سه‌شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۶:۳۸
۰ نفر

منوچهر دین‌پرست: میشل کویپرس اصالتا اهل بلژیک و فرانسوی زبان است.

کتاب او با عنوان «ضیافت؛ قرائتی از سوره مائده» در شانزدهمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برنده شد و بدین واسطه حلقه ارتباطی او با ایران قوی‌تر شد.

به زبان فارسی تکلم می‌کند و نزدیک 40سال است که با ایران آشنایی دارد. او در سال 1977 دکترای خود را در رشته زبان و ادب‌فارسی به راهنمایی و مشاوره دکتر شفیعی کدکنی و دکتر سیدجعفر شهیدی با پایان‌نامه «سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی»  اخذ کرد. وی هم اکنون در معهدالدراسات الشرقیه للأباء الدومینیکیان فعالیت دارد و درزمینه قرآن‌شناسی به مطالعه مشغول است.

کتاب ضیافت کویپرس به زبان فرانسه منتشر شده و یک ناشر ونزوئلایی آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. این کتاب با بهره از منابع گوناگون با دقت و تسلط کافی، اصطلاحات و قوانین تجزیه و تحلیل بلاغی را به زبانی ساده و روشن با تاکید بر قرآن کریم ارائه کرده است. ساختارشناسی متن و جست‌وجوی نظم متون مهم‌ترین هدف این کتاب است.

  • چطور شد به ایران آمدید و چگونه با زبان فارسی آشنا شدید؟

من یک روحانی کاتولیک هستم که در سال 1965 جهت خدمت به تبریز آمدم و در یک جزامخانه مشغول شدم. پس از 2سال به اروپا رفتم و الهیات خواندم اما پس از مدتی دوباره به ایران برگشتم و به مطالعه زبان و ادبیات فارسی مشغول شدم و دکترای خود را با تاکید بر ادبیات معاصر ایران از دانشگاه تهران گرفتم. اما باید بگویم آشنایی من با زبان و ادب فارسی به قرآن بازمی‌گردد. من معتقدم مبنا و اصل فرهنگ و تمدن اسلامی، قرآن کریم است؛ بنابراین من به عنوان یک روحانی کاتولیک به این فکر افتادم که در مورد کتاب اصلی مسلمانان بیشتر مطالعه کنم لذا باید زبان عربی را خود فرامی‌گرفتم، پس به سوریه رفتم و پس از آن جهت عمق مطالعاتم به مصر رفتم و در آنجا بیشتر در مورد قرآن مطالعه کردم.

  • شما به عنوان یک روحانی کاتولیک در قرآن چه چیزی یافتید که به قرآن علاقه‌مند شدید؟

من قرآن را از منظر گفت‌وگوی ادیان می‌نگرم. باوجود اینکه من ایمان مسیحی قوی‌ای دارم، به جد می‌بینیم که در دنیای امروز باید عمیقا یکدیگر را بشناسیم و بفهمیم و میراث عقلی و فرهنگی یکدیگر را مطالعه کنیم تا بتوانیم روابط انسانی ژرفی با دیگران داشته باشیم. من باور ندارم که دیگران هم می‌توانند مانند ما ایمان داشته باشند؛ البته برخی اینگونه فکر می‌کنند. چیزی که برای دنیای امروز ما مهم است این است که بتوانیم دنیای سالم و انسانی داشته باشیم و این هدف من است؛ برای همین بود که از جزامخانه شروع کردم که در آنجا مسیحی و مسلمان هیچ تفاوتی با هم ندارند. آنها انسان هستند و هر انسانی در هر جا که مشکلی داشته باشد باید به او کمک کرد.

  • شما قرآن را کتاب گفت‌وگوی بین‌الادیانی دیدید. به نظر شما میان قرآن و کتاب مقدس وجه مشترکی از این منظری که یاد کردید دیده می‌شود؟

نقاط مشترک به تدریج برای من آشکار شد. ابتدا تحقیق من برانگیزه ادبی متمرکز  بود؛ اینکه یک غیرمسلمان وقتی قرآن را می‌خواند از بی‌نظمی‌ای که درون متن می‌بیند شگفت‌زده می‌شود چرا که در قرآن از یک موضوع به موضوع دیگری می‌رود و گاه ربط منطقی در بین آیات به خصوص سوره‌های بلند دیده نمی‌شود و این موضوع قابل توجه و پرسش‌برانگیز است که چگونه این متن را می‌توان فهمید. همانطور که گفتم من در مورد ادبیات معاصر ایران مطالعه داشتم  و سعی من بر این بود که ساختار ادبی داستان‌ها را بشناسم لذا بر داستان «یکی بود یکی نبود»  جمالزاده تمرکز کردم.

تقریبا همان متدولوژی را  روی قرآن ادامه دادم و با خواندن و مطالعه کتاب‌های قدیمی نیز متوجه شدم این سوالی است که از قبل نیز وجود داشته است. به راستی نظم قرآن در چیست؟ در قرن سوم هجری حدود 10 کتاب در مورد این پرسش نوشته شده است. اگرچه این کتاب‌ها هم اکنون در دست ما نیست اما با مطالعه کتاب‌های دیگر که از این 10 کتاب صحبت کرده‌اند به محتوای کتاب پی می‌بریم. سوال اصلی این است که ربط منطقی بین قسمت‌‌های نص قرآن در کجا نهفته است. کتاب‌هایی که در مورد ایجاز قرآن صحبت کردند توانستند تا حدی به این سوال جواب دهند؛ البته به نظر من جوابشان هنوز خیلی محدود است.

  •  چرا فکر می‌کنید پاسخ‌ها محدود است؟

البته این سوال‌ها از قرن‌ها پیش هم مطرح بوده اما در قرن بیستم بود که سعی شد براساس متدولوژی نوین پاسخی قاطع داده شود. یک متفکر  سوری، سعید حوا، که تفسیری از قرآن ارائه کرده، به این سوال تا حدی پاسخ داده است. من سعی کردم براساس متدولوژی و روش‌شناسی‌های جدید به این سوال پاسخ داده و تحلیل نص قرآن را انجام دهم. مطلع  شدم اندیشمندانی که در مورد کتاب مقدس پژوهش می‌کنند همان سوالی را مطرح می‌کنند که قرآن‌شناسان طرح می‌کنند. از حدود 2قرن پیش به تدریج قواعد مختلفی که در نظم متون ارائه شده مورد توجه قرار گرفت و اکنون به صورت تئوری کامل درآمده و سعی من بر این بود که از این تئوری استفاده کنم.

من از 12 سال پیش شروع کردم. با  مطالعه در این متدولوژی و از سوره‌های کوچک قرآن کارم را آغاز کردم؛ بنابراین تئوری تحلیل بلاغی که در میان دانشمندان مسیحی شکل گرفته را برای کارم بسیار مفید یافتم. به‌تازگی با کتاب‌ آقای سیدسلمان صفوی آشنا شدم که در مورد ساختارشناسی مثنوی معنوی کار کرده‌اند. با کمال تعجب دیدم که ایشان در این کتاب پرسش را منطقی ارائه می‌کند و پاسخ را شفاف دریافت می‌کند. ایشان هم همان تئوری  که من در مورد قرآن ارائه کردم را طرح کردند.

  • شما هم اکنون در مصر هستید و در یک موسسه شرق‌شناسی فعالیت می‌کنید. آیا شما خودتان را  شرق‌شناسی می‌دانید که سعی کرده در مورد قرآن فعالیت کند؟

من اسم مستشرق را دوست ندارم و انتقاداتی به آنها وارد می‌کنم. تاریخ شرق‌شناسی طولانی است و بسیار هم تحول پیدا کرده و از نسل اول شرق‌شناسی 2 یا 3نسل گذشته است. از زمانی که غربیان در مورد اسلام به مطالعه پرداختند مدتی گذشته و آنها فکر می‌کردند اسلام چیز خیلی دور یا در کره دیگری است.

اما ما اکنون در چنین دنیایی زندگی نمی‌کنیم. هم اکنون در غرب مسلمانان بسیاری وجود دارند و غربی‌ها هم در کشورهای اسلامی، هم کار می‌کنند و هم اقامت دارند. البته باید بگویم شرق‌شناسی شاخه‌های متعددی دارد و زبان‌شناسی، الهیات، تاریخ، معماری، شهرسازی و... را شامل می‌شود. کسی نمی‌تواند در تمام این شاخه‌ها امروزه متخصص باشد؛ بنابراین من خودم را شرق‌شناس نمی‌دانم لذا سعی می‌کنم در حوزه کاری خودم فعالیت کنم.

اندیشمندان نظرات گوناگونی درباره قرآن ارائه کردند که حتی برخی از آنها ایمان هم نداشتند و حتی قرآن را به‌مثابه سوژه پژوهشی مطالعه می‌کردند اما من به ساختار نص توجه داشتم و این برای من مهم است.

  • شما فهم مستشرقان گذشته را با معاصرین در چه چیزی می‌بینید؟

ما از 2قرن گذشته تا به حال پیشرفت بسیاری داشتیم. بسیاری در غرب سعی کردند زبان عربی و قرآن را به خوبی  درک کنند و پژوهش‌ها و قرائات مختلفی از قرآن ارائه کنند.
 من در سال 1981 با کتابی از یک مستشرق آلمانی آشنا شدم که سعی کرده بود ساختار سوره‌های مختلف قرآن را مطالعه و دیدگاه‌های مختلف را بررسی کند. البته این کتاب در مورد سوره‌های کوتاه مکی است. ایشان معتقدند سوره‌های بلند مدنی دارای نظم نیستند. من این نظر را قبول ندارم و سعی کردم با متدولوژی‌های جدید و نوین سوره مائده را بررسی کنم و اثبات کنم که حتی سوره‌های مدنی هم دارای نظم هستند.

  • شما با کدام یک از قرآن پژوهان ایرانی آشنا هستید؟

باید با شرمندگی بگویم که زیاد قرآن‌پژوهان ایرانی را نمی‌شناسم چون متاسفانه واقعیت این است که من اکنون در مصر زندگی می‌کنم و اغلب مردم مصر اهل سنت هستند و فاصله‌ای میان اندیشمندان اهل سنت و تشیع وجود دارد.

  • به نظر شما چرا بیشتر اهل سنت که در مورد قرآن کار کردند منابع شان از اهل سنت بوده و به منابع شیعی کمتر رجوع کرده‌اند؟ خود شما منابع‌تان از اهل سنت بوده، در حالی که قرآن‌پژوهان بزرگی مانند علامه طباطبایی داریم و اکنون نسل جوان در ایران در حال فعالیت هستند که روش‌های نوین قرآن پژوهی را به خوبی می‌شناسند.

انتقاد شما وارداست. البته من از تفسیر المیزان علامه طباطبایی بهره بردم. با برخی از پژوهش‌های آقای مجتهد شبستری هم آشنا هستم و امیدوارم با ایشان تماس داشته باشم و از تحقیقاتشان بیشتر بهره ببرم. مشکل عمده این است که اغلب قرآن‌پژوهان ایرانی،‌ فارسی زبان هستند و زبان فارسی در دنیای عرب کمتر مورد توجه قرار گرفته است و در کتابخانه‌ها شما کمتر آثار فارسی پیدا می‌کنید. من به تجربه دریافتم و افسوس می‌خورم که چرا کمتر با اندیشمندان ایرانی ارتباط  داشتم و چرا ارتباط فکری بین ما کمرنگ است و نمی‌توانیم از آرای یکدیگر بهره ببریم.

  • شما وضعیت قرآن پژوهی معاصر ایران را چگونه می‌بینید؟

همانطور که گفتم من مدتی در ایران نبودم و خوشحالم که به ایران دوباره برگشتم تا بتوانم در مورد ایران معاصر بیشتر بدانم و نمی‌توانم پاسخ شما را بدهم اما سوال شما را به عنوان یک انتقاد جدی می‌پذیرم.

  •  وضعیت قرآن‌پژوهی در غرب را چگونه می‌بینید؟

در مورد غرب اجازه دهید به یک مورد روش‌شناسی اشاره کنم. همانطور که در مورد مطالعات کتاب مقدس در غرب از تمامی رشته‌های علوم انسانی مانند زبان شناسی،  روانشناسی و جامعه‌شناسی استفاده می‌شود، از همان شیوه مطالعاتی هم در مورد قرآن بهره برده می‌شود و این شیوه در غرب امروز تازگی دارد؛ البته در مصر این روش‌شناسی‌ها خیلی پذیرفته نیست.

  •  آیا قرآن پژوهی در غرب را می‌توان فارغ از افراد، جریان‌شناسی کرد و گفت که چه جریانی و جریان‌هایی در غرب وجود دارد؟

ما نمی‌توانیم جریان واحدی را مشخص کنیم چرا که جریان‌های مختلفی وجود دارد.

  • شما خودتان را داخل و پیرو کدام جریان می‌بینید؟

جریان علمی، چون معتقدم اگر پژوهشی علمی باشد و هدف آن رسیدن به حقیقت متن باشد به حقیقت دین هم می‌رسد چراکه تضادی بین این دو نیست.

کد خبر 89891

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز