به هرحال «نوری مالکی» نخستوزیر عراق، ادعا کرده که صدام حداکثر تا پایان سال2006 یعنی تا دوماه دیگر اعدام شود. اما اینکه آیا صدام مستحق این اعدام است یا نه و این حکم به چه دلیل صادر شده، خود داستان دیگری است.
صدام در جلسه اخیر دادگاه خود، از تمام عراقیها خواست که به دنبال آشتی ملی باشند و یکدیگر را ببخشند، حال آنکه او طی عملیاتی موسوم به «انفال» در اواخر سالهای1980، بیش از 180هزار کرد را قتلعام کرد.
نتیجه دادگاه اما متفاوت بود؛ صدام به اعدام محکوم شد. دیکتاتور نیز این را میدانست، چراکه به نحوه اعدامش اعتراض کرد: «یکنظامی باید توسط جوخه تیرباران شود نه اعدام با طناب!»
اما این، همه اتهامات صدام نیست، چون اینطور که نشانداده شده موضوع ایران عملا فراموش شده است.
درست است که از اعدام حکم بالاتری وجود ندارد، اما اگر صدام تبرئه شود یا میشد، آنموقع حقوق مردم ایران چه میشد؟ به هر حال در جلسهدادگاهی که روز یکشنبه پنج نوامبر، 14آبان در میان تدابیر شدید امنیتی در بغداد برگزارشد، قاضی، رییسجمهور سابق عراق را به جرم «جنایت علیه بشریت» به اعدام محکومکرد.
صدام پس از اعلام حکم گفت: «الله اکبر... زنده باد عراق و ملت عراق... مرگ بر خائنین ... مرگ بر متجاوزین ... الله اکبر!»
نوری المالکی، نخستوزیر عراق در سخنانی با اشاره بهصدور حکم صدام اظهار داشت:« صدام بدترین حاکم در طول تاریخ عراق بوده که تنها سیاست وی، سیاست کشتار بودهاست.
حزب بعث نیز بدترین حزب در طول ٥٠سال گذشته بوده است.» او صراحتا گفت: « من به طرفداران صدام اعلام میکنم که ما خواهان تشکیل عراقی بدون حادثه انفال، دجیل، گورهای دستهجمعی و جنگ و کشتار هستیم.
ما میخواهیم عراقی برابر را برای همه تشکیلدهیم؛ عراقی که قانون در راس همه مسایل آن قرار بگیرد.»
اما نکته جالب دادگاه چهلویکم صدام، پیامدهایآن بود؛ سردبیر روزنامه الصباح چاپ پاریس نوشت:« جلال طالبانی، رییسجمهور عراق به من گفتهاست که حکم اعدام صدام را امضا نخواهدکرد، حالآنکه رییس جبهه التوافق عراق نیز این حکم را عادلانه خوانده اما گفته که برخی از اعضا بهدلیل ترس و نگرانی، حاضر به اعلام رضایت خود نیستند.
این درحالی است که تعدادی از نمایندگان پارلمان عراق نیز در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با ابراز خوشحالی از این حکم به مردم عراق تبریک گفتهاند.»
از دیگر سو سازمان عفو بینالملل نسبت به صدور حکم اعدام صدام ابراز تاسف کرد. اتحادیه اروپا هم که در کشورهاى آن حکم اعدام ممنوع است، با این حکم مخالفت کرد. فنلاند که در حال حاضر ریاست شوراىاتحادیهاروپا را عهدهدار است، خواست که این حکم در مورد صدام حسین به اجرا در نیاید.
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نیز مخالفت خود را با اجراى حکم اعلام کرده است، حتی اگر این حکم در جریان فرجامخواهى مورد تایید دادگاه قرار گیرد فرقی نمیکند. سازمان عفو بینالمللى جریان محاکمه صدام را نامنصفانه خوانده و اعلام کرده که این دادگاه، بىطرف نبوده است.
از سوی دیگر جورج بوش رییسجمهورى آمریکا، از حکم اعدام صدام حمایت کرده و گفته که این محاکمه نقطه عطفى در تلاشهاى عراقىهاست تا بر سیطره جباریت از طریق سیطره قانون، نقطه پایان گذارند؛ این موفقیتى براى دمکراسى جوان و حکومت قانونى عراق است.
اما این موضوعی است که بنا به نظر بسیاری تنها متهم آن، صدام نیست.
«یوگنی پریماکف» نخستوزیر سابق روسیه، معتقد است که همه گناهها را نباید به گردن صدام انداخت چرا که امریکاییها مسوول بسیاری از جنایات صداماند.
وی میگوید مطمئن است که ایالاتمتحدهآمریکا تا اندازه زیادی برشکلگیری بعد روانی شخصیت صدام تاثیر گذاشت، بهگونهای که وی معتقد بود به دلیل اصرار آمریکا برای برقراری توازن قوا در منطقه خلیج فارس، این کشور تلاش نخواهدکرد وی را برکنار کند، حتی اگر او علیه منافع آنان عمل کند؛ چرا که صدام تنها مهره توازن علیه ایران بود وبه قول خود صدام، آمریکاییها بارها به او اطمینان دادهبودند که از وی همواره حمایت خواهند کرد.
آمریکاییها کارنامه حقوقبشر حکومت صدام را نادیده گرفتند و در مقابل فجایعی مانند بمباران شیمیایی روستاهای کرد در حلبچه، سکوت اختیار کردند. چندی بعد صدام حسین با بیرحمی تمام، شیعیان معترض به سیاستهایش را سرکوب کرد تا بار دیگر مهار قدرت در جنوب کشور را در دست گیرد، قدرتهای غربی اینبار هم تنها، شاهد این حوادث فاجعهبار بودند.
در شمال نیز او به کردهای شورشی حمله کرد. میلیونها نفر به کوهستانهای سرد گریختند و نیروهای غربی مجبور شدند بخشی از شمال عراق را «ناحیه حفاظت شده» اعلام کنند که به وسیله نیروهایهوایی آمریکا و بریتانیا اعمال میشد، اما دربرابر قتل عام کردها سکوت اختیار کردند.
این همه بهعلاوه هشتسال سکوت در برابر جنگ او علیه ایران و استفاده از تمام جنگ افزارهای غیرمتعارف را نیز باید بهلیست اضافهکرد؛ درحالیکه صدام بهتنهایی محاکمه میشود و آن دیگران، تنها تماشاگرند.
هنوز هم با تردید میگویند اعدام میشود؛ «شاید» مرگ، پایان قصه دیکتاتوری بشود که در اتاق محقر زندان هم نوشتن رمانهای پرطرفدار عشقی را رها نکرد.