این استاد دانشگاه که حاضران همه آگاه بودند او داغدار است، با وقاری مثالزدنی هم از موضع یک دانشگاهی و هم از موضع یک پدر داغدیده سخنان خود را تنظیم کرده بود.
دومین سخنران جلسه از میان استادان، دکتر عبدالحسین روحالامینی رئیس سابق انستیتو پاستور ایران است که محسنش را در حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری از دست داده.
سخنان او در 2بخش تنظیم شده و با این آیه از سوره مائده آغاز میشود: و لایجرمنّکم شنآن قوم ألاّ تعدلوا؛ إعدلوا هو أقرب لتقوی؛ واتقواالله إنالله خبیر بما تعملون. بخش اول سخنان دکتر روحالامینی درباره لزوم مهندسی و مدیریت پروژههای کلان علمی و فناوری برای انجام کارهای فاخر است.
او در این رابطه با گله از چندشغله بودن و کمکاری برخی مسئولان، به خاطرهای از سالهای دهه شصت با آیتالله خامنهای اشاره میکند که ایشان از قول سیاستنامه خواجه نظامالملک گفته بودند: مردی و کاری، کاری و مردی! و رهبر انقلاب، لبخند بر لب، بلافاصله گفته او را اصلاح میکنند: هرگز مردی را دو کار مفرمای؛ مردی و کاری! روحالامینی میگوید: حالا حافظه من دیگر... (خنده و صلوات حضار) مضمون این بود؛ هنوز هم در گوشم زنگ میزند این جمله!
بخش دوم صحبتهای دکتر روحالامینی، پیرامون سرمایه اجتماعی است. او از همه میخواهد به رفتار و گفتارشان توجه کنند تا باعث بیاعتمادی مردم و از بین رفتن این سرمایه نشوند و البته از نبود فرهنگ عذرخواهی و استعفا در میان مسئولان و کارگزاران نظام گله میکند و آن را سبب بیاعتمادی مردم میداند.
دکتر بعد از اینکه نظام را بزرگترین مظلوم فتنه اخیر معرفی میکند، میگوید: بعضیها فکر میکنند ما که از نظام دفاع میکنیم، از حقمان هم میگذریم. خونخواهی در رابطه با عزیز از دسترفته ما- محسن ما- بهعهده نظام است.
جوانی بوده در این جامعه که نظام در خونخواهی او مقدم است. وقتی در آن آیه شریفه میفرماید: و لکم فیالقصاص حیاه آن فرد را نمیخواهد برگرداند؛ این حیات جامعه است و تضمین این حیات است.
إنشاءالله این پاسخگویی، قبول مسئولیت و عذرخواهی در ردههای مختلف تعریف بشود تا ما برسیم به آن وجه که شهید مطهری ابتدای پیروزی انقلاب فرمودند که ألیوم یئس الذین کفروا من دینکم. که إنشاءالله دشمنان ما بدانند آب در هاون میکوبند.
ما یک خانواده بزرگیم با همه مصیبتها و گرفتاریها و با همه خوبیها و خوشیها. در هم است این شور و شیرین. خودمان اداره میکنیم و احتیاجی به دخالت آنها نیست. البته این نافی تکلیف و وظیفه ما نیست... إنشاءالله دعا کنید برای ما که مشمول این فراز زیارت امینالله باشیم که صابره علی نزول بلائک؛ شاکره لفواضل نعمائک. إنشاءالله ذخیره آخرت ما باشد و بتوانیم بر این بلیهای که بر ما آمد، صبر کنیم.
اما به فرموده والده آن عزیز، محسن ما خونش رنگینتر از دیگران نیست. محسن ما رفت، محسنهای مردم را دریابید! و از رهبری تشکر میکند که از 40 روز پیش و نخستین ساعاتی که در جریان حوادث قرار گرفتند- در حالی که او امروز دارد شکایتش را مطرح میکند- بهطور ویژه پیگیر ماجرای قتل مشکوک فرزندش و دیگر آسیبدیدگان حوادث اخیر بودهاند، دستور تعطیلی آن بازداشتگاه را صادر کردهاند و مسئولین هم بهشدت پیگیر آن بودهاند.
روحالامینی در پایان صحبتهایش از رهبری میخواهد رویهها اصلاح شود تا این ضایعات را کمتر داشته باشیم و این مظلومیت مضاعف نظام را هم پیشرو نداشته باشیم؛ إن شاءالله در حق ما و در حق همه جوانان کشور دعا بفرمایید که عاقبت به خیر شویم!
سخنان روحالامینی که تمام میشود، آقا میگویند: اجازه بدهید من چند جمله عرض کنم به آقای روحالامینی؛ اولاً طیبالله أنفاسکم. خیلی خوب صحبت کردید. ثانیاً این نکته لزوم پاسخگویی که آقای روحالامینی اشاره کردند، کاملاً درست است؛
ما این را تصدیق میکنیم. جزو اعتقادات بنده است از سابق. در طول این سالها گاهی اتفاق افتاده که از کسی تخلفی سر زده؛ یک قول و یک نظر این بوده که به خاطر خدماتی که این شخص کرده، از آن تخلف بگذریم! یک حرف دیگر این بوده که ما تخلف را در وزن خودش و اندازه خودش محاسبه کنیم؛ به معنای واقعی کلمه؛ آثار تخلف را هم بر آن بار کنیم؛ به جای خود از خدمات هم تقدیر کنیم. بنده به این نظر دوم همیشه معتقد بودم و الآن هم معتقدم.
این را هم این برادر عزیزمان و خانواده محترمشان، هم همه کسانی که در این قضایا یک آسیبی بر آنها وارد شده- به هر نوعی، از سوی هر کسی- بدانند که بنای نظام و تصمیم نظام بر مجامله کردن نیست.
همانطور که ما با کسانی که با نظام صریحاً معارضه میکنند، بنای بر مجامله نداریم، معتقد به ایستادن در موضع قانون و موضع حق هستیم، عیناً همانطور، اگر چنانچه در مجموعه منتسب به نظام، تخلفی انجام بگیرد، کار بدی انجام بگیرد، خدای نکرده جنایتی انجام بگیرد، باز هم اعتقاد من همین است.
ما در موضع قانون، در موضع حق باید بایستیم. خدای متعال کمک کند بتوانیم این چیزی را که میخواهیم، انجام بدهیم. مسئولین دارند تلاش میکنند در این زمینه؛ إنشاءالله که همین خواهد شد.
حالا این بخش قضیه، صورت قضیه است. قالب و جسم قضیه این است. روح قضیه این است که هر حادثهای در عالم اتفاق میافتد، این حادثه یک محاسبهای پیش خدای متعال دارد. هیچکدام از لذتها و رنجهای ما، از شادیها و غمهای ما در این دنیا بدون مابازا در محاسبه الهی نیست؛ هیچکدام.
هر سختیای که ما اینجا تحمل کنیم- چه به شکل بیماری باشد، چه به شکل تهیدستی باشد، چه به شکل مظلوم واقع شدن باشد، چه به شکل فقدانهای دردناک باشد- هرچه باشد، پیش خدای متعال یک ما بازای نیک دارد. هرچه از این کفه، کم بشود در آن کفه جبران خواهد شد؛ بدون تردید.
این را باید بدانیم. لذا همه این مصایبی که بر ما در زندگی وارد میشود، پیش خدای متعال اجر دارد. حتی حوادث بیاختیار. هیچکس به اختیار خود بیمار نمیشود. اما در روایات دارد که بیمار و دردمند به خاطر بیماری پیش خدای متعال مأجور است. یعنی در حساب الهی، هیچکدام از رنجهای ما بدون پاسخ بدون مابازا باقی نخواهد ماند.
این را فقط برای این نگفتهاند که ما تسلی پیدا کنیم در مواجهه با رنجهای جهانی، زورآزمایی نکنیم. نه، آن زورآزمایی هم به نوبه خود مجاهدتی است که هم لازم است و هم دارای اجر است.
خطاست این تهمتی که در طول سالهای متمادی از سوی گروههایی به اسلام زده میشود که در اسلام میگویند: صبر کنید بر این مصیبتها به معنای اینکه تحمل کنید، مقابله نکنید تا آن کسانی که مصیبتها را وارد میکنند، راحت بتوانند خودشان را از سختیها و پیگیریها و انتقامها رها کنند.
نه، اینجور نیست قضیه. اینی که اسلام به ما میگوید این مصیبت پیش خدا اجر دارد، معنایش این نیست که ما برای جبران این مصیبت، برای جلوگیری از مصایب مشابه، برای کم کردن همین مصیبت تلاشی نکنیم. نه، این تلاش هم لازم است. بنابراین اجر الهی هم هست.
این را هم شما بدانید ما از اولی که این قضایا برای چند نفری از قبیل شما اتفاق افتاد که بعضیشان از دوستان خود من بودند، بیشترین دعای من برای بازماندگان بوده. آن در گذشتگان که درگذشتهاند و رفتهاند و سر و کارشان با خداست اما این بازماندگان، دچار دردهایی هستند. بیشترین دعای ما برای این بوده که خدای متعال آرامشی به اینها بدهد. إنشاءالله موفق و مؤید باشید. خدا تأییدتان کند.