جمعه هفته گذشته این آقا از «مالهالند درایو» و «بزرگراه گمشده» بیرون زد و سروکلهاش در «سانست بلوار» پیدا شد؛ البته نه در فیلم «سانست بلوار» مرحوم بیلی وایلدر بلکه در خیابان مشهوری به همین نام در لسآنجلس که به نوعی گذر زیر بازارچه اکثر هالیوودیهاست. در این خیابان همه، اتومبیلهای گرانقیمت سوار میشوند و لامبورگینی و بنتلی و مایباخ و فراریشان را به رخ همدیگر میکشند و اصلا انتظار ندارند که یک نفر را با گاو در آنجا ببینند.
دیوید لینچ هم آن وسط در حالی که گاو خودش را میراند، چند پلاکارد تبلیغاتی در دست گرفته بود و به نفع فیلم تازهاش Inland Empire(این عنوان را ترجمه نکنید؛ نام یک منطقه در جنوب کالیفرنیا و مرکز لسآنجلس است) و بازیگر نقش اولش «لورا درن» شعار میداد.
پیش از این، آقای لینچ در مصاحبهای با ورایتی گفته است: «من به این مصاحبه آمدهام تا برای لورا درن تبلیغ کنم که فکر میکنم شما هم موافق باشید بازی خارقالعادهای داشته که اعضای آکادمی [اسکار] باید به آن توجه داشته باشند».
نگرانی لینچ به خاطر آن است که چون تصمیم گرفته دیگر با استودیوهای بزرگ کار نکند و پخش فیلم را از طریق شرکت خودش به نام Absurdia انجام دهد، فیلمش نادیده گرفته شود و در مراسم اسکار - چنان که باید - قدر نبیند.
در فیلم دلهرهآور Inland Empire که اواخر آذرماه اکران میشود، لورا درن نقش زنی را بازی میکند که در این منطقه شهر لسآنجلس با اتفاقات مرموز و هراسآوری مواجه میشود. جاستین ترو، هری دین استانتن و جرمیایرونز نیز در این فیلم سهساعته بازی میکنند.
دیوید کیت لینچ، متولد 20ژانویه1946 در شهر میسولا ایالت مونتانا، کارگردان، فیلمنامهنویس، انیماتور، تهیهکننده، آوازنویس، بازیگر، نقاش و طراح دکوراسیون است. وی در سال1967 از آکادمی هنرهای زیبای فیلادلفیا - پنسیلوانیا فارغالتحصیل شد. نخستین فیلم او انیمیشنی یکدقیقهای به نام «شش مرد مریض» بود و در سال1967 فیلم کوتاه «الفبا» را که ترکیبی از انیمیشن و فیلم زنده بود ساخت و در رقابتهای آکادمی پنسیلوانیا شرکت کرد. اولین فیلم بلندش به نام «کله پاککن» را در سال1971 ساخت که تا سال1977 روی پرده نرفت و با فیلم بعدیاش «مرد فیلنما»(1980)، نامزد اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی شد.
از جمله فیلمهای مشهور لینچ میتوان از «مخمل آبی»(1990)، «قلب وحشی»(1992)، «توین پیکز»(1995)، «بزرگراه گمشده»(1997)، «داستان سرراست»(1999/ که در ایران نیز نمایش سینمایی و تلویزیونی داشت) و «مالهالند درایو»(2001) نام برد. وی تاکنون چهار بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده و هیچگاه نتوانسته مجسمه اسکار را در دست بگیرد اما بارها جایزه بهترین کارگردانی را از جشنوارههای معتبر جهانی دریافت کرده است؛ از جمله جوایز جشنوارههای کن، تورنتو، انجمن منتقدان فیلم لسآنجلس و انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برای «مالهالند درایو» در سال2001 و جایزه بهترین فیلم آکادمی بریتانیا و بهترین فیلم خارجی آکادمی فرانسه برای «مرد فیلنما» در سال1980؛ اما اسکار چیز دیگری است و آنقدر ارزش دارد که آدم را به گاوسوارشدن وادارد.