وی میگوید: ما پولی دریافت نمیکنیم؛ این کار داوطلبانه است و ما فقط برای خدا میجنگیم؛ ما حتی سوخت و مهمات و گلوله را هم با هزینه شخصی و از جیب خودمان پرداخت میکنیم.
گل محمد بهعنوان یک نیروی ثابت طالبان شناخته نمیشود. وی تحصیلکرده است. در 20سالگی ازدواج کرده و فرزند دارد. در طول هفته هم کارمند دولت افغانستان است. وی یکی از هزاران نفری است که در طول هفته برای دولت افغانستان کار میکند و پایان هفتهاش را برای طالبان میجنگد.
وی در وردک زندگی میکند که در غرب کابل قرار دارد. از مرکز وردک تا کابل با اتومبیل تنها 20 دقیقه راه است. گلمحمد میگوید: کار در دولت و جنگ برای طالبان برای او تناقضی را ایجاد نکرده است.
پدیده جنگجویان آخر هفتهای سؤالات فراوانی را درباره آینده جریان افراط و شورشیان در افغانستان مطرح کرده است. محسن یکی از جنگجویان طالبان میگوید: اکثر اعضای طالبان را جوانان و غیرنظامیان تشکیل میدهند.
حمایت از طالبان هم 2 راه دارد: راه اول حضور فرد در جمع جنگجویان طالبان است و راه دیگر حمایت مالی از این جریان شامل خرید سیمکارتهای تلفن همراه برای ارتباط اعضای طالبان با فرماندهان و سایر کمکهای مالی است. محسن با وجود این تاکید میکند: هم حامیان دولت و هم حامیان طالبان در روستاها وجود دارند.
این دوجریان درک مناسبی از یکدیگر دارند و در سایه نوعی تعامل با یکدیگر امنیت نسبی را برای روستاها تامین میکنند. انگیزههای حضور در جمع طالبان هم برای همه یکسان نیست؛ برخی انگیزههای مذهبی دارند، برخی بهدنبال بازیابی غرور ملی، برخی بهدنبال کسب پول از طریق آدمربایی و درنهایت برخی هم بهدنبال کشتن دشمن خود هستند.
در برخی روستاها هم روستاییان در سایه تهدیدات طالبان مجبور به همکاری با این جریان میشوند. محسن میگوید: پس از سقوط حکومت طالبان در سال 2001 میلادی مردم افغانستان به ایجاد ثبات و صلح بسیار امیدوار و خوشبین شدند.
مردم افغانستان امیدوار بودند دولتی در افغانستان برسر کارآید که تامین خواستههای مردم این کشور را اولویت اول خود قرار دهد. به گفته این جنگجوی طالبان مردم افغانستان یکی دو سال صبر کردند اما اتفاقی نیفتاد.
در همین ایام طالبان در مناطق مختلف افغانستان باردیگر ظاهر شده و بهدنبال سازماندهی مجدد جنگجویان سابق خود بودند که با واکنش سرد مردم این کشور مواجه شدند. با این حال پس از چندی با روشن شدن ناکارآمدی و فساد دولت مرکزی کابل در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اقبال عمومی به طالبان آرام آرام افزایش یافت.
بسیاری از افغانهایی که اینک در جمع یاران طالبان افغانستان هستند بهصراحت میگویند فساد دستگاه دولتی این کشور مهمترین دلیل برای کاهش محبوبیت دولت و درنهایت مهمترین انگیزه برای پیوستن آنان به جریان افراط بوده است.
جالب اینجاست که حتی مسئولان پلیس محلی هم نقش عمدهای در نارضایتیها و ناامنیهای مناطق مختلف افغانستان داشتهاند. تصور کنید فردی که در روز پلیس است و علیالقاعده مسئول حفظ امنیت، در شب خود یک دزد تمامعیار میشود؛
به خانهها و بازارها حمله میکند و از قربانی کردن افراد بیگناه هم ابایی ندارد. این ماجراها نارضایتی مردم در مناطق مختلف را در پی داشته است. طبیعی بود که جریان افراط و طالبان بیشترین سود را از این نارضایتیها ببرند و با حمله به مناطق مذکور آن را تحت کنترل خود در آورند.
منبع: بیبی سی/ 12 سپتامبر
ترجمه: احسان تقدسی