همشهری آنلاین - حوادث: این جنایت زمستان سال ۸۵ در غرب استان تهران اتفاق افتاد.
آن روز زنی با پلیس تماس گرفت و از کشته شدن برادرش خبر داد. برادر او زمانی که در خانه تنها بوده، با ضربات چاقو به قتل رسیده و خواهرش پس از ورود به خانه با جسد وی مواجه شده و پلیس را خبر کرده بود.
هیچکس شاهد جنایت نبود و کسی نمیدانست که پسر جوان از سوی چه کسانی و با چه انگیزهای به قتل رسیده است. اما شواهد موجود در صحنه قتل و بررسی نحوه ورود قاتل به خانه نشان میداد که قتل از سوی فردی آشنا صورت گرفته است؛ چرا که هیچ نشانهای از ورود اجباری به خانه دیده نمیشود و چیزی از داخل خانه به سرقت نرفته بود.
به این ترتیب جسد مقتول به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات میدانی برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت آغاز شد.
بررسی های اولیه حکایت از این داشت که در اطراف خانه مقتول، دوربین های مداربسته وجود دارد. در این شرایط، تصاویر دوربین ها مورد بررسی قرار گرفت و تصویر عاملان جنایت که دو نفر بودند به دست آمد. آنطور که خانواده مقتول می گفتند، عاملان جنایت با یکدیگر برادر و از دوستان قدیمی مقتول بودند. با این سرنخ تورج و ایرج تحت تعقیب قرار گرفتند اما هردویشان پس از جنایت گریخته بودند.
تنبیه مرگبار
چندین هفته از ماجرای جنایت گذاشت تا اینکه ماموران پلیس ردپای دو برادر فراری را در یکی از شهرستان ها به دست آوردند و با دستگیری آنها در مخفیگاهشان، به فرارشان پایان دادند. دو برادر مدعی بودند که به هیچ عنوان قصد قتل نداشتند و فقط می خواستند مقتول را تنبیه کنند.
ایرج یکی از برادران گفت:حمید (مقتول) از دوستان قدیمی ما بود و هیچ مشکلی با یکدیگر نداشتیم تا اینکه چند وقت قبل با یکی از دوستان مشترکمان به نام کامبیز دچار اختلاف شدیم. اختلاف ما مالی و کاری بود اما حمید (مقتول) وقتی متوجه اختلافات ما شد به دفاع از کامبیز پرداخت. تصور ما این بود که حمید طرف ما را می گیرد اما او از حمید طرفداری و حمایت کرد. این مسئله باعث ناراحتی ما شد تا اینکه روز حادثه به سراغ حمید رفتیم تا با او صحبت کنیم.
وی ادامه داد: آن روز حمید باز هم از کامبیز طرفداری کرد و به هواخواهی از او پرداخت. ما هم با چاقو ۳ ضربه به او زدیم؛ ۲ ضربه من و یک ضربه برادرم. فقط می خواستیم او را تنبیه کنیم و اصلا قصد گرفتن جانش را نداشتیم. وقتی شنیدیم حمید فوت شده، ترسیدیم و دچار عذاب وجدان شدیدی شدیم. هردو فرار کردیم اما در نهایت گیر افتادیم.
اشد مجازات
دو برادر پس از بازسازی صحنه جرم روانه زندان شدند و مدتی بعد در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفتند. در جلسه دادگاه ولی دم که مادر مقتول بود برای عاملان جنایت درخواست اشد مجازات را کرد. در این شرایط دو برادر به حکم اعتراض کردند و پرونده روی میز قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور قرار گرفت. قضات دیوان پس از بررسی پرونده، حکم قصاص ایرج را تایید کردند اما برای حکم تورج که یک ضربه به دست مقتول زده بود را نقض گرفتند. به این ترتیب تورج باردیگر پای میز محاکمه رفت و از قصاص رهایی یافت. او به جرم معاونت در قتل به ۱۵ سال زندان محکم شد.
پایان کابوس های ۱۸ ساله
پرونده ایرج یکی از برادرانی که حکم قصاصش قطعی شده بود به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارجاع و شمارش معکوس برای قصاص او شروع شد. او ۳ مرتبه پای چوبه دار رفت اما هربار در آخرین لحظات موفق شد تا از ولی دم یعنی مادر مقتول مهلت بگیرد و به زندان برگردد. پس از مدتی مادر مقتول جانش را از دست داد و با مرگ وی، برادران و خواهران مقتول اولیای دم محسوب می شدند. آنها اصرار بر قصاص قاتل برادرشان را داشتند اما تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت از اولیای دم آغاز شد. درحالیکه قرار بود مرد جنایتکار برای چهارمین بار پای چوبه دار برود و قصاص شود، اولیای دم به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران و وقتی نزد قاضی سید محمد رضوی دادیار شعبه قرار گرفتند، اعلام کردند که از قصاص قاتل منصرف شده اند. آنها شنیده بودند که قاتل، در این مدت توبه کرده و رفتارهای خوبی در زندان دارد. اولیای دم تصمیم گرفتند به حرمت ایام فاطمیه، قاتل را به شرط دریافت دیه ببخشند و مبلغ دیه را صرف امور خیریه و کمک به کارتن خواب هایی که در این روزهای سرد در خیابان می خوابند کنند تا روح برادرشان نیز به آرامش برسد. به این ترتیب با بخشش اولیای دم، قاتل از مجازات مرگ گریخت تا پس از ۱۸ سال حبس و پرداخت دیه از زندان آزاد شود.
نظر شما