رمضان ماهی است که چنین روزهایی را در خود جای داده و حضرت حق خواسته تا پرتو فیضاش را از طریق آن بر بندگان خویش بیفکند. از این حیث، رمضان را مبارک خوانده و قدر عبادات در آن را دوچندان دیگر روزهای سال دانستهاند. با این حال، رمضان خود گوهری در دل خویش دارد که از دید مؤمنان پوشیده نیست و آن شب قدر است. در این شب که به هنگامه نزول قرآن بر سینه پیامبر(ص) معروف شده، مؤمنان جهد بیشتری برای کسب فیوضات ایزدی دارند. مطلب حاضر از منظری معرفتشناختی نگاهی دارد به رمضان و روز و شبهای مبارکش.
یکی از زمانهای مقدسی که در دین اسلام بهخودسازی اختصاص یافت و برپایی عبادت روزه در آن مقرر شد تا انسان بتواند از طریق آن به فیوض الهی دست یابد، ماه مبارک رمضان است. روزهداری از عهد عتیق در میان افراد متدین سابقه داشته است و به برخی فواید آن اشاره خواهد شد. اما نکته مهم این است که برکت ماه مبارک رمضان، نه صرفا در نخوردن و نیاشامیدن بلکه در تحقق «رمضان» است. «رمضان» در درجه اول، وضعیتی خاص است؛ نه زمانی خاص. در ادبیات عرب، رمضان، تابش نور شدید خورشید است و اگرچه احتمالا دلیل نامگذاری این ماه در سرزمین عربستان، مصادفبودن آن با اوج تابش و گرمای خورشید بوده است، میتوان گفت که «رمضان»، تابش نور شدید فیض الهی است.
برترین نتیجه فیض الهی، اشراق و ادراک، از جمله درک حضور حق است. درک حضور الهی در محضر او، درجات مختلفی دارد و در تاریخ اسلام، نخستین کسی که به اوج این رمضان دست یافت، پیامبر اکرم(ص) بود؛ زیرا ایشان در اثر انقلاب درونی و محو عرفانی به معرفتی رسیدند که منجر به دریافت دفعی قرآن کریم شد.
این رمضان پیامبر اسلام(ص) که در ماه رمضان رخ داد، به این ماه شهرتی معنوی بخشید و این درس را برای مشتاقان دیگر باقی گذاشت که هر کسی میتواند رمضانی را در این ماه تجربه کند و یا به عبارتی، همانطور که رمضان ایشان در ماه رمضان چنین دستاوردی داشته است، دیگران هم میتوانند در این ماه، به تغییر و تحول معرفتی مؤثری در زندگی خود دست یابند. بنابراین، ماه رمضان، یادآوری و فرصتی برای رسیدن به فیوض خاص الهی است. بهطور کلی، کسانی که در ایجاد تحولات فردی پویا هستند، به چند گروه تقسیم میشوند که تنها یکی از این چند گروه به درک رمضان نایل خواهد شد:
1- خود محور خود محور: کسانی که بهدنبال اهداف شخصی بوده، در این راه متکی به تلاش خود هستند.
2- خودمحور خدامحور: افرادی که بهدنبال اهداف شخصی هستند اما برای رسیدن به این مقصود از خدا مدد میطلبند.
3- خدامحور خودمحور: هدف این گروه قرب خداوند است اما برای رسیدن به این هدف، بهخود اتکا دارند، نه به خداوند.
4- خدامحور خدامحور: برای این افراد، هم هدف، قرب خداوند است و هم عامل رسیدن به این هدف، اوست.
گروه چهارم، به درجه محو عرفانی
دست مییابند و در این حالت، نگاه آنها نگاه خدا، کلام آنها کلام خدا و... خواهد بود؛ زیرا از اوصاف بشری جدا شدهاند.
همه پیامبران صاحب کتاب در چنین وضعیتی به دریافت کتاب آسمانی نایل شدهاند و برای دیگران نیز ممکن است که به نوبهخود، به درک آثار بینش و منش «خدامحور خدامحور» برسند. ماه رمضان، مقدمات این جهش شگفتآور و این درک والا را فراهم میکند و از این جهت، مبارک محسوب میشود. درک و معرفت، موجب ایمان است؛ به همین دلیل و با توجه به این توصیه قرآن کریم که «یا ایها الذین آمنوا، آمنوا»، میتوان گفت که ماه رمضان میتواند بر ایمان قلبی افراد مشتاقی که از آن بهرهمند میشوند، بیفزاید. رسیدن به ایمان دوم، همان مغفرت الهی است و محروم ماندن از این ایمان، به منزله بینصیب ماندن از بخشایش خواهد بود. از طرف دیگر، «رمضان» واقعی مانع از نفوذ شیاطین در وجود انسان میشود.
نگاه مستقیم به سوی خداوند (که به هیچ جهتی منحرف نشود)، بزرگترین ایمنی از شیاطین را فراهم میآورد و راه نفوذ را بر او میبندد و یا به عبارت دیگر، معطوفشدن به خداوند، اجابت دعوت «فاستقیموا الیه» است که دست شیطان را کوتاه میکند.
نکته جالب توجه این است که افزایش توجهات معنوی در یک جامعه (که میتواند در زمانهای تعیینشدهای رخ دهد) منشأ تأثیری همگانی است؛ به این معنا که اگر در یک جامعه تعدادی از افراد، به خدا معطوف شوند (براساس یکی از مجموعه قوانینی که در اصطلاح، روح جمعی خوانده میشود) دیگران نیز زمینه مساعدتری برای این رشد معنوی خواهند یافت.
میتوان گفت همانطور که در فصل حراج، موقعیت مناسبی برای خرید فراهم است و خرید، مبارک قلمداد میشود، در ماه رمضان نیز که بهخودی خود، تفاوتی با ماههای دیگر ندارد، فضای همخوانی از خیر و نیکی و طلب قرب حق ایجاد میشود که براساس «یدالله معالجماعه» موجب گسترش فیض الهی میشده و ایجاد برکت میکند. از این نظر، این ماه ضیافت خدا برای عدهای که تشنه کمال هستند، مفید خواهد بود و برای عدهای که از این فرصت استثنایی برخوردار نمیشوند، برکتی نداشته، حتی گاهی زجرآور نیز بهنظر خواهد رسید.
در پیشگاه خداوند منان که مقید به قید زمان و مکان نیست، هیچ دو مکان و هیچ دو زمانی تفاوت ندارد و این عملکرد انسان است که زمانی یا مکانی را دارای فضیلت میکند. مکانی که به عبادت تعلق میگیرد، از نظر عرفانی تبدیل به میکده میشود تا در آن، میعشق و آگاهی از خم معرفت الهی توزیع شود و زمانی که تحتتأثیر روح جمعی معنویت قرار میگیرد، ویژگی و اثرات معنوی خاصی مییابد. اما برای بهرهمندی از چنین زمانها و مکانهایی خواست هر فرد تعیینکننده است.
یکی از لوازم زمینهساز تحول در ماه رمضان، روزه است. در ادیان پیشین، روزه چشم، روزه زبان، روزه اندیشه و... انسان را به ترک عادات مربوط به چشم، زبان، اندیشه و... دعوت کرده است. در دین آخر نیز، روزه در راستای ترک عادت نقش مهمی ایفا میکند. از این نظر، روزه برنامهای برای بهبودبخشی به ابعاد بینشی انسان است که رنگ تعلق را از او میگیرد تا به سمت بیرنگی رود و علاوه بر این وجه درونی و معرفتی، با ترک عادات ظاهری مانند عادت خوردن و آشامیدن (که 11 ماه از الگوی زمانی ثابتی تبعیت میکند)، کمک میکند که چیدمان نرمافزارهای وجود انسان بهگزینی (اصلاح) شود.
با توجه به عادتپذیربودن انسان، اکثر قریب به اتفاق مردم، به نوعی معتاد به شمار میروند و نیازمند تنظیم الگوی نرمافزاری اندیشه و رفتار خود هستند. به این لحاظ میتوان گفت که ماه رمضان، دوره ترک اعتیاد است. زیان ناشی از عادت را در 2جنبه میتوان شناسایی کرد؛ یکی اینکه عادت به امور صواب (آنچه در جهت کمال است) ارزش و اثر پرداختن به این امور را کاهش میدهد و بهطور کلی، انسان را دچار تعلق خاطر نسبت بهخود این امور کرده، از نگاه به معبود بازمیدارد و دیگر اینکه عادت به هر چیز، نرمافزارهای وجود انسان را دچار چرخه اطلاعاتی معیوبی میکند که برای وجود او مضر است.
روزه باعث شکستهشدن همه برنامههای شرطی (اگر این، آنگاه آن) یعنی ممانعت از تداوم عادت و ایجاد این چرخه اطلاعاتی معیوب میشود. وجود چنین چرخه معیوبی، بین کالبدهای درهمپیچیده وی منافذی ایجاد خواهد کرد و این منافذ، محلهایی برای نفوذ موجودات غیرارگانیک خواهند شد. یکی دیگر از فواید روزه، مربوط به آثار اجتماعی آن است. طبق تعالیم دینی، روزه زکات بدن محسوب میشود. زکات، نوعی مراوده با هستی بوده، براساس آن، لازم است در ازای هر چه از هستی گرفته میشود، بخشی از آن یا چیزی که به آن مربوط میشود به هستی بازگردد؛ بنابراین، زکات به اندیشه، مال، بلوغ فکری و هر آنچه به ما بخشیده شده، تعلق میگیرد. زکات بدن این است که در ازای رفع نیاز غذایی خود در طول یک سال، قدری از خوراک یک ماه آن (سی وعده غذایی) به نیازمندان اختصاص یابد و با این ترک عادت، سلامتی آن حفظ شود.
بنابراین، برای کسی که در مدت 11 ماه نگاهی به اجتماع نداشته، ماه روزه فرصتی است تا به جامعه خود (که نسبت به آن بدهکار است) توجه کند و بخش صرفهجوییشده از روزی خود را به آن بپردازد. با رعایت این جنبه اجتماعی روزه، بخشی از حق معلوم فقرا از دارایی اغنیاء حاصل میشود. در قدیم که جوامع انسانی در روستاها یا شهرهای کوچک مستقر بودند، همه افراد با یکدیگر نوعی تعامل داشتند و به فقرا و گرسنگان رسیدگی بیشتری میشد. این تعامل، در جامعه ایجاد تعادل کرده، آن را از حسرتزدگی مصون نگاه میداشت. حسرتزدگی در جامعه بر همه افراد آن اثرگذار است و انعکاس آن در روح جمعی، اغنیا را نیز از احساس خوشبختی محروم میکند. بنابراین، ارزش جامعهشناختی و روانشناختی روزه قابل انکار نیست.
از این گذشته، تعالیم دینی مانند اینکه دروغبستن به خدا، موجب ابطال روزه میشود، از جمله درسهای بزرگی است که رعایت آنها روزهدار را به نتایج معرفتی قابل توجهی میرساند. اگر معنای «الله» را بدانیم و دریابیم که هر جزئی از اجزای هستی، اسمی از اسمای «الله» است، آن وقت معلوم میشود که هتک حرمت به هریک از اجزای هستی و عدمرعایت تقدس آن هم میتواند دروغبستن به خدا محسوب شود. در صورتی که بینش انسان براساس این باور تنظیم شود و روزهداری او در این ماه به نخوردن و نیاشامیدن محدود نباشد، مسیر زندگی او در جهت مطلوبی قرار میگیرد و گر نه، برای او رمضان تفاوتی با ماههای دیگر سال نخواهد داشت.