به گزارش همشهری آنلاین، جوان ۳۰ سالهای که به اتهام آزار و اذیت هولناک و قتل کودک ۴ ساله همسر صیغهایش دستگیر شده است، در حاشیه جلسه دادگاه رسیدگی به یکی از اتهاماتش که در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به ریاست قاضی هادی دنیادیده برگزار شد، درباره سرگذشت تاسفبار خود گفت: در یکی از روستاهای شرق کشور به دنیا آمدم و تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم، اما به خاطر برخی مشکلات مالی و اینکه علاقه چندانی هم به درس و مدرسه نداشتم، ترک تحصیل کردم و در کنار پدرم به امور کشاورزی مشغول شدم چون پدرم زمین کشاورزی داشت.
بزرگتر که شدم، برای اولین بار مواد مخدر را با پیشنهاد دوستانم تجربه کردم. آن روز به زمینهای کشاورزی روستا رفتیم و آنجا بود که مواد مخدر سنتی را مصرف کردم. زمانی که به حدود ۱۷ سالگی رسیدم، برای یافتن شغلی مناسب و پیشرفت در زندگی راهی مشهد شدم. آنجا در واحدهای ساختمانی کارگری میکردم و به صورت تفننی و تفریحی به مصرف مواد مخدر سنتی هم ادامه میدادم تا اینکه از چندین سال قبل دیگر به مواد افیونی آلوده و معتاد شدم.
- پناه بردن زن دیوانه به پلیس | بدون اطلاع پدرم از خانه بیرون زدهام
- فرار دختر ۱۷ ساله از خانه ۴ ماه پس از نامزدی | ۲ سال عاشق و معشوق بودیم اما...
زندگی مجردی را به همین صورت سپری میکردم تا اینکه به عنوان نگهبان در یکی از ساختمانهای چند واحدی در حال احداث استخدام شدم و حدود ۱۲ میلیون تومان هم حقوق میگرفتم. به خاطر مشکلات مالی ازدواج نکرده بودم تا اینکه یک سال قبل پیرزنی که با او آشنا بودم، زن جوانی را به من معرفی کرد که ۲ فرزند داشت. من هم او را به عقد موقت خودم درآوردم تا در کنار من زندگی کند.
آن زن دختربچهاش را به یکی از بستگانش سپرده بود تا از او مراقبت و سرپرستی کند، اما پسر۴ سالهاش را به اتاق نگهبانی آورد. ولی آن کودک بسیار شر بود و مدام مرا اذیت میکرد. من هم که خیلی عصبی بودم رفتارهای او را تحمل نمیکردم. او یک بار شیر داغ آب دوش را روی خودش باز کرد و دچار سوختگی شد، ولی من هم یک بار میله سرخی را که با آن مواد مخدر استعمال میکردم روی دستش زدم که آثار سوختگی آن روی پیکرش باقی ماند.
من مخارج زندگی آن زن را هم میپرداختم تا اینکه روز حادثه همسر صیغهایم برای انجام کاری از منزل بیرون رفت و پسر ۴ساله او نزد من بود که به دلیل کنترل نکردن ادرارش عصبانی شدم و او را به نوعی تنبیه کردم که شائبه تعرض پیش آمد.
آن روز وقتی دیدم آن کودک بیحال شده است و وضعیت وخیمی دارد، خودم او را روی دست گرفتم تا به مرکز درمانی برسانم، ولی او در بیمارستان جان سپرد و من هم دستگیر شدم. من به هیچ وجه قصد کشتن او را نداشتم و اکنون هم از رفتارهای خودم به شدت پشیمان هستم.
متهم این پرونده با صدور قرار قانونی از سوی مقام قضایی روانه زندان شد تا بررسیهای دقیق تری درباره ادعاهای وی صورت گیرد.
نظر شما