر علی شریعتمداری اساتید برجستهی فلسفهی کشور تا دکتر ولایتی که پای تریبون نشسته و در اواخر صحبتهای اساتید، جای خود را به دکتر زرگر پزشک معالج آیتالله خامنهای در هنگام ترور سال 60 میدهد؛ و البته تا چهرههایی چون نادر طالبزاده و حجتالإسلام شهاب مرادی!
اگر سری بچرخانیم، دکتر عارف معاون اول رئیسجمهور سابق، دکتر محمد خوشچهره، دکتر محسن پرویز، دکتر محمدعلی رامین، دکتر حسین کچوئیان، دکتر فرهاد رهبر، دکتر امیدوار رضایی، دکتر مصباحی مقدم و دکتر حسن غفوری فرد را هم میتوان لابهلای جمعیت فشردهنشستهی استادان دانشگاههای کشور پیدا کرد. دکتر لنکرانی و دکتر زاهدی هم که آخرین روزههای حضور در دولت را تجربه میکنند، در صف اول مهمانان مقابل رهبر انقلاب نشستهاند.
- بعد از صرف افطار بازار خوش و بشها و احوالپرسی استادان گرم است. در انتهای حسینیه، عباس سلیمی نمین با دکتر پورحسین مجری مناظرههای جنجالی نامزدهای انتخابات دهم ریاستجمهوری، گرم گرفته و... جمعیت آرام آرام حسینیه را ترک میکند.