همشهریآنلاین - لیلی خرسند
یک ماه دیگر تازه ۱۵ساله میشود اما به اندازه یک مرد جا افتاده پخته حرف میزند و سعی میکند با همه محترمانه رفتار کند. در قالب یک مرد و یک ورزشکار حرفهای رفته اما هرازگاهی پسر کوچولویی از درونش به بیرون سرک میکشد تا یادآوری شود که این بنیامین هنوز ۱۴ساله است. بنیامین فرجی، ۲هفته پیش و در مسابقات قهرمانی آسیا چهره شد، جایی که در ترکیب تیم ملی پینگپنگ ایران، وانگ چوکین چینی را شکست داد؛ رنک یک جهان و بازیکنی که چندماه پیش در المپیک پاریس به ۲مدال طلا رسید. بنیامین کار بزرگی کرده اما میگوید نه نابغه است، نه اعجوبه و نه پدیده. این لقبها را از آن کسانی میداند که حداقل در جمع ۸نفر المپیک باشند. او نگاه حرفهای بهخودش و به کارش دارد و به جای آینده امروز را میبیند و به جای آرزو، تلاش میکند. و در مسیری که انتخاب کرده چه الگویی به بهتر از رونالدو.
*خوب است سر کلاس درس نروی و کاری را که دوست داری انجام بدهی؟
خیلی عالی است.
*چه اتفاقی میافتد که بنیامین در ۱۴سالگی بهجای اینکه سر کلاس درس بنشیند، راهش را از بچههای دیگر جدا میکند و پشت میز تنیس میایستد؟ در این مسیری که انتخاب کردی، آینده بهتری میبینی؟
فکر میکنم اگر به پینگپنگ بیشتر اهمیت بدهم، موفقتر میشوم تا اینکه درس اولویتم باشد. درس هم بهجای خودش خیلی مهم است ولی میدانم پینگپنگ من را بیشتر به موفقیت میرساند چون استعداد اصلیام در این رشته است.
*چرا فکر میکنی استعداد اصلیات در این کار است؟
وقتی در سن کم مقام میآورم و اتفاقات مهمی را رقم میزنم، صددرصد قابلیت موفق شدن را دارم.
*نخستینبار کی و کجا بود که حس کردی میتوانی موفق باشی و این توانستن را در خودت دیدی؟
سال۲۰۲۲ در مسابقات لائوس سوم آسیا شدیم و برای اولینبار در تاریخ پینگپنگ ایران، نوجوانان روی سکوی آسیایی رفتند. در آن مسابقات من به همراه سامیار کرمی و محمدحسن حبیبی، تیم قدرتمند کرهجنوبی را شکست دادیم و وارد مرحله نیمهنهایی شدیم. در آن مرحله من یک بازیکن چینی را بردم و تیم یک بر صفر جلو افتاد ولی بازی را باختیم و به فینال نرسیدیم. آن بردها مقابل کره و چین و سومی تیم، به من روحیه داد و همانجا به فکرم آمد که من هم میتوانم در این رشته موفق شوم.
*با پدر که صحبت میکردیم، میگفت بنیامین از ۳سالگی و از روی میز پینگپنگ را شروع کرد. از آن روزها چیزی یادت هست؟
یک چیزهای خیلی کمی یادم هست. میآمدم سالن و روی میز مینشستم و پدرم دستم را میگرفت و بازی یادم میداد. آن موقع خیلی شیطانی میکردم، دور میزها میدویدم و با بچهها بازی میکردم، دوباره از میز بالا میآمدم و با راکت بازی میکردم. شروع من در پینگپنگ از همان روزها بود.
*اگر پدرت رضا فرجی نبود، بنیامین میتوانست الان ستاره باشد؟
صد درصد نه.
*بچههایی را در پینگپنگ میبینیم که استعداد دارند ولی استعدادشان دیر کشف شده؟
من چون پدرم پینگپنگباز بود و سالن هم داشت، از بچگی کنارش بودم و خیلی زودتر از بقیه توانستم کارم را شروع کنم اما بچههای دیگر در پارکها یا کلاسهایی که تابستانها میرفتند، متوجه شدند که استعداد دارند. بیشترشان هم در سن ۸-۷سالگی بازی را شروع کردهاند. پدر پینگپنگی واقعا نقش خیلی مؤثری در موفق شدن دارد. من از این نظر خوششانس هستم.
*زندگی بنیامین با زندگی پسرهای ۱۴ساله دیگر که ورزش را جدی دنبال نمیکنند و قهرمان جهان شکست ندادهاند، چه تفاوتهایی دارد؟
درست است که من به اندازه بچههای دیگر سر کلاس نمیروم و درس نمیخوانم ولی تلاش و زحمتی که من برای ورزش میکشم صد برابر از کاری که آنها میکنند بیشتر است. بعضی از شبها از بس که خسته میشوم، ساعت هشتونیم میخوابم و میتوانم بگویم من خستهترین آدم روی کرهزمین هستم. کار من از بچههای دیگر خیلی سختتر است. هفته پیش نفر اول المپیک را شکست دادم و برای آن مسابقه باید شبانهروزی تمرین میکردم و تمرینات بدنسازی، ذهنی و پینگپنگی داشتم. خوشحالم که با آن پیروزی توانستم ذرهای از زحمات پدرم و کسانی که در این سالها در همه عرصهها کمکم کردند را جبران کنم.
*غیر از خستگی، چه کارهایی آنها انجام میدهند و شما نمیدهی؟
اگر بخواهم خودم را با بچه ۱۴سالهای که ورزش نمیکند، مقایسه کنم، باید بگویم آن بچه بعد از مدرسه به خانه میرود، پای تلویزیون مینشیند و پلیاستیش بازی میکند، با دوستانش پارک و سینما میرود و همه تفریحاتی را که باید داشته باشد، دارد و من هیچکدام از اینها را ندارم. من فقط ورزش میکنم، تفریح من پینگپنگ است. من همهچیز را در پینگپنگ خلاصه کردهام، تنها وقت استراحت من، وقت غذا خوردن است. کل روز در سالن هستم و تمرین میکنم.
*روزی چند ساعت برای پینگپنگ وقت میگذاری؟
از ۸ تا ۱۰ صبح تمرین میکنم. یک استراحت کوتاه دارم، بعدش تمرینات بدنسازی و ذهنی انجام میدهم. ساعت ۲ ظهر به خانه برمیگردم، ناهار میخورم و ساعت۴ دوباره به سالن برمیگردم و تا ساعت ۸ شب هم تمرین دارم.
*این وسط درس جایی ندارد؟
بعضی از روزها که درسهای مهم مثل ریاضی داشته باشم، سر کلاس میروم ولی درسهایی که خودم میتوانم بخوانم را سر کلاس نمیروم.
*تمرینات ذهنی را برای چه انجام میدهی؟
این تمرینات بخشهای زیادی دارد، مثل تصویرسازی ذهنی برای مسابقات. من یک ماه دیگر باید به مسابقات قهرمانی نوجوانان جهان در سوئد بروم. از الان دارم تصویرسازی میکنم با هر حریفی که روبهرو میشوم، چطور بازی کنم. این تصویرسازی کمک میکند تا روز مسابقه برای اولینبار مقابل آن حریف قرار نگیری و قبل از آن چندبار در ذهنت او را شکست داده باشی. وقتی در ذهن چندبار حریف را برده باشی، بدون استرس و با اعتماد به نفس پشت میز میایستی. در مسابقات قهرمانی آسیا با همین روش بازیکن چینی را بردم. آقای صادق نوریانی مربی من هستند که مربی مهارتهای ذهنی تیم نوجوانان هم هستند.
*برای شکست دادن قهرمان چینی، چطور تمرین کرده بودی؟ میدانستی با او مسابقه میدهی؟ به هر حال او بهترین نفر تیم چین بود، تصور این بود که نوشاد عالمیان بهترین نفر تیم ایران با او بازی میکند.
روز قبل که متوجه شدیم ما با چین همقرعه شدیم، به این فکر کردم که شاید در ارنج باشم و خودم را آماده مسابقه کردم. بهخودم گفتم اگر در ارنج باشم احتمال دارد با هر بازیکنی بازی کنم. شب قبل مسابقه و ۲ساعت و یک ساعت قبل از مسابقه، تصویرسازی کردم، خودم را در شرایط بازی گذاشتم، ساعت قبل از مسابقه هم ذهنم را گرم کردم. گرم کردن ذهن هم اینطور است که روی بازی فوکوس میکنی، آهنگهای خاص روانشناسی گوش میدهی و به بازی فکر میکنی.
*در بازیهای المپیک پاریس، مسابقات وانگ را دیدی، فکر میکردی یک روز بتوانی او را شکست بدهی؟
بله مسابقاتش را دیدم. آن موقع با خودم فکر میکردم اگر یک روز بتوانم با او بازی کنم خیلی برایم خوب میشود ولی اصلا فکر نمیکردم ۳-۲ماه بعد از المپیک این اتفاق میافتد. اصلا بردن او در ذهنم نبود، فقط آرزو کردم که بتوانم با وانگ بازی کنم. بازی کردن با او برای من افتخار بود. بهتر است بگویم بودن در آن مسابقات برای من افتخار بود.
*قبل از این مسابقه بنیامین چه کار کرده بود که سرمربی تیم ملی نهتنها مجاب شده بود که او را به تیم ملی بزرگسالان دعوت کند بلکه او نام بنیامین را در ارنج تیم گذاشت و تصمیم گرفت به او اعتماد کند و سختترین بازی تیمی با چین را به او بدهد.
در اردوها خوب تمرین کردم، در انتخابیها همه را بردم و در مدتی هم که در اردوها بودم، توانستم اخلاقم را حفظ کنم. این چیزها باعث میشود که مربی تو را ببیند. این اتفاقات نشاندهنده این است که سرمربی تیم به من اعتماد دارد و من هم این اعتماد را بیجواب نگذاشتم و ثابت کردم که میتوانم سالهای دیگر کارهای مهمی انجام بدهم و اگر خدا بخواهد تا ۴۰سالگی هم در این ورزش باشم.
*سالهای قبل فکر میکردی بتوانی کنار نوشاد عالمیان بازی کنی، به هر حال اختلاف سنی شما زیاد است و شاید تصورت این بود که تا زمانی که به تیم ملی برسی، او خداحافظی کرده باشد.
آقا نوشاد ۱۹سال از من بزرگتر است. او نهتنها الگوی من که الگوی همه بازیکنان ایران است. او بزرگترین بازیکن ایران است و کارهای خیلی بزرگی کرده. در این سفر هم از آقانوشاد خیلی چیزها یاد گرفتم و امیدوارم سالهای دیگر هم بتوانم در کنارش باشم و از او درس یاد بگیرم.
*مثلا چه چیزهایی از او یاد گرفتی، چه صحبتهایی با هم داشتید؟
برای مسابقات آسیایی میگفت که قرار است چه چیزهایی اتفاق بیفتد و آمادگی داشته باش، یا برای بازیها کمک میکرد و میگفت اگر این کار را بکنی بازیات قوی میشود، کی تمرین کنی برایت بهتر است و... نکات فنی خوبی را میگفت.
*در سطح جهانی بازیهای کدام بازیکنان را پیگیری میکنی؟
الگوی اصلی من در ورزش رونالدو است. در پینگپنگ هم مالونگ چینی را خیلی دوست دارم، فکر میکنم او بهخاطر خستگی در مسابقات قهرمانی آسیا حضور نداشت. خیلی پیگیر بازیهایش هستم و دوست دارم یک روز هم با او بازی کنم.
*در ۱۴سالگی بهعنوان پدیده شناخته شدهای، بهت لقب نابغه دادند، قهرمان المپیک را بردی و حالا توقع از شما زیاد است. این کلمات و این توقعها بار سنگینی روی دوشت میگذارد. نگران آینده نیستی؟
همه به من لطف دارند اما من کار خیلی خاصی هم انجام ندادهام. اگر یک روزی بتوانم مدال المپیک بگیرم یا جزو ۸نفر یا ۴نفر المپیک شوم، کار خاصی انجام دادهام. با یک برد هیچاتفاقی نیفتاده. نمیگویم اتفاق کمی است، من ۱۴سالم است و توانستم یک بردی بهدست بیاورم که تا به حال در ایران کسی نتوانسته به آن برسد اما اینکه بخواهم نابغه باشم، زود است. من این حرفها را کنار گذاشتهام و دارم کارم را انجام میدهم. چیزی که مهم است حال است، نه گذشته و نه آینده. باید در امروز و در حال زندگی کرد، نه اینکه از الان بگویم در المپیک۲۰۲۸ لسآنجلس صددرصد مقام میآورم یا حتی اصلا حضور پیدا میکنم. در آن المپیک من ۱۷ساله میشوم و اگر بتوانم حضور داشته باشم، خیلی اتفاق خوبی است ولی برنامه من برای یک ماه آینده است و ذهن من فعلا در سوئد و مسابقات قهرمانی نوجوانان جهان است، نه در المپیک.
*مثل یک آدم پخته حرف میزنی، این حرف و نظر خود بنیامین است یا اینکه یاد گرفتی این مدلی فکر کنی؟
من با مربی مهارتهای ذهنیام رابطه خیلی خوبی دارم. او این چیزها را به من یاد داده و گفته هیچوقت نه مغرور شو و نه اجازه بده که کسی با حرفهایش تو را ناامید کند. به چیزی توجه نکن و جلو برو.
*گفتی مربی گفته مغرور نشو. الان که در سالن با بچههای دیگر تمرین میکنی، خودت را بالاتر از آنها نمیبینی؟ بهنظر میرسد خیلی سعی میکنی با آنها صمیمی باشی و ارتباط خوبی برقرار کنی.
دوستانم به من کمک کردند و با تمریناتی که آنها با من داشتند، توانستم آن اتفاق بزرگ را رقم بزنم، اگر بخواهم برای دوستانم قیافه بگیرم و به آنها بگویم من قویتر از شما هستم، هم درست نیست و دیگر نمیتوانم با آنها دوست باشم و هم اینکه خدا خوشش نمیآید و پاداشی که برای زحمات ما میدهد، دیگر به من نمیدهد. من باید با دوستانم صمیمیتر از قبل باشم.
*زندگی حرفهای مالونگ را که دنبال میکنی، چه تفاوتهایی بین او و خودت میبینی، تمرینات، امکانات و... او با شما چقدر فاصله دارد؟
زندگی من با او خیلی متفاوت است. او مسابقات بیشتری میدهد، تجربهاش بالاتر است و رنک خیلی بالایی هم دارد ولی از نظر امکانات خیلی با ما فرق میکند. چینیها مهد پینگپنگ جهان هستند. ما هم در حد وسعی که داریم، خوب عمل میکنیم.
*بنیامین اگر بخواهد به المپیک برسد و بین ۸نفر اول قرار بگیرد، به چه چیزهایی نیاز دارد؟ در همین سالن میتواند قهرمان المپیک شود؟
من در همین سالن کارهای خیلی مهمی کردهام و از این به بعد هم میتوانم. تنها موضوعی که هست این است که من باید حریف تمرینی خوب داشته باشم، حریفانی از اروپا و آسیای شرقی. من باید به کمپ تمرینی بروم. تا به امروز فقط به ۲کمپ تمرینی در قطر رفتم درحالیکه پینگپنگ ما خیلی بالاتر از سطح قطریهاست. من اگر به کمپهای آلمان، فرانسه، چین، ژاپن و کرهجنوبی بروم، خیلی میتوانم پیشرفت کنم.
*امکانش هست که بتوانی به این کمپها بروی؟
هست. حتما من را قبول میکنند. به هر حال من چهره جدید این رشته هستم اما بهخاطر شرایط مسابقاتی که پشتسر هم افتاده باید یک فرصت خوبی برای رفتن به این کمپ پیدا کنیم.
*خودت را کجا تصور میکنی؟ اصلا به آینده فکر میکنی؟
من هنوز درباره آینده تصمیم نگرفتهام و بهش فکر نمیکنم. همین الان اگر بهش فکر کنم، خودم را بین ۸ یا ۴ نفر المپیک میبینم و اگر شرایط خوب پیش برود حتی راه دارد که قهرمان المپیک شوم.
*گفتی رونالدو را الگوی خودت میدانی، چه در او میبینی که برایت جالب است؟
نظم زندگیاش. او برای خواب، تمرین و غذا خوردن نظم خاصی دارد. من بهخاطر این نظم او را دوست دارم، نه بهخاطر برگردانی که به یوونتوس زده یا بهخاطر شادی گل خفنش. من سعی میکنم مثل او باشم.
*برایت نظم مهم است، در اردوها هم سعی میکنی حرفهای و منظم باشی یا نه هنوز کودک درونت سرحال است و شیطنت میکنی؟
وقتی وارد اردو میشویم، خیلی چیزها را فراموش میکنم. رفاقتهایی که با بچهها داریم هست ولی یک کار جدی داریم که باید روی آن تمرکز کنیم و به هدفمان برسیم. نه شیطنتی داریم نه چیز دیگری.
*از بیرون که نگاه میکنی تحمل این شرایط سخت است.
اگر از ورزش لذت ببری، اصلا سخت نیست. آن هیجانی که ورزش دارد، از خواب بیدار شدن و تمرین کردن را راحت میکند.
*آخرین بار کی سینما رفتی؟
۷ماه پیش بود که با خانواده فیلم هتل را دیدم.
*آخرینبار کی مهمانی رفتی، عید؟
نه، عید ۱۱روز برای مسابقات لبنان بودم. یک سال پیش مهمانی رفتم.
*آخرین سفر خانوادگی؟
سال۱۳۹۵ با خانواده به ترکیه رفتم.
*غیر از پینگپنگ ورزش دیگری هم انجام میدهی؟
فوتبال و بسکتبال را دوست دارم. تایم خالی داشته باشم فوتبال بازی میکنم ولی بسکتبال سالن خاص میخواهد و سخت است.
*مسابقات فوتبال را میبینی؟
آخرین بار بازیهای جامجهانی۲۰۲۲ را دیدم. پرسپولیسی هستم ولی وقت نمیکنم بازیهایش را ببینم. الان اصلا نمیدانم چه بازیکنانی دارد و مربیاش کی است، فقط دوستش دارم. در باشگاههای خارجی هم رئالیام.
*حتما وقتی رونالدو از رئال رفت خیلی ناراحت شدی؟
خیلی. سال۲۰۱۸ بود، صبح بلند شدم بروم سر تمرین. بچهها گفتند رونالدو از رئال رفت، آن روز اصلا نتوانستم خوب تمرین کنم. روز خیلی بدی برایم بود. رونالدو که از رئال رفت فوتبالش تمام شد.
*سالن پینگپنگ پدرت هم به اسم عادل فردوسیپور است.
بله. بعضی وقتها لطف میکند و به سالن میآید. به من هم خیلی لطف داشته و خیلی کمک کرده. چندبار هم با هم بازی کردهایم.
*همیشه شکستش دادی؟
برد و باخت داشتهایم. با آوانس بازی میکنیم و شرایط برابر میشود و کار سخت است.
*در زندگی شخصی دنبال چه چیزی هستی؟ یک مسیر و یک هدف داری یا غیر از ورزش به چیزهای دیگری هم فکر میکنی؟
دوست داشتم دندانپزشک شوم. این آرزوی من از بچگی بود اما فکر نمیکنم دیگر بتوانم، سخت است ولی اگر یک روزی شرایطش باشد با تمام وجود دندانپزشکی را دنبال میکنم.
*اما باید یکی را انتخاب کنی.
فعلا پینگپنگ را انتخاب کردهام.
*دوست داری در آینده بنیامین چطور انسانی باشد؟
دوست دارم یکی مثل رونالدو باشد، هر جا میرود همه با او عکس و امضا بگیرند. مراسمهای خاص دعوت شوم. دوست دارم به قدری کارهای خاص انجام بدهم که همه بنیامین را بشناسند، حتی غیرپینگپنگیها هم مرا بشناسند.
*به اندازه رونالدو هم پول داشته باشی؟
بله. ولی من به پول زیاد فکر نمیکنم.
*این بچههایی که کنارت تمرین میکنند یک روز میتوانند مثل بنیامین باشند؟
اگر از ته دل بخواهند میتوانند از من هم بهتر شوند. مثلا نیکان شیروانی یکی از بهترینهاست. نیکان با عشق پینگپنگ بازی میکند.
*بنیامین هم این عشق را دارد؟
من حاضرم همه داراییام را بدهم ولی فقط پینگپنگ بازی کنم.
نظر شما