در اینجا میخواهم بحث کنم که چگونه مراکز خرید به مکانی مناسب برای پاتوق نوجوانان بدل میشود. نوجوانان در پاساژ سکنی میگزینند و چنین سکنیگزیدنی، بیمسأله نیست. حضور نوجوانان برای بزرگسالان(فروشندهها، مسئولین پاساژ، نگهبانان و خریداران) عذابآور و ناشایست تلقی میشود. از این رو نوجوانان دائما به انحاء مختلف، ترغیب یا تهدید میشوند که برای پرسهزنی به مراکز خرید نیایند.
حضور نوجوانان در مراکز خرید، شیوه زیست و سکنیگزیدنشان، هژمونی فرهنگی بزرگسالان را زیر سوال میبرد. آنها قلمرویی متفاوت از قلمرو خانه(سلطه والدین) و قلمرو مدرسه(سلطه دولت) برای خود دستوپا میکنند. پاساژ و دیگر مکانهای عمومی چون خیابان، قلمرو سوم زندگی نوجوانان است که در آن، امکان بیشتری در زیرسوالبردن هژمونی فرهنگی موجود بزرگسالان دارند. در واقع، خانه و مدرسه، از مکانهایی هستند که بزرگترها هنجارهای خود را در «بچهها» درونی میکنند.
ما در این مطالعه، نوجوانان و بچهها را جزوی از «اقلیتهای فرهنگی» محسوب کردیم. به رغم اعلامیه کنوانسیون سازمان ملل متحد در باب حقوق کودکان، بچهها اساسا بخشی از گروههای محروم از حقوق شهروندی هستند؛ خصوصا اینکه نهادها و سیاستمداران، کمتر پاسخگوی کودکان هستند و آنان بهندرت حق حضور در عرصه عمومی و حق اظهار نظر دارند. در روایت مسلط، کودکی مرحله گذاری است که تنها با ورود به بزرگسالی کامل میشود. با ورود به بزرگسالی است که این بهاصطلاح بچهها رؤیتپذیر میشوند.
نوجوانی، حلقه واسط چنین مرحله گذاری است. در سنین نوجوانی، بچهها زیر ذرهبین قرار میگیرند و نظارت بر رفتارهای آنها در فضاهای عمومی افزایش مییابد. در حالی که در خانه و مدرسه، فضاهای کنترلی شدیدتری وجود دارد، در فضاهایی چون مراکز خرید، نوجوانان امکان بیشتری برای تجلی خلاقیتهای رفتاری خود دارند. آنان به ساماندهی فضاهای مربوط به خود در این مراکز و در خیابانها میپردازند. معالوصف حضور نوجوانان در همین فضاهای عمومی، مناقشهبرانگیز است چرا که از طریق حضور و گردهماییشان، هژمونی بزرگترها در باب مالکیت اماکن عمومی را به مبارزه دعوت میکنند.
برای نوجوانان، مرکز خرید فرصتهایی ایجاد میکند تا استقلال فضایی خود را حفظ کنند. مرکز خرید نهتنها بافتی فرهنگی بلکه محل زندگی است؛ جایی که آنان میتوانند هویتشان را اثبات کنند و متعلقات و احساساتشان را به نمایش بگذارند.
همانطور که «بها بها» در باب سرکوب فرهنگی در جوامع استعمارشده معتقد بود که استعمار لزوما به سرکوب منتهی نمیشود بلکه به مقاومت فعال نیز ممکن است بینجامد، نوجوانان مرکز خرید نیز سرکوبشدگانی هستند که فعالانه از حق حضور و حق استقلالشان دفاع میکنند. در این چشمانداز، مراکز خرید به عنوان مکانی بینابینی تلقی میشود؛ منطقهای بین بزرگسالی و کودکی و جایی که برای رشد فردیت و تشکیل عناصر جدید هویتی، فرصتهای مفیدی در اختیار دارد.
برای توضیح شیوه مصرف نوجوانان از مراکز خرید، در این رساله از انگاره پرسهزن استفاده کردیم؛ همانطور که بنیامین گفت، پرسهزن در حالی که داخل جماعت شهری است، هرگز بخشی از آن نیست و در بهترین حالت، تنها تماشاگر جماعت است. در مطالعه ما نوجوانان نیز اگرچه درون جماعت بزرگسالان و خریداران غوطهورند اما هرگز بخشی از آنها محسوب نمیشوند؛ آنها حضوری نامرئی و نامقبول دارند.