چون من معتقدم فوتبال ما نقشه راه را گم کرده است. شاید هم اصلا دلش نمیخواهد طبق یک سری اهداف پیش برود. بازی دوستانه با بحرین از یک نظر مثبت بود. در دیدارهای تدارکاتی نقاط ضعف و قوت ما مشخص میشود. خب حریف ما تیمی بود که هنوز شانس حضور در جام جهانی را دارد.
به همین دلیل با انگیزه بسیار بالایی مقابل ما ظاهر شد. برخلاف ما که جام جهانی را همچون یک حسرت میبینیم باید بگویم هیچ پیشرفتی از بازی دوستانه مقابل بوسنی تا این دیدار در حرکتهای تیم ملی نمیبینم. هیچ تفکر جدیدی وجود ندارد، کار جدیدی صورت نگرفته است.
اگر به عناصری که در تیم ملی ما هستند نگاه کنیم متوجه میشویم که یک سری از بازیکنان واقعا نباید در تیم ملی باشند. به عنوان مثال من بازی حسین کعبی را برای شیوهای که تیم ملی بازی میکند خطرناک میدانم چون پشتسر او مدام خالی میشود. از طرفی شرح وظایف بازیکنان به خوبی تعریف نشده است.
ما از بازیکنی مثل خسرو حیدری انتظار انجام کارهای ظریف را داریم در حالی که این خلعتبری است که مینیاتوری بازی میکند نه خسرو حیدری. حیدری بازیکن خوبی است به شرطی که او را مامور کنیم مسافتی را طی کند و بعد توپ را روی دروازه بفرستد.
با این وجود معتقدم این تیم نه دست فوتبال ملی را میگیرد نه افشین قطبی را به آرزوهایش میرساند. او به طور جدی باید تجدیدنظر کند.